بیان به قیمت جان
مقدمه
به جرأت میتوان ستار بهشتی را اولین جانباخته آزادی بیان در شبکه های اجتماعی در ایران قلمداد نمود. وبلاگ نویسی که نوشته ها و مطالب خود را در شبکه های اجتماعی از جمله فیس بوک منتشر میکرد و آدمکشان خامنه ای تصمیم به دستگیری و سربه نیست کردن او گرفتند. اما این جنایت با واکنش گسترده جهانی روبرو شد. در نتیجه، حاکمیت در پی انکار آن برآمد و محاکمه مضحک برای قاتل موهوم آن برگزار کرده و با ۳ سال حکم زندان!! برای شکنجه گر ِ قاتل، خواستند تا به قضیه خاتمه دهند.
اما در اثر جوشش خون به ناحق ریخته شده ستار و پشتیبانی و استمرار دادخواهی یاران و خانواده اش؛ نه تنها این ماجرا به فراموشی سپرده نشد بلکه روز بروز اوج تازه ای به خود گرفت. در سالگرد شهادت ستار بهشتی یاد و خاطره او را گرامی می داریم.
مختصری از زندگینامه ستار بهشتی
ستار بهشتی ۳۵ ساله، مجرد و وبلاگ نویس ساکن رباطکریم بود. او تحصیلات راهنمایی داشت و کارگری ساده و روزمزد بود که با مادرش در یکی از محلات فقیرنشین شهر زندگی میکرد. ستار سرپرست و نانآور مادر پیر و بیمارش بود. به گفته مادر ستار، او عاشق زندگی ساده بود و همواره میگفت: «طول زندگی خیلی مهم نیست و باید هر انسانی عمری مفید داشته باشد. او میگفت که چرا برخی اینقدر دارند که نمی دانند چه گونه خرج کنند و برخی باید اینقدر سخت زندگی کنند».
ستار بهشتی در یکی از سالگردهای تظاهرات کوی دانشگاه، تحت تأثیر برخورد مأمورین ضدشورش با معترضان قرار گرفت و وبلاگنویسی را آغاز کرد. فعالیتهای او با نام مستعار در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، گوگلپلاس و وبلاگش انتشار می یافت. او در وبلاگش مطالب و خبرهایی درباره زندانیان سیاسی و موارد نقض حقوق بشر در دیکتاتوری ولایت فقیه را انعکاس میداد؛ و به ظلم و ستم و فساد فراگیر حکومتی، اعتراض میکرد.
علت اصلی قتل ستار بهشتی
قبل از پرداختن به «چگونگی» قتل ستار بهشتی خوب است ابتدا «چرایی» آنرا مورد بررسی قرار دهیم.
قطعا دلیل اصلی قتل ستار بهشتی نوشته های او در وبلاگش با نام کاربری «شهاب آزادی» میباشد که با نگاه به آنها میتوان به نقطه نظرات و ایده و آرمانهایش پی برد و به شناخت او نائل آمد.
درنوشته های او بر اصول و پایه های زیر بوضوح و صراحت کامل تاکید شده است :
او در مقاله شماره ۱۰ خود چنین می نویسد: «در آخر مطلبم اظهار می دارم برنامه هسته ای را به پایان برسانید با نقض حقوق بشر چه می کنید؟ با خونهای به ناحق ریخته شده بر زمین چه می کنید؟ این نظام دیگر نه اعتباری در درون مرز و نه آبرویی در برون مرز دارد راهی جز مقابله برای نابودی آن نیست، به زودی با فراگیر شدن قیامها حتی رهبر شما فرصت سر کشیدن جام زهر را هم نخواهد داشت».
ستار بهشتی در یکی از مقالات خود با رد و نفی اصلاح طلبان قلابی در درون این نظام نوشته بود: «… اصلاحطلبان امروز همان اقتدارگرایان دیروز هستند. همان بازجوها، مأموران اطلاعات، سپاهیان استعفاداده یا بازنشسته شده، قاضیهایی که حکم برای مخالفان صادر میکردند! و شما اصلاحطلبان دست در خون این ملت دارید. خود میدانید با تغییر نظام باید جوابگوی اعمال خود باشید. در قیام ۸۸ اگر این قیام به ثمر ننشست بهخاطر این بود که آقای موسوی، کروبی، خاتمی و بقیه اصلاحطلبان خواهان تغییر در سیاستهای نظام بودند نه کلیت نظام…»!
عشق به وطنش ایران و مردمش در نوشته هایش موج میزد آنجایی که نوشتت: «بنده و امثال من وطنفروش نیستیم عاشق ملت خود هستیم. بنده بهعنوان یک ایرانی میگویم، من نمیتوانم در برابر این همه مصیبت سکوت کنم. بنده میگویم آقایان شما زیاد وراجی انجام میدهید و با این اراجیف کشور را به نابودی کشاندید. من سکوت نمیکنم حتی اگر قرار به رسیدن لحظه مرگ من باشد در هر کجای دنیا که باشم و تهدید از طرف هر کسی باشد برای بنده اهمیت ندارد. آقایان دهانتان را ببندید ظلم نکنید تا افشاگری نکنیم».
ستار بهشتی بخوبی میدانست که در افتادن با هیولای ولایت فقیه و پاسدارانش قیمت سنگینی می طلبد اما او با تمام وجود، دادن این قیمت را اختیار کرده بود که قیمت را نیز به بهای جانش بی هیچ ترس و واهمهای پرداخت کند.
وی درباره تهدیداتی که متوجه خودش بود از جمله نوشت: «ایمیل، مسج و ضرب و شتم در خیابان کمترین کاری است که انجام میدهند! دیروز بنده را تهدید میکنند، به مادرت بگو بهزودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمیبندی میگویم کاری انجام نمیدهم که لازم به بستن دهانم باشد میگویند وراجی زیاد میکنی، میگویم چیزی که میبینم و میشنوم مینویسم.
میگویند هرکاری بخواهیم میکنیم هر رفتاری را انجام میدهیم شما باید خفه شوید و اطلاعرسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد بدون نام و نشان! بدون اینکه کسی بداند چه بر سر شما آمده!…ما را از تهدیدات خود نترسانید چون ترسی در دل ما نیست، دیگر جای ترسی نمانده، شلاق و شکنجه شدن، ما را از اطلاعرسانی کردن باز نمیدارد. اگر شعار شما این است که ما بازداشت میکنیم، شکنجه میدهیم. شما سکوت کنید! شما اطلاعرسانی نکنید! شعار ما هم این است. پا به میدان گذاشتیم در این مبارزه یا از قفس تن رهایی مییابیم یا قفس ظلم شما را درهم میشکنیم. یک بار به دنیا میآییم و یک بار میرویم».
ماجرای دستگیری و قتل ستار بهشتی
در ۹ آبان ۱۳۹۱ ستار بهشتی به اتهام « اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و فیس بوک» توسط پلیس فتا بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد . ستاردر مدّت بازجویی به شدت از سوی پلیس فتا شکنجه شد و به دلیل خونریزی ریه، کبد، کلیه و مخچه، جانباخت. پیکر بی جان او در آرامستان رباط کریم (محل زندگیاش) به خاک سپرده شد.
شواهد انکار ناپذیر از قتل و شکنجه ستار
رضا حیدرپور پزشک بهداری زندان اوین که پیکر ستار بهشتی را معاینه کرده بود، اعلام کرد که آثار ضرب و شتم و شکنجه روی بدن او وجود دارد و مرگ ستار بهشتی بر اثر خونریزی مغزی و داخلی بودهاست. رضا حیدرپور نیز بعداً توسط وزارت اطلاعات دستگیر و به ۶ ماه زندان محکوم شد.
یکی از هم بندان او بنام حسن جوانی می نویسد :
«روز ۹ آبان ستار بهشتی را آوردند توی اتاق ما. وقتی آوردند آثار شکنجه روی صورتش بود، نوک دستش باد کرده بود. روی بدنش که ما بردیم حمامش کردیم آثار شکنجه بود. چهارشنبه شب آوردند، پنجشنبه میخواستند دوباره او را از زندان تحویل بگیرند و جهت بازجویی ببرند… بیشتر در مورد شکنجههای شدید و وحشیانهای که تحت آنها قرار گرفته بود توضیح میداد. گفت، تهدید به قتل کردند، خیلی زدند، نوع زدن هم آویزان کردن و مشت و لگد زدن بود و دستاش باد کرده بود. صورتش هم شدیداً کبود بود. سرش هم ضربه خورده بود خیلی سردردهای شدید داشت. او در این مدت کوتاه که در بند بود اصرار به گفتن چیزهایی داشت که بر وی روا داشته بودند».
اعتراف شکنجهگر ستار بهشتی
شکنجهگر ستار در حضور مادر او، وکیلش و قاضی پرونده اعتراف کرد که ستار را زیر شکنجه کشته است. قاتل ستار گفت: «ستار میخندید و من او را میزدم. آنقدر زدم که ستار زیر دست من از بین رفت».
اعتراف محسن اژه ایی سخنگوی وقت قوه قضایی : آقای ستار بهشتی از روز دستگیری مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود. در گزارش پزشکی قانونی نیز وجود چند کبودی و تورم و ساییدگی در نقاط مختلف بدن او تایید شده بود (ایسنا، ۱۳ آذر ۱۳۹۱).
تلاش نظام برای انکار و لاپوشانی
اگر چه در آن هنگام بهانهیی به نام «خودکشی شدن!» جوانان و زندانیان بدست شکنجه گران در زندانها هنوز آنچنان فراگیر نشده بود، اما شکنجهگران در مواجهه با امواج برانگیخته از قتل ستار بهشتی، به طرزی مضحک ابتدا مدعی شدند که ستار در زندان به مرگ طبیعی مرده است در حالی که در همان زمان یکی از بستگانش جسد خونین، او را در آخرین لحظات دیده بود.
اگر چه قضاییه ولیفقیه، با وقتگذرانی و اظهارات ضد و نقیض و نیز سر دواندن بهدنبال خسته کردن شاکیان و به فراموشی سپردن این پرونده در دالان پیچ در پیچ پیگیریهای قضایی بود، اما با ایستادگی شاکیان و کنشگران حقوقبشری و خانوادهاش، این جنایت به فراموش سپرده نشد. خون ستار، در بستر فضای انفجاری جامعه ایران، جوشید.
انعکاسات جهانی
قتل در حین بازداشت ستار بهشتی واکنشهای زیادی در داخل و خارج کشور برانگیخت. از جمله عفو بینالملل در تاریخهای ۱۸ آبان، ۹ و ۲۳ آذر ۱۳۹۱، دیده بان حقوق بشر در تاریخهای ۱۹ آبان و ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، گزارشگران بدون مرز، کمیته حمایت از روزنامهنگاران روز۲۰ آبان ۱۳۹۱، وزارت امور خارجه ایالات متحده و اتحادیه اروپا با صدور اطلاعیههایی از مسئولان جمهوری اسلامی خواستار انجام تحقیقات و پاسخگویی به مرگ او شدند.
اهدای جایزه
انجمن قلم نیوانگلند جایزه سال ۲۰۱۵ خود را به ستار بهشتی، کارگر وبلاگنویس و دیگر نویسندگان ایرانی اهدا کرد که با شجاعت بهیادماندنی خود در راه مبارزه با سانسور، ظلم و ستم جان خود را از دست دادهاند.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / توییتر / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید