رفتن به محتوای اصلی

یعنی تقلب می‌شه؟

یعنی تقلب می‌شه؟

نه من، نه شما، هیجیک نمی دانیم فردا چه خواهد شد. نمی‌دانیم آیا مهندسی معکوسِ پیش از انتخابات به مهندسی مستقیمِ پس از انتخابات ختم خواهد شد یا نه؟ من و شما نمی‌دانیم چون مسوول آن نیستیم. مسوول خواندن رای ملت به امانت و سلامت حکومت است، نه من و شما. ما مسوول رای خود هستیم، به عنوان کمسانی که می خواهیم شهروند به حساب بیاییم. این حکومت است که مسوول اول سلامت جریان انتخابات، از جمله درست اعلام کردن نتایج است. حتی اگر ما نتوانسته باشیم یا حکومت نگذاشته باشد برای نظارت بر وظایفی که ما به او سپرده‌ایم، به خود سازمان دهیم.

حالا بیاید دو وضعیت متفاوت را در نظر بگیریم:
1- شرکت کرده‌ایم و رای داده‌ایم، اما حکومت تقلب کرده و آدم خودش را سر کار آورده است.
2- شرکت نکرده‌ایم و حکومت آدم خودش را سر کار آورده است. (پیداست وقتی با وجود شرکت ما حکومت آدم خودش را می‌آورد، بدون شرکت کردن ما می تواند با سهولت بیشتری چنین کند)

در هر دو حالت، ما صدمات به روی کار آمدن آدم حکومت را متحمل خواهیم شد، اما در حالت اول حکومت زیان می‌بیند. این زیان برای راه طولانی دموکراتیزاسیون مهم است در صورتی که مخالفان سودی ببرند. اما موضوع فقط صدمه دیدن حکومت نیست. اگر حکومت زیان ببیند اما مخالفانش سودی نبرند، این صدمه مخرب است؛ یک بازی با حاصل جمع منفی است. پیروزی وقتی است که اگر حکومت زیان می بیند سودش را مخالفانش یا مردم به طور کلی ببرند.
اگر حکومت مسوولیتش را درست ایفا نکند، البته که به ما صدمه می زند، اما خودش هم صدمه می بینید.

حکومت یک بار در پی انتخابات 88 از این بابت صدمه دید، اما این صدمه، بر خلاف تصور غالب، آن قدر گسترده نبود که به قهر کامل اکثر مردم بیانجامد. قهر اکثریت مردم نیازمند گسترش این خودباوری است که آنان از نظر اخلاقی بر حکومت برتری دارند یا به عبارت دیگر حکومت به درجه‌ای از بی اعتباری سقوط کرده است که دیگر حق ندارد بر آنان حکومت کند و فرمان بدهد. حتی اگر به زعم عده‌ای، آن اکثریت به این باور رسیده باشند، باید گفت یا اکثریت‌شان چندان بارز و قاطع نیست یا این بی اعتباری حکومت آن قدرها آزارشان نمی دهد که بخواهند آزارهای درافتادن با حکومتی را به جان بخرند که به نظرشان دیگر حق ندارد به آنان فرمان دهد.

در چنین چشم‌اندازی، وقتی یک رژیم سیاسی از مردم می‌خواهد که بیایند و به نامزدهایی رای دهند که از هفتاد خوانِ گزینش‌هایش گذشته‌اند تا مطمئن شود رئیس جمهور نافرمانی نصیبش نخواهد شد، اگر رای مردم را نخواند چه می‌شود؟ اگر جمهوری اسلامی باز هم بخواهد به اعتماد شهروندان را نادیده بگیرد، آن هم در وقتی که رهبرش از مخلفان می‌خواهد به خاطر کشور هم که شده بیایند و رای بدهند، آن‌گاه گسترش و تعمیق بی‌اعتباری حکومت یکی از آثار اولیه‌ی چنین رفتار حکومت با شهروندان است.

تنها با گسترش بی‌اعتباری حکومت برای حکم‌راندن است که امکان گذر عمومی از وضعیت سیاسی موجود و رسیدن به وضعیت سیاسی مطلوب‌تر احتمال بیشتر و هزینه‌های کمتر دارد. اگر به این احتمال دلی بسته‌ایم، شرکت در انتخاباتی که ممکن است در آن تقلب رخ دهد و اگر ندهد هم گزینه‌های ما محدود به یکی از 6 امامزاده‌ی بی معجزی است که در قید حیاتِ انتخابات مانده‌اند، معنایی قابل دفاع خواهد داشت.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
منبع:
فیسبوک نویسنده

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید