رفتن به محتوای اصلی

هشدار: دور جدید تله تئاتر اعترافات

هشدار: دور جدید تله تئاتر اعترافات

 هشدار: دور جدید تله تئاتر اعترافات

اینبار نوبت اسرای گمنام

 سرشناس و گمنام، این اخیر روزی نیست که نشونیم اخبار مرتبط با وضعیت دربندان و محبوسانمان را از هر سنخ و طیف و مسلک و مرامی که هستند و جرمشان تنها دانستن و ندای حق سردادن و وجود خویش به رخوت سکوت نیالودن است .

سرشناس و ناشناس، نامی و گمنام، همه در بند یک بندند، هم مظلوم یک ظلمند، ظلم دژخیمان انسانیت، محبوس یک ظلمند و محکوم یک حکمند، بند و ظلم و حکم حاکمی که عدل و علی تصویر شفاف آن، نه معیار و میزان حاکمیتش بل خودِ خودِ جرم و مصداق اتهام و ادله صدور محکومیت است.

گمنامانمان اما در این میان بواسطه گمنامی شان، مظلوم ترینانند و دم دست ترین مفعولان برای ایراد ظلم و حکم این حاکم.

آقایان حاکم، دور جدیدی از پروژه ای نخ نما و مسبوق را تدوین کرده اند و در صدد اجرایش هستند، فکر کرده اند آخر، زحمت کشیده اند لابد، طعمه ای مناسب تر از گمنامان و بی نام و نشانان نیافته اند در راستای جوابدهی طرحشان قطعا.

خرداد نزدیک است و سناریوی دیگری هم مد نظر آقایان است در سطوح بالاتر، ترتیبات و منظمات و زمینه سازی هایی لابد لازم دیده اند که پیاده شود، که به خیال خامشان اگر نشود ، چه می شود؟

با متمرکز ساختن بیشینه فشار، بر دربندان گمنام، شاید بر این تصورند می شود ضرب تبارز ظرفیت های جنبش فراگیر را در آستانه سالگرد خرداد خونین، بگیرند؟

نمایش فصل جدیدی از سریال های اعترافات تلوزیونی

پروژه اما، چندان نو نیست؟

در حقیقت دور جدیدی از چنین پروژه ای اینبار متمرکز شده است بر دربندان گمنام، سوژه اصلی این پروژه اکنون ابطحی ها و عطریانفر و تاجرنیا ها و شریعتی ها را سیبل خود نمی داند.

گمنامان هدف اصلی هستند اینبار، جلب تعهدشان به انجام اعتراف تلوزیونی در ازای آزادی به قید وثیقه یا بهره مندی از شرایط اصطلاحا مطلوب تر در محابس.

وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، دادستانی مرکز و صداو سیمای جمهوری اسلامی، طراحان و مجریان اجرای دور جدید این پروژه هستند.

دستگاه قضا هم رسما به دستگاه جفا مبدل گشته و مقدمات را محیا می سازد.

((تلاش وسیع و کثیفی جهت تن دادن به اعترافات تلوزیونی))

(( هوش باشیم و بگوش بسپاریم و بانگ پرواز دهیم، مادر و پدر دربند گمنام را با ده ها حربه مبتذل و سخیف و سبعانه وادار به گریستن حتی به مدت دو ساعت مقابل چشم فرزند و عزیز دربندشان می کنند که راضی شود به اعتراف و کام یابد از اقوالی که به او وعده آزادی ما به ازاء می دهند.

مادر را تهدید به سلب حقوق اجتماعی خود و خانواده اش می کنند و قلبش را می آزارند با بر زبان راندن جملاتی از جنس فرزندت دسته کم ده سال را باید میهمان محبس باشد و اگر نکند آنچه ما می گوئیم چه ها خواهد شد و خواهر را با این جنس جملات سخیف می آزارند که شما تا چند روز به محل کار خود مراجعه نکن تا خبرت کنیم و روزی چند بار بیشینه در نیمه شب تماس می گیرند و اندک مغتنم آسایش را از خانواده سلب می کنند و محبوس را نیز با دروغ های شیطانی پیرامون حوزه خصوصی و خانوادگی و ...............................بخوانید تا انتها.

اینها شیوه های تازه ای نیست و بس مسبوق است در سازه ویران عدلیه حجج عدل و مدعیان علی.

اما همانگون که ذکر شد، دور جدیدش را معطوف به گمنامان کرده اند و آنگون که خبر می آید قصد اجرای نمایشنامه تازه تلوزیونی را در میانه های اردیبهشت دارند. نمایشی که گستره نمایشی اش و وزن همیت آقایان در نهادهای امنیتی در تدوین و انجام و اجرایش بسی وسیع تر از سوابق پیشین است.))

نباید بگذاریم، این رسالتمان است، رسالت هر آنکه دل در طلب عدل و آزادی دارد، رسالت هر آنکه جان در مایه عشق هم می زند و درد شبنم مددزاده ها را با پوست و گوشت و استخوان لمس می کند.

انجام این رسالت، به مثابه ارسال سیلی گوش نوازی به گونه خصم انسان و عشق است.

این پروژه چندیست آغاز گشته، همانطور که ذکر شد، میانه های اردیبهشت، ساعات خاص پخش صداسیما از مدتها پیش توسط برادران نه چندان گمنام رزرو شده است.

نگذاریم، قطعا نخواهیم گذاشت، با هر مرام و مسلک و پیراسته و آراسته به هر مشی و نظری، درد همه دربندان مان را درد خود دریابیم که این مسئولیت کنونی همه ماست.

دافع و رافع اهداف آلوده ای که این دسته از سناریوهای مبتذل و نخ نماشده در افق برای خود منظور کرده اند، تمرکز گسترده همه ماست بر نشر و بسط آگاهی ها نسبت به این دردها.

گمنامانی چون مطهره بهرامی و عزیزانش، عبدالرضا قنبری ها، آبتین غفاری ها، مجید مقیمی ها،حسام ترمسی ها، و نامی یانمان مصطفی تاجزاده ها ، محمد نوری زادها، احمد زید آبادی ها، محسن میردامادی ها، داوود سلیمانی ها و ده ها چون این عزیزان را، هیچ کدامشان را از یاد نبریم، درد هر یک را به قدر و اندازه ای همسان و به کیفیتی هم وزن و سیاق، درد خود بدانیم و بنامیم و فریاد کنیم، یقینا صدای همدردیمان را می شنوند.

 در آخر اما پیامی به پارو زنان قایقی که قرار بود کشتی نجات همه، از بند و قید و شرط و ضرب و زور و جور و جائر باشد و این شد:

خسته اید، خسته اید و نا امید و مجنون.

هیچ، باور کنید این رفتارها بیش از هر زمان هیچ بودنتان را اثبات می کند.

می دانیم و میدانید سر خم نمی کنند اینان، زور بیخودی می زنند برادران نه چندان گمنام...... خرداد در راه است، یک و دو و سه و چهار و پنج و شش و هفت و ............. را به توان اِن هم برسانید، انفرادی ها را اِن برابر کنید اگر، شکنجه ها را اِن برابر کنید اگر،............................. درد نزدیکی فنایتان را چه می کنید؟ درمانی ندارد این درد، باور کنید ندارد، هر چه زودتر بهتر.

مطلع رستن نزدیک است و ما صبح را در انتظاریم، ..........شما اما؟

شما اما به کجا می روید؟ دل به چه خوش کرده اید و به کدامین افق، امید بسته اید؟

نمی گذاریم، باور کنید نمی گذاریم، فریاد ما از شعر شعور انسان و وجدان اصیل و قلم مسئول سرودن می آغازد و مالا چون طوفانی بر سرتان می بارد و آنزمان یقین بدانید، جز غرق شدن هیچ راهی نیست برایتان.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید