رفتن به محتوای اصلی

مشروطیت ایران و نقش بختیاری ها

مشروطیت ایران و نقش بختیاری ها

مشروطیت ایران ونقش بختیاریها در گفتگوی زاگرس ایران با عباس موسایی به مناسبت سالگرد نهضت مشروطه ایران

اشاره:بیش از یک سده از نهضت مشروطه خواهی ایرانیان می گذرد.نهضتی که در آن ایرانیان خواستار شکل گیری حاکمیت قانون ومحدود شدن قدرت مطلقه ی پادشاه شدند.با تدوین قانون اساسی وتشکیل مجلس شورای ملی مردم ایران گام بزرگی درراستای گذار از ذیل قیمومیت سلطان مطلق العنان و تحت عنوان رعایای موظف به پیروی از او به شهروندان صاحب حق برداشتند.بختیاری ها به عنوان بخشی از جامعه ی ایلیاتی آن زمان ایران در برپایی این مهم نقش غیر قابل کتمانی ایفا نمودند.زاگرس ایران در سالگرد مشروطیت ایران با عباس موسایی پژوهشگر مشروطیت وکارشناس ارشد علوم سیاسی که در اسفند ماه گذشته از پایان نامه اش با عنوان سیر تطور رعیت/شهروند درمشوطیت ایران دفاع کرده است پیرامون مشروطیت ایران ونقش بختیاری ها در آن به گفتگو نشسته است.امید است به رسالت خود در پاسخ به خواسته ی خوانندگان محترم گامی برداشته باشیم.

اطلاع درست از گذشته پیش شرط اصلاح آینده

1- به عنوان سئوال نخست از شما می پرسم که چه نیازی به بازخوانی نهضت مشروطه داریم؟

با سلام وتشکر از گردانندگان نشریه ی زاگرس ایران. به نظر میرسد همگان بر اطلاع از گذشته برای اصلاح آینده اتفاق نظر داشته باشندو هرچه این آگاهی دقیق ترباشد میتوان در ساختن حال وآینده به راه درست تری گام گذاشت و از افتادن در بیراهه ها مصون ماند.انسانها برای بهتر زندگی کردن از شناخت گذشته بی نیاز نیستند که چه بسا مسئله ی امروزیان مسئله ی گذشتگان نیز بوده باشد .فهم چگونگی مواجهه ی گذشتگان با مساله ای که امروزیان نیز به نحوی با آن مواجه اند موجب می شود که بیراهه های که آنان در آن گام گذاردند توسط اینان طی نشود واز سویی راههای درستی که آنان در آن گام نهاده بودند توسط امروزی ها به سر منزل موفقیت واصل شود.داستان مشروطه خواهی ایرانیان را می توان بخشی از تاریخ ایران معاصر دانست که واجد این اهمیت می باشد.ایرانیان در دوره ی مشروطه با پارادیم جدیدی از حکمرانی مواجه شدند که برخلاف منطق استبداد کهن ایرانی ، حاکم نه تنها مسلط بلامنازع و مطلق بر مردم نبود بلکه به عنوان نماینده ی ایشان برای رتق وفتق امور ملت شناخته می شد.

مردم در نظام سیاسی مشروطه به حکومت حاکم مشروعیت(حقانیت)می دهند و نه رعایای او که شهروندان آزاد وبرابری هستند که در عرصه ی عمومی قانون تاسیس کرده و از آن تبعیت می کنند.حاکم در نظام مشروطه محدود به قانون بر آمده از اراده ی همگان (اکثریت مردم) می باشد.

در نظام مشروطه نمی شود گفت :چه فرمان یزدان چه فرمان شاه.به هر حال در دوران مشروطیت ایران، الگوی سلطنت استبداد ایرانی ترک برداشت وزمینه برای شکل گیری مشروطیت (کنستی توسیون)،مجلس قانون گذاری،انتخابات و...فراهم گردید. امروز با گذشت بیش از یک قرن از اولین تجربه ی ایران برای گذار به حکومت قانون وشهروندی مدرن همچنان بسیاری از آن خواسته ها توسط ایرانیان دنبال می شود.فکر می کنم با این مختصر بتوان بر لزوم بازخوانی مشروطیت ایران تاکید کرد.به تعبیر دکتر سعید حجاریان ما باید برای تکمیل مشروطیت وتکمیل تکالیف معوقه ی آن کوشش کنیم .این کوشش نظری و عملی بدون شناخت منطق اندیشه ی سیاسی ظل اللهی ایرانی،اندیشه سیاسی شهروند مدار مدرن،مناسبات سیاسی ـ اجتماعی-فرهنگی عصر مشروطه ،رابطه ی متولیان شریعت (فقهای شیعه)و...امکان پذیر نیست.

دو انحراف بزرگ در مشروطه

2-در عرصه ی تاریخ نگاری مشروطه برخی از شکست مشروطه سخن می گویند وبرخی از انحراف آن.به نظر شما مشروطه شکست خورد یا منحرف شد؟

در پاسخ به این سئوال می توان از دو رویکرد اندیشگی وجامعه شناختی بهره گرفت.البته در بررسی واقعیت سیاسی می توان گفت که مجموعه ی عواملی به عدم استمرار مشروطیت در عرصه ی حاکمیت انجامید که می توان عدم آگاهی ایرانیان از مبانی مشروطه ،مساوی هرج ومرج دانستن مشروطیت و...را زمینه ساز تبدیل حکومت مشروطه به استبداد شبه مدرن پهلوی اول دانست.و اما در رویکرد اندیشگی میتوان مشروعه خواهی را بزرگترین انحراف مشروطه خواهی ایرانیان دانست. این رویکرد اندیشگی به زایش وبازتولید استبدادطلبی گذشته از موضع دفاع از شریعت انجامید.انحراف دیگر از لحاظ اندیشگی ضدیت با دین از موضع مشروطه خواهی بود.این رویکرد یک پاسخ گزافگرا وافراطی به مشروطه خواهی بود.این هردو گروه در عرصه ی اجتماعی مصائب فراوانی را برای مشروطیت نوبنیاد به ارمغان آوردند.معیار این دو گروه در توزین مشروطیت به چیزی غیر از مبانی مشروطه مربوط می شد.دین ستیزان در راستای دفاع از مشروطه با تمامیت دین به مقابله بر خواسته بودند و استبداد طلبان از دین سپری برای جلوگیری از محدود کردن قدرت ساخته بودند.

گونه ی دیگر استبدادطلبی.

3-دلیل شما برای استبدادی دانستن منطق سیاسی مشروعه خواهان چیست؟

اولا" مرحوم شیخ فضل الله نوری سردمدار جریان مشروعه خواه در یکی از لوایحش که هنگام تحصن در حرم عبدالعظیم حسنی نگاشته است به صراحت اساسه ی اسلام و بلکه همه ی ادیان را استبداد می دانست.حضور او در مجلس باغشاه که تصمیم به محو مشروطیت وبه توپ بستن مجلس در آنجا گرفته شده بود مورد تایید اکثر محققان تاریخ مشروطه است.وبالاخره منطق وی در رساله ی حرمت مشروطه که در آن مبانی مشروطیت وقانونگذاری مخالف شریعت دانسته می شد از همراهی وی با استبداد وضدیت با مشروطیت حکایت می کند.شیخ قانون اساسی را ضلالت نامه،هرنوع قانون گذاری را جعل وایستادگی در مقابل خداوند،آزادی را الحاد وبرابری را ضدیت با شریعت می دانست.

مشروطه از معموله(استبداد)بیشتر به شریعت نزدیک است.

4-واکنش فقهای مشروطه خواه در پاسخ به این سخنان چه بود؟

فقهای حامی مشروطه ازدلایل شیخ به عنوان مغالطه یاد نموده وبه طور مبسوط به آن ها پاسخ می گفتند.وجه مشترک اندیشه ی سیاسی اینان رد سلطنت اسلامی بود.میرزای نایینی حکومت را نه مطلقه بلکه مقید به حقوق عمومی می دانسته وسلطنت مستقله را غصب اندر غصب قلمداد می کرد.محمد اسماعیل محلاتی دیگر فقیه مشروطه خواه مردم را موجر وحاکمان را مستاجر دانسته وحکومت بدون اذن مردم را تصرف غاصبانه می دانست.و بالاخره آخوند خراسانی وشاگردانش(علمای نجف)حکومت در عصر غیبت معصوم را متعلق به جمهور مومنین دانسته وتولیت بدون اذن ایشان (مردم) را غصبی قلمداد می نمودند.

بختیاری ها عامل انگلیس نبودند با فقهای بلند مرتبه ی شیعه در ارتباط بودند.

5-در بخش دوم این مصاحبه می خواهیم از نقش بختیاری ها در نهضت مشروطه سئوال کنیم.ودلیل به حاشیه راندن این حضور در تلقی رسمی را جویا شویم؟

نقش بختیاری ها ومخصوصا"مرحوم حاجی علی قلی خان سردار اسعد دوم در نهضت مشروطه ی ایران وشکست استبداد صغیر بر منصفان پوشیده نیست.بگذریم از اینکه مناسبات قدرت ووارونه خوانی های تاریخ وناواقع بینی قدرت محورانه برخی را به نادیده انگاری این نقش رهنمون می کند.در جایی که بزرگترین فقیه مشروطه خواه ،آخوند خراسانی ،نادیده گرفته می شود چه انتظاری است که از سردار اسعد سخن بگویند.طعم شیرین قدرت حتی برخی را به وادی اتهام زنی دروغین هدایت می کند تا بزرگی چون ایشان را عامل انگلیس بدانند.این در حالی است که مکاتبات وی باآخوند خراسانی این ادعای کذب را برملا می کند.هنر سردار اسعد آن بود که قدرت سنتی خانواده و ایلش را در خدمت آزادی خواهی ومشروطیت قرار داد وبا تدابیر خردمندانه اش در شکست استبداد صغیر ایفای نقش نمود ونام خود وایلش را تا ابد همنشین آزادی خواهی وسر افرازی واستبدادستیزی کرد.

خرد سیاسی واطلاع دقیق سردار اسعد از مشروطیت ومناسبات سیاسی عصر خود

6- برخی از مورخان از انگیزه ی قدرت طلبانه ی سران بختیاری در دوران مشروطه سخن می گویند.در این ارتباط چه می گویید؟

در اینکه در جرگه ی بختیاری ها افرادی با این انگیزه حضور داشتند شکی نیست.اما اگر منصفانه بنگریم نمی توانیم از خرد سیاسی سران بختیاری ومخصوصا" سردار اسعد چشم پوشی کنیم. ایشان ابتدا بافرستادن تلگراف از فرنگ برادران وعموزادگان را به کنار گذاردن اختلافات وتشکیل لشکر دعوت کرده وپس از ورود به ایران وپیوستن به همتبارانش به پیشبرد امور با تدبیر اقدام می ورزد.همراه کردن برادرش ،سردارظفر،وعموزاده اش،امیر مفخم،که در راءس قوای استبداد بودند با مشروطه خواهان،حرکت تدریجی وگام به گام ومتحد کردن قوای ملت وسواران اقوام مختلف با هم ،ارتباط مرتب با فقهای بلند مرتبه ی شیعه در نجف ،چشم پوشی از پیشنهادات سفرای خارجی وعدم پذیرش مقام سلطنت و... از تعهد واحساس مسئولیت وی حکایت می کرد.همین یک دلیل برای تبری ایشان از قدرت طلبی کافی است.البته نباید در بازخوانی وقایع تاریخی مبالغه و تاریخ را تحریف کرد.قوم گرایی افراطی مانع فهم درست از مشروطیت می شود.

حضور بختیاری ها را با محک مبانی مشروطیت بسنجیم.

7-منظورتان از قوم گرایی افراطی چیست؟وچه تاثیری در شناخت مشروطه دارد؟

چنانچه قبلا"نیز گفته شد هر نگرشی که واقعیت را نبیند وآن رامطابق میل خود تغییر دهد تاریخ را به انحراف کشانده است.اگر مشروطیت را تلاش برای استقرار حاکمیت انسانهای آزاد وبرابر بدانیم باید حضور هر شخص وقوم وفکر را با این معیار ارزیابی کنیم.بنابر این اگر هر پارامتر دیگری ما را از این مهم خارج کرد، انحراف در تحلیل است.درنتیجه می توان قوم گرایی را که در آن به وزن بختیاری ها در مشروطیت مبالغه نموده وبرای اثبات این حضور به تقلیل نقش دیگران می پرازد،یک گفتمان غیر واقع بینانه دانست.این رویکرد از سطحی اندیشی متعصبانه ناشی می شود .واقعت آن است که بختیاری ها در عرصه ی رویارویی با قوای استبداد نقش غیر قابل کتمانی داشته اند وصد البته با همراهی دیگر ایرانیان به پیروزی رسیده اند.در همان داستان مشروطیت بود که بختیاری ها از ایل عبور کرده وبه ملت (در معنای مدرن آن )پیوستند.بختیاری ها باید با حفظ هویت فرهنگی خود در عرصه ی سیاسی -اجتماعی خود را بخشی از ملت بزرگ ایران دانسته و با غلبه بر رویکرد های منحرفی چون قوم گرایی، همچون گذشته وهمراه با دیگر ایرانیان در راستای تقویت مبانی این هویت مدرن(شهروند شدن ایرانیان) کوشا باشند.

قوم گرایی افراطی از سطحی نگری ناشی می شود.

8- به نظر شما قوم گرایی افراطی از کجا منتج می شود؟

این رویکرد را میتوان یک رویکرد عوامانه وعوام فریبانه دانست.از آنجا که برخی به خود زحمت مطالعه نمی دهند وبا تکرار گفته های شنیده شده و غیر مسئولانه که از دغدغه ای غیر از واقعیت طلبی ناشی می شود.نگاه عتیقه وار به تاریخ و بازگو کردن اتفاقات بدون تحلیل محتوای آنان به قول کروچه بازنویسی تاریخ مرده است.تاریخ زنده چیزی فراتر از تلنبار کردن و پشت هم قرار دادن اتفاقات تاریخی است.این رویکرد در ادامه حیات قوم گرایی افراطی نقش به سزایی ایفا می کند.سوار شدن قدرت طلبان قوم گرا بر احساسات مردم نیز دلیل دیگر استمرار این نگرش ضد دموکراتیک است.بازخوانی عتیقه وار تاریخ مرده و فقدان تعمق در معنای رویدادها فقط به کار تسکین وتخدیر معامله گران می آید وحس خان منشی طلبی برخی را پاسخ می دهد.وکاری از گره بسته ی مردم نمی گشاید.

هفته نامه زاگرس ایران

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید