مردم را به روز سیاه نشانده اند و با بی شرمی برای بهبود زندگیشان خواستار شرکت در انتخابات نیز هستند!

در این دوره نیز اصلاح طلبان در کنار اصول گرایان در یک و دیگر تلاش می ورزند تا شعار ( اصلاح طلب ،اصول گرا دیگه تمومه ) را که از دل مردم برخاسته است را بی هویت کنند!
تمام تلاش آنها بر این محور متمرکز شده است که مردم را از براندازی نظام منصرف سازد و آنها را به پای صندوق‌های رای گیری بکشانند تا باردیگر افکار عمومی داخلی و خارجی را متقاعد سازند که مردم راه و روش کم هزینه انتخابات را به براندازی ترجیح دادند و رژیم همچنان پایگاه مردمی دارد
شرکت بالای مردم در انتخابات به مثابه تزئین نظام برای اذهان عمومی داخلی و خارجی همواره مورد نیاز حفظ رژیمی که هیچگاه به آرای مردم احترام نگذاشته است لازم می باشد.
دولت های سرسپرده به ولی فقیه و بی اختیار  با وعده پوشالی می آینده و می روند و وضعیت کشور در همه زمینه ها اسفناک میشود اما ولی فقیه که عامل همه بدبختی هاست در کمال بی شرمی در اریکه قدرت می ماند و رهنمودهای مبارزه با فساد می دهد.
واقعیت این هست که در همه انتخاباتی که برگزار شده است،مردم به اشکال گوناگون به بازی گرفته شده اند تا در انتخابات شرکت کنند.
در مناظره‌های تلويزيوني کاندیداها به پاچه گیری از یک و دیگر می پردازند و دولت های برگزیده گذشته را عامل فساد و ورشکستگی ترسیم می‌کنند و ولی فقیه را  که فرمان  آتش‌ به اختیار  صادر کرده و از پیگری ۳میلیارد دلار اختلاس به کانادا توسط محمود خاوری ناخشنود است را اما از هر گونه خطایی مصون می دارند! 
رؤسای جمهور بی اختیار که بقول محمد خاتمی فقط ۱۱درصد قدرت در اختیارش بود باید در خط رهبر نیز باشند!
احسان نراقی که رابطه خوبی با محمد خاتمی داشت نقل کرده بود:
وقتی از کاخ ریاست جمهوری به خانه بر می گشتم ،تلفن خانه به صدا در می آمد و جناب رهبر شروع به فرامین می فرمودند که یکبار ایشان گفتم ، بفرمایید خودتان در کنار نهاد رهبری رئیس جمهور هم بشوید.

سید محمد خاتمی: "آنها میخواهند رییس جمهور یک تدارکاتچی باشد، اما من تدارکاتچی نیستم" سالهاست عبارتی در میان مردم رایج شده که رئیس جمهور در نظام ولایی اختیاری ندارد و فقط ولی فقیه قادر مطلق است.
در این شعبده بازی  همیشگی مردم با حمایت از یک کاندیدای به ظاهر مخالف سرکوب گری می خواهند بر سر نظام کلاه بگذارند اما در نهایت بر سر خودشان کلاه می رود و رژیم برای چهار سال دیگر تثبیت می گردد.
حمید رضا جلائی پور دریک مصاحبه مطبوعاتی  گفته است ( در این دوره نیز تحریم کنندگان می توانند باعث شکست اصلاح طلبان باشند اماافزود: «با این انتخابات دوباره اصلاحات در ایران جان می‌گیرد، براندازی به حاشیه می‌رود و مجددا سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان بازآفرینی می‌شود )
از پیش برهمگان معلوم است که جنبش تحریم انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری بر کل حاکمیت نمی تواند فائق آید! اما این جنبش می تواند در مقابل اصلاح طلبان دروغین ، قدرت بیکران خویش را محک بزند! تا قبل ازبرگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ـ همه اصلاح طلبان برای حامیان تحریم انتخابات؛ صفت ها و الفاظ زنده ائی را بکار می برند که چند نمونه از آنها را می توان به اختصار ذکر کرد!
1ـ روشنفکران جد ا از توده مانده اند.
2ـ روشنفکران خارجه نشین شناخت درستی از مردم ایران ندارند.
3ـ روشنفکرانی که شناخت صحیح از جامعه ایرانی ندارند ودائما بدنبال تئوری های خود می دوند.
4ـ روشنفکرانی که هیچ عددی نیستند.
5ـ روشنفکران هخا"منش"
6ـ روشنفکران عصبی و برج عاج نشین که تنها با اراده گرائی به همه مسائل نگاه می کنند.
اصلاح طلبان حکومتی در تمام دوران صدرات خود از این قبیل تهمت ها را علیه اپوزیسیون بسیار گفته اند که جای ذکر همه آنها در اینجا نمی گنجد. سئوال اساسی از آقای حمیدرضا جلائی پور اینجاست که چگونه این روشنفکران بدون پایه توده ائی "باعث شکست شما خواهند شد"؟
جنبش تحریم انتخابات مدت هشت سال به مردم گوشزد نمودند که خاتمی و هوادارانش ـ اصلاح طلب واقعی نیستند. مردم در هشت سال ریاست جمهوری محمد خاتمی در عمل فهمیدند که گفته های اپوزیسیون صحیح بوده است. آِیا تهمت خارج کشوری زدن به بخشی از هم میهنان ایرانی صحیح است؟ این همه ایرانی چرا باید وطن خودشان را ترک گویند و به خاطر فعالیت سیاسی و برای آزادی و دمکراسی حق باز گشت به وطن را نداشته باشند؟ چه کسانی باعث مهاجرت خیل عظیم ایرانیان شده اند؟ مقصر اصلی همه این فجابع خود اصلاح طلبان دروغین همچون سعید حجاریان ها می باشند که در یک دوره ائی بنیان گذار وزارت اطلاعات مخوف اسلامی بوده است. بخش اعظمی از مهاجرت ایرانیان در دوره صدارت خود ایشان صورت گرفته است! اگر جنبش تحریم انتخابات بتواند بخشی از رژیم را که ادعای اصلاح طلبی پوچ را یدک می کشد به شکست بکشاند؛ باید به خود ببالد.