خاوران بعد از بیست وچهار سال
بعد از بیست وچهار سال هنوز نمی دانم،در آن تابستان داغ چگونه جان-زندگی،فراتر از دون پایگان مرگ بر بالای دارکشیده شد؟آنها بالای دار بودند و بالن های تجارت درآسمان، شاهدان آنها،بسیاری دهان به دهان خبر را شنیدند و گریه نکردند.ناباورانه به آنچه بر آنها گذشت خیره ماندند. بعد از این سالها،هنوز نمی دانم نفس های گرم شما که نفس های
زندگی بود،چگونه بر دار به آخر رسید؟دیگر صدای خنده های شما نیامد و ما را نیز هیچ چیز خوشحال نکرد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید