اجازه دهید قبل از هر چیز روشن نمایم که ینده "ترک" هستم! هر چند این مسئله را افتخاری برای خود نمی دانم ، چرا که اصو لا به افتخار کردن و مدال دادن به خود از دیدگاه وابستگی به ملیت ویا قومیتی خاص را امر پسندیده ای نمی دانم. این اواخر مقالات چندی با لحن نسبتا آرام و گاها نبز با لحن تند! و حتی آنقدر تند که از جانب برخی ها کلماتی مانند فاشیستهای فارس و یا استعمار گران فارس و غیره ...نوشته و چاپ شده است که خواندن آنها مو به اندام هر آدم منصفی سیخ میکند. در این میان دوستان ناسیونالیست ترک و یا آنگونه که خود میگویند آذری و یا آذربایجانی که به نظر بنده کمترین ستم قومی در حقشان اعمال شده و میشود، بیشترین طلبکاران و سینه چاکان هستند.در این میان ادعاهای دوستان کرد و بلوچ و ترکمن و عرب بیشتر میتوانست و میتواند محلی از دعوا باشد ،تا دوستان آذری! چرا؟ هر ایرانی که قدری به تاریخ علاقه مند باشد و تاریخ حداقل 500 ساله اخیر ایران را مورد مطالعه قرار داده باشد ، بی اختیار متوجه خواهد شد که در طول این 5 قرن اخیر، بیشتر حکومتهایی که ب ایران حکومت کرده اند بجز زندیه و پهلوی بقیه اکثرا از نژادهای ترک ایران بوده اند .مانند صفویان وافشارها و قاجارها و قبل از آنها نیز خوارزمشاهیان و سلجوقیان و برخی حکومتهای محلی نیز اکثرا از میان قبایل ترک بوده اند! قاجارها اصل و نصبشان ترک بود و ولیعهد شان نیز همیشه ساکن و والی تبریز و آذربایجان بوده است.در این میان این سئوال پیش میاید که چرا مثلا شاهان قاجار که خود را نمایندگان خداوند بر روی زمین میپنداشتند و سایه خدا بودند و مالک جان و مال و ناموس مردم، هیچ تلاشی برای عوض کردن زبان رسمی کشور مثلا به جای فارسی ، ترکی کردن زبان رسمی کشور نکردند؟ مگر کسی مزاحمشان بود؟ ویا چرا تیمور لنگ که خود از ترکان آسیای میانه بود و سلسله تیموریان را بنا نهاد و تا قلب اروپا هم لشکر کشی کرد، زبان رسمی دربارش فارسی بود؟ چراسلسله صفوی و یا افشاری که کسی در ترک بودن آنها شکی نمی تواند داشته باشد همواره حامی زبان و ادبیات فارسی بودند و حتی برخی از آنان به فارسی شعر! هم میسرودند، هیچگاه این فشار و مصیبت استفاده از زبان فارسی را درک و حس نکردند؟ چه چیزی باعث باقی ماندن زبان فارسی به عنوان زبان رسمی دربار و کشور بود؟ همین امروز نیز بیش از نیمی از سردمداران و حکومتیان کشور در جمهوری اسلامی یا خود ترک و آذری هستند و یا ریشه و اصل و نسبشان به آنها بر می گردد! دوستان ناسیو نالیست آذری به جز مسئله ستم زبانی که من کاملن با آن موافقم ، از کدام ستم دیگر میتوانند در حق خود اسم ببرند و درست همین جاست که در ابتدای مطلب ، در زمینه ستم ملی دوستان کرد و بلوچ و ترکمن و یا هموطنان عرب را بیشتر محق میدانم که از ستم ملی روا شده در حقشان فریاد برآورند ، زیرا توسعه نیافتگی استانهای کرد و بلوچ و ترکمن و عرب نشین با توسعه وجود داشته در استانهای ترک زبان قابل مقایسه نیست. هموطنان عرب با حضور در سر زمینی که تقریبا تمام ثروت کشور از آن خارج میشود ، شاید در این میان بیشترین حق را داشته باشند.با نگاهی منصفانه، ظلم و ستم حکومت جمهوری اسلامی مرز زبانی و قومی نمی شناسد و در هر کجا و در هر عرصه ای که توانسته به همه مردم ایران و همه قومیتهای آن ظلم و ستم روا کرده و روا میکند.دوستان آذری که امروز سینه چاک کرده و فریاد گوش خراش ستم ملی رفته بر آنان ،گوش آسمان را پاره میکند، همانطور که گفتم به جز مسئله زبان کدام فاکت و دلیل و مدرک را میتوانند برای این ستم رفته بر خود ارائه دهند؟ آیا هموطن آذری بخاطر صرف آذری بودن از گرفتن شغلی محروم بوده؟ و یا نتوانسته وزیر و یا وکیل مجلس شود؟ به همین خاطر یرخی از روی کم اطلاعی و برخی نیز دانسته که خدا میداند سرشان به کدام وزارت و سازمان امنیت کدام کشوری بند است ، آتش بیار این معرکه و دعوای ملی و قومی هستند!واما در زمینه زبان! باید به زبان هم از جهت هویت ملی هر خلقی نگاه کرد و در هم این امرکه زبان قبل از هر چیز وسیله میباشد. وسیله برقراری تماس و ارتباط با افراد پیرامون خود! و هر چه تعداد این تجهیزات ! بیشتر باشد قطعا تعداد کسانی که میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد نیز بیشتر میشود، آیا این ایراد است؟ در هند با جمعیت بالای یک میلیارد نفر ، زبان انگلیسی بعنوان مهمترین وسیله تماس و برقراری ارتباط میان قومیتهای مختلف این کشور ابوده و هست، آیا این ایراد است؟ و یا کسی آنها را به این امر مجبور کرده! در حالی که دهها سال از استقلال این کشور از انگلیسها گذشته است. من در شهر های بخارا و سمرقند در ازبکستان شاهد بودم که اکثر ساکنان این شهر ها بطور اتومات سه زبان میدانند: زبان مادری خود یعنی تاجیکی، زبان رسمی کشور یعنی ازبکی و زبان روسی بعنوان زبان و وسیله ارتباط با دیگر شهر وندان جمهوریهای سابق شوروی! آیا این امر ایراد است؟ من دوستان آذری (جمهوری آذربایجان) زیادی دارم که بخوبی به زبان روسی آشنا هستند و هیچ رنج و ستمی را نیز احساس نمی کنند! و این مقاله و مطلب من نیز بیشتر متوجه دوستان آذری است که چنان از ستم بر خود رفته و بر آنان رفته صحبت میکنند که گویا حکومت پهلوی و یا جمهوری اسلامی مانند حکومت ترکیه که تا همین چند سال کلا و از ریشه وجود خلقی بنام کرد را منکر بود و کردهای ترکیه را ترکهای کوهی مینامید، نیز منکر وجود خلق آذری بوده و هست و خدای ناکرده ما هم در کشورمان ترکهای کوهی داریم.! به یقین میدانم این مقاله به مذاق خصوصا دوستانی که خود را عمدا به خواب زده اند ، خوش نخواهد آمد.چون کسی را که خواب است میتوان بیدار کرد اما تلاش برای بیداری کسی که عمدا خود را به خواب زده مانند کوبیدن آب در هاون میباشد.!جمهوری اسلامی ، بعنوان حکومتی ایدئولوژیک و دیکتاتور در حق تمام کشور ایران ظلم و جور و جفا روا داشته و میدارد. در این میان وضعیت اقلیتهای دینی و مذهبی نظیر یهایی ها و کسانی که از دین اسلام بر گشته اند و یا اقلیتهای جنسی بمراتب اسفبار تر و رقت انگیز تر است. گاها وقتی میشنوم که دوستانی از ستم ملی بر خلق آذربایجان اسم میبرند ودر حالی که بسیار از نمایندگان و وزرا و وکلای مملکت ترک و آذری هستند، از تعجب انگشت بدهان میمانم!دوستان گرامی! تاریخ را به خاطر رضای مقاصد سیاسی عده ای سود جو و گاها جویای نام ! و به میل خود تعریف و تفسیر نکنید.مگر اقا محمد خان قاجار ترک که در یک روز 40 هزار و بقولی 70 هزار چشم را از حدقه در همدان در آورد ، از کسی پرسید که تو ترک هستی و یا فارس و کرد و ترکمنی؟ مگر تیمور لنگ ترک که از سرها هم در ایران و هم در هندوستان و هم در عثمانی تپه درست کرد از کسی اصل و نصبشان را پرسید؟ در میان زندانی سیاسی اعدام شده در زمان پهلوی و جمهوری اسلامی، بجز آن شهدایی که به گروههای ملی و منطقه ای و قومی وابسته بودند، هم تر ک و آذری و هم فارس و ترکمن و لر و عرب و خلاصه از تمام ملیتها و قومیتهای کشور وجود داشتند و فارس بودن همانقدر بک کمک فارس زبان نیامد که ترک و آذری بودن موجب گناه بیشتر برایشان نبود. این حکومتها نه مرز زبان میشناسند و نه مرز ملیت و قومیت!
در دنیای امروز و در قرن 21ام که کره زمین با داشتن هزاران ملیت و قو میت و زبانها و نژادهای مختلف چهار نعل در حال تاختن بسوی دهکده جهانی است ، ناسیو نالیسم و ملی گرایی و قومیت گرایی را دوباره معنا کرد.اجازه نداد ظلم و ستم حکومتی که نه مرز زبانی میشناسد و نه مرز قومی، به عنوان دعوای ترک و فارس و یا فارس و کرد و بلوچ معنا شود.آنچه در تاریخ ایران کمترین جا را در میان انواع و اقسام دعواها داشته و دارد ، علی رغم دعواهای حیدری و نعمتی و دعواهایی از این دست، دعوا و جنگ میان ملیتهای مختلف آن بوده و هست! از این رو دعواهای برخی از دوستان ناسیونالیست و خصوصا ناسیو نالیستهای آذری، تمام حد و مرز ها را در می نوردد و حالت بی مزه ای که فقط میتواند بدرد فرافکنی برخی مسائل و سلب مسئولیت از حکام و ستمگران حاکم کشور شود، تنزل پیدا میکند.شما خنیاگران! روشنفکر بی مسئولیت ، اگرملیتها را به حال خودشان بگذارید و دایه مهربانتر از مادر نشوید، همانگونه که در طول تاریخ مسائل و مشکلاتشان را میان خود حل کرده اند ، بعد از این هم حل خواهند کرد. همانگونه که حکومت ترک قاجار هم به فارس و هم به ترک و کرد وغیره ظلم کرد و کسی آن را به حساب ترک بودن آنها نگذاشت، ملت آگاه ایران از هر ملیت و قو میت آن نیز جور و ستم حکومت جمهوری اسلامی را به حساب ستم فارسها نخواهد گذاشت
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید