رفتن به محتوای اصلی

توهم زدگی آقای فرخ نگهدار

توهم زدگی آقای فرخ نگهدار

 

 آقای فرخ نگهدار گویی در دنیای دیگری زندگی می کند که ما ایرانیان ناظر نمی بینیم. ظاهرا او همانگونه دچار توهم زدگی شده است که علی خامنه ای. این هردو بنظر میرسد در دنیای دیگری زندگی می کنند که نگاه و برداشت شان از «مردم» همان نیست که ما ایرانیان «معمولی» می بینیم. اما یک تفاوت مهم در میان هست. علی خامنه ای خود را به توهم زدگی زده است و دقیقا میداند «مردم» چه نظری در باره او و حکومتش دارند اما فرخ نگهدار واقعا دچار اسکیزوفرنیا شده و به «مردمی» که در ذهنیت خود ساخته باور دارد. 

آنچه در مورد آقای فرخ نگهدار آمد نه یک متلک است و نه سخن بی پایه. من از مقاله آقای نگهدار در مورد انتخابات رئیس جمهوری در ایران که در تاریخ دوشنبه 21 خرداد که در سایت اخبار روز آمده نمونه می آورم تا خواننده خود قضاوت کند که آیا دنیایی که آقای نگهدار می بیند با واقعیات دنیای خوانندگان تفاوت دارد یا خیر. 

آقای نگهدار در بخش اول مقاله اش همسویی خود با استراتژی تشنج آفرینی جمهوری اسلامی را به نمایش میگذارد. او به نتیجه حمله هفت اکتبر حماس به اسرائیل همان نگاهی را دارد که علی خامنه ای دارد که میگوید حمله حماس به اسرائیل برای برهم زدن توازن در منطقه و «پیمان ابراهیم» بین اسرائیل و اعراب امری لازم بود.  فرخ نگهدار بر همین اساس مدعی است که  امروز رهبران اسرائیل را در موقعیت دشواری قرار گرفته اند و حالا تحت پیگرد بین المللی قرار دارند.  

آیا این توهم زدگی نیست؟ هنوز هیچ حکم پیگردی از جانب دیوان بین المللی کیفری بر علیه رهبران اسرائیل تصویب نشده بلکه کریم خان دادستان دیوان بین‌المللی کیفری از قضات این دادگاه درخواست کرده برای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و همچنین یوآو گالانت، وزیر دفاع، حکم بازداشت صادر کنند که قضات مشغول بررسی آن هستند و هنوز تصویب  نکرده اند اما گویا نزد آقای نگهدار قضیه تصویب شده است. نکته مهم دیگری که آقای نگهدار بازگو نمی کند این است که در طرح کریم خان دادستان دیوان لاهه  تنها برای رهبران اسرائیل قرار بازداشت در نظر گرفته نشده بلکه  کریم خان دادستان بخاطر اتهاماتی مشابه خواستار صدور حکم بازداشت برای اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس، محمد ضیف، فرمانده نظامی گردان‌های قسام و یحیی سنوار، از رهبران ارشد حماس در غزه شده است که برای آنها هم هنوز حکمی صادر نشده و قضات مشغول بررسی هستند. نکته دیگر این که آمریکا با صدور چنین حکمی مخالف است. عکس العمل اروپا اما متفاوت است و چنانچه قضات دیوان لاهه طرح دادستان را تصویب کنند از نظر آنها ظاهرا این حکم قابل اجراست و در صورت ورود سه رهبر اسرائیل به این کشورها احتمال بازداشت شان هست.  

با همه اینها آنچه را که در رابطه با موضع اروپاییان در مقابل چنین حکمی نباید از نظر دور داشت موقعیت حساس کشورهای اروپایی و تهدید تروریسم است. در واقع اروپا از این حکم یک بازی سیاسی برای فریب دادن افکار عمومی مسلمانان ساکن اروپا ساخته است که امنیت اروپا را تهدید می کنند و سران اروپایی در این بازی استاد هستند. آنها در دل کاملا با اسرائیل همدرد و همنظر هستند و هرگز رخ نخواهد داد که یکی از رهبران اسرائیل را بازداشت کنند اما به ظاهر و در زبان با نگاه مثبت به حکم جلب سران اسرائیل خود را همدرد فلسطینیان و مسلمانان ساکن اروپا نشان میدهند و به این ترتیب دست و پای سازمانهای مسلمانی که  ترورهای سازمان یافته را بر علیه غربیان در اروپا با بمبگذاری و یا رفتن کامیون روی مردم را سازمان میدهند را در پوست گردو می نهند و از خطر تروریسمی که تهدیدی دائمی بود تا حد زیادی می کاهند. نتیجه این سیاست اروپاییان را در ماههای اخیر دیده ایم که ترورهای سازمان یافته رخ نداده و یکی دوتا هم که در آلمان یا هلند رخ داده توسط افراد غیر سازمان یافته بی سروپا و بر اساس احساسات شخصی رخ داده که از نگاه اروپاییان علیرغم سروصدای تبلیغاتی که بر علیه آن میشود ناچیز و  قابل چشم پوشی است. این همه را آقای نگهدار نمی بیند بلکه طرح تصویب نشده ای را نزد خود قطعی کرده و میگوید که سران اسرائیل تحت پیگرد بین المللی هستند. 

نگاه مثبت آقای نگهدار به حمله حماس و نتایج آن

نگهدار مینویسد: این تحول (مسکوت ماندن پیمان ابراهیم و وضعیت پس از هفت اکتبر در منطقه)  محال بود بدون حمایت و نقش آفرینی فعال جمهوری اسلامی رخ دهد. حضور و نقش آفرینی نیروهای نظامی متکی بر حمایت نظامی و لجستیک جمهوری اسلامی در سوق اسرائیل به مسیری بی بازگشت نقشی تعیین کننده داشته است. اکنون، پس از ۸ ماه از آغاز جنگ خونین، جهان آموخته است که بدون مشارکت و همراهی جمهوری اسلامی نه پایان دادن به این جنگ خونین متصور است و نه حل و فصل دیگر بحران های منطقه. 

آیا در گزاره های بالا شادی و شعف آقای نگهدار را نمیتوان دید؟ نگاه مثبت او به تغییر موازنات منطقه به نفع جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی اش و در نتیجه محکمتر شدن پایه های بقای آن و ادامه سرکوب مردم ایران آیا شعف دارد؟ این که جهان «آموخته است» بدون مشارکت و همراهی جمهوری اسلامی...  در درون خود مفهوم دیگری را نیز دارد و آن اینکه مردم ایران نیز باید بیاموزند که یا روسری یا توسری! جمهوری اسلامی تا ابد ماندنی است و باید با این رژیم و سرکوب شدن و به باد دادن سرمایه های مادی و انسانی و معنوی و به فنا رفتن شان مردم کنار بیایند.  و این است پیامی که فرخ نگهدار میخواهد به خامنه ای برساند که او نیز در زمینه تبلیغات خارجی رژیم اشغالگر اسلامی چاکر درگاه در کنار قالیباف و مسعود پزشکیان، مصطفی پورمحمدی، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی و سایر آدمخوران رژیم ایستاده است. 

انشالله گربه است

 نکته عجیب دیگر که مرا یاد وقاحت آمارهای جمهوری اسلامی می اندازد تایید این آمارها در نوشته آقای نگهدار است. او براحتی آمار مد نظر رژیم را مبنای قضاوت خود قرار میدهد و مینویسد:  علیرغم رقابتی شدن انتخابات ۸ تیر، تا این لحظه تخمین زده نشده است سطح مشارکت از حدود %۵۰، یعنی کمی بیش از ۴۸.۸% در انتخابات گذشته بالاتر رود. فرخ نگهدار باور دارد که واقعا 50 درصد مردم در انتخابات شرکت می کنند و این رقابت ها را واقعی میداند و با آوردن آمار واقعی 84 درصد شرکت مردم در انتخابات دوران خاتمی تلاش می کند که با نهادن این آمار واقعی و بالا در کنار آمارهای تقلبی جمهوری اسلامی در انتخابات اخیر به یک حد متوسط 70 درصدی شرکت مردم در انتخابات در سی سال اخیر برسد! 

نگهدار در ادامه مطلب خود بازهم بر ادعای خود صحه میگذارد و مینویسد اگر این بار مردم شرکت نکنند بخاطر سرکوب ها و تحقیرهای یکی دو ساله اخیر است! یا ما کور هستیم و ندیدیم که در این سالها مردم با شعارهای گوناگون از جمله اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا در انتخابات شرکت نکرده اند و آنها که شرکت کرده اند هم از سر ترس از دست دادن شغل و اجبار بوده یا آقای نگهدار در توهم بسر میبرند که آخری صحیح است. 

 آقای نگهدار بطور خلاصه چنین میرساند که مردم عادی نگاه مثبتی به انتخابات ندارند اما آنها که «هشیار و زرنگ» هستند رقابت های نامزدها را واقعی می بینند و میتوان با شرکت در انتخابات وضع را تغییر داد. لذا از نگاه آقای نگهدار، همه شما که انتخابات را تحریم می کنید از دم کودن تشیف دارید. شما وقتی تقسیم بندی کودن ها و هشیاران را در مطلب آقای نگهدار ملاحظه می کنید می بینید که ناچارید یا در گروه کودن ها باشید یا در گروه مورد عنایت آقای نگهدار. حال  به این بخش از نوشته آقای نگهدار توجه بفرمایید که شمای خواننده در کدام گروه قرار میگیرید: 

نگاه گروه های اجتماعی ذینفعان، از جمله صاحبان کسب و کارها، جامعه دانشگاهیان، روزنامه نگاران و فعالین فرهنگی، جامعه پزشگان و وکلا، تشکل های معلمین و کارگران و غیره، و حتی بخش عمده ای از ایرانیان مقیم خارج، به یک انتخابات رقابتی، با شهروندان زخم خورده و تحقیر شده، متفاوت است. آنها علیرغم بی اعتقادی عمیق به حکومت فقیهان، و بیگانگی مفرط با حکومتگران، حس می کنند که بین تندروها و میانه روها، بین جلیلی و قالیباف و پزشگیان، تفاوت ها واقعی است. آنها به تجربه دیده‌اند نفع آنهاست مهار دولت دست تندروها نباشد و در دست میانه روها باشد. هشیاری و چالاکی سیاسی گروه های ذینفعان در ایران در منطقه واقعا بی نظیر است. آنها به دقت تفاوت رفتار جناح های تندرو و میانه رو در سیاست خارجی، امر جانشینی، سیاست اقتصادی، شیوه مهار فساد، رفتار با ناراضیان به ویژه زنان، کارآمدی اجرایی، و غیره را روزمره رصد می کنند. حالا با اعلام اسامی نامزدها بسیاری از این گروه ها که می بینند حکومت منعی یا مقاومتی در برابر پیروزی اصلاح طلبان ندارد، ممکن است ریسک بزرگی در اعلام حمایت از پزشگیان احساس نکنند.      و

خب.. خواننده عزیز، بخصوص ما خارج کشوری ها که بخش عمده مورد نظر آقای نگهدار را تشکیل میدهیم آیا با ایشان همعقیده هستیم؟ نگاه ما با نگاه مردم زخم خورده داخل ایران در مورد رژیم تفاوت دارد؟ آیا ما هشیاران و زرنگ ها و چالاک ها  (!!)  بین نامزدهای رد شده از صافی شورای نگهبان و تاکید یک یک انها بر غلامی و حلقه بگوشی خامنه ای عقیده داریم که یک رقابت واقعی در جریان است و نامزدها باهم تفاوت واقعی دارند؟ نمیدانم ما توهم میزنیم یا آقای نگهدار؟ بخصوص آنجا که نوشت «هشیاری و چالاکی سیاسی ما در منطقه بینظیر است آنچنان هندوانه ای زیر بغل من داد که تحمل نکردم و هندوانه افتاد زمین! 

سخن پایانی: 

آقای نگهدار.. بیدار شوید! شما با گوسفند طرف نیستید. شما با تایید و حمایت از انتخابات رژیم دست تان در دست آلوده سرکوب گران رژیم در یک کاسه است. از این انتخابات هرکه بیرون بیاید، حتا پزشکیان مورد حمایت شما، در دوران ریاست جمهوری او، هر ساچمه که به چشم یک فرزند ایران بخورد، هر کشته ای که به زمین بیافتد، هر ظلمی که به ایرانی بشود شما  که با چشم باز و بدون اجبار این انتخابات را تایید و شرکت در آن را تشویق می کنید در این جنایات سهیم هستید و فردا روز باید در دادگاه پاسخگو باشید. اگر عمری باشد و ایرانی آزاد شود من شخصا از شما به دادگاه شکایت خواهم برد و شما را در کنار سایر مبلغان و توجیح گران جنایات رژیم اسلامی بخاطر طولانی کردن عمر آن و ظلمی که به من در تبعید طولانی از این رژیم ظلم دیده ام مسئول خواهم دانست و باید پاسخگو باشید. 

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

محسن کردی

عنوان مقاله
توهم زدگی

آقای کیانپور عزیز، سپاس از توجه تان. مشکل میدانید کجاست؟ مشکل آنجاست که یک جا هست که شما تحربه زندگی ندارید و یک کاری از شما سر میزند که قابل چشم پوشی است. زمانی فرخ نگهدار جوان و بی تجربه بود راهنمایش «هدف وسیله را توجیح میکند» بود و بر اساس آن این که رفقا گرفتار پلیس شوند حتما تاسف میخورد اما از نظر او بخشی از وسیله ای بود که هدف را توجیه میکرد. اما آیا امروز هم فرخ نگهدار همان جوان بی مطالعه 40 سال قبل است؟ آیا عمری تجربه و تحصیل و کتاب بر دوشش سنگینی نمی کند؟ آنچه کفر مرا در میآورد این است که اگر آن زمان او ناآگاهانه اشتباه میکرد اما امروز او آگاهانه به من و شما آمار غلط 50 درصد مشارکت مردم را میدهد. این که تو چشم ما نگاه می کند و میگوید بخش بزرگی از ایرانیان در داخل و خارج و بطور خلاصه چیزفهم های جامعه که آنها را چالاک و زرنگ در منطقه مینامد باور دارند که بین تایید شدگان شورای نگهبان با وجودی که همه ابراز چاکری به درگاه خامنه ای کرده اند اختلاف سلیقه است و پزشکیان بین خامنه ای و مردم طرف مردم را میگیرد!!!! بنظر من او به این آمارها باور دارد و این است که برایم عجیب است و از این روست که میگویم این آدم توهم زده است و این نه ناسزاست و نه تهمت بلکه یک واقعیت است. آیا کسی هست که باور داشته باشد 50 درصد مردم و بیشترینه مردمان ساکن خارج کشور در انتخابات شرکت می کنند؟ پس اینها که در برلین تظاهرات میکردند از کره دیگری آمده بودند یا ما ایرانیان خارج کشور و نظرات شان را نمی شناسیم؟ این خیال میکنه با گوسفند طرف هست؟

ش., 15.06.2024 - 16:44 پیوند ثابت
اریا کیانپور

عنوان مقاله
توهم زدگی

با درود به آقای کردی
و خسته نباشد و دست مریزاد.
اقای محسن کردی شما نمی دانید و حتی نمی توانید که تصورش را بکنید که با ............ روبرو هستید کسی که بهترین رفقایش رو از. اعضای کادر به ایران فرستاد و دستگیرو بعد هم زیر شکنجه و بالای دار رفتند .
به چه شکل وحشتناکی که رفقای جوان من را که به سازمانشان اعتقاد و امید داشتند و لب مرز. گبر افتاده بودند راهی ایران کرد و به سرنوشت تلخ و خونین فرستاد.

ش., 15.06.2024 - 11:39 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید