رفتن به محتوای اصلی

جامعه شناسی عشایر ایران

جامعه شناسی عشایر ایران

الف) کوچ نشینی در ایران: واژه کوچ از مصدر کوچیدن به معنی نقل مکان از منزلی به منزل دیگر با ایل و اهل وعیال و اسباب و خانه است این همواره با کوچ همراه بودن و واژه ای است ترکی که در متون تاریخی به معنای کوچ نشینی بکار رفته است در خصوص کلمه ایل صحیح ترین مولف همان اسکان است .

ویژگی بارز کوچ نشینی تحرک مکانی است یعنی جابجایی گروههای انسانی از نقطه ای به نقطه ای دیگر . رایج ترین نوع کوچ نشینی سیستم شبانی است که عبارتست از شیوه ای از زندگی متحرک سالیانه و موسمی که گروهی از مردم همراه با چاپایان خود از محل چادرهای اردوی زمستانی تا چراگاه تابستانی انجام می دهد و مجددا در فصل سرما به اردوگاه زمستانی باز می گردند. اساس فعالیت های اقتصادی کوچ نشینان نگهداری و پرورش دام و چهارپایان ونگهداری از آنهاست و آنها تحت تاثیر شرایط طبیعی و جغرافیایی هستند و مهم ترین ویژگی زندگی آنها عبارتست از وابستگی به حیوان ، استفاده از چراگاه های طبیعی ،جابجایی انسان به منظور بهره برداری از چراگاه های طبیعی و احتراز از سرما و گرما. بیشترین تاثیر در زندگی آنها شرایط جغرافیایی دارد و دام و مرتع پایه های اصلی زندگی آنها را تشکیل می دهدو از آنجا که دام های آنهالطمه هایی به مزارع روستائیان وارد می کنند لذا سعی دارند از آبادی ها دورباشند. پدیده کوچ نشینی هم درایران و هم در جهان سابقه ای طولانی دارد. از حدود 12000 سال پیش در در پاره ای از نقاط جهان از جمله خاور میانه آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین انسان به اهلی کردن حیوانات مبادرت نمود و وارد مرحله تازه ای از تکامل فرهنگی که دوره تولید خوراک نامیده می شود گردید. پیدایش زندگی کوچ نشینی با توجه به اقتصاد دامی متاثر از شرایط طبیعی است و ییلاق و قشلاق نمودن آنها بیانگر صنعت آنها در مقابل طبیعت است . شرایط اقلیمی مانند تغییرآب و هوا و همچنین عوام سیاسی در ایجاد زندگی کوچ نشینی موثرند. کوچ نشینی اساسا از از زندگی کشاورزی و روستانشینی مشق شده است و درشرایط کنونی پدیده ای اجتماعی (کخ) (kox) که در منطقه بانه کردستان رواج دارد اشتقاق زندگی کوچ نشینی از روستا نشینی را تایید می کند تفاوت زندگی افراد از نظر ابن خلدون ناشی از شیوه زندگی آنهاست این متفکر بزرگ اسلامی کوچ نشینی را متاثر از ساخت جامعه می داند از نظر اکثریت بیابان گردی در بین شتر داران بیشتر است.

عده ای نیز عقیده دارند که شرایط اجتماعی وسیاسی زمان سبب راندن ده نشینان و پناه بردن به کوه و دشت و در نتیجه پیدایش کوچ نشینی شده است.استالین معتقد است که لرها در چند قرن اخیر نیمه کوچ نشین بوده اند در هزاره پیش از میلاد حیات یکجانشینی داشته اند به هر حال در عصر حاضر نژادهای هندو اروپایی اورال ،ترکی مغولی،تونگوزی ،تبتی قفقازی با گویش های محل در زمینه دام پروری درآسیا حضور فیزیکی فعال دارند در ایران نیز زندگی کوچ نشینی متکی بر اقتصاد دامی و زراعی است.

یک از پژوهشگران به نام بوبک که سکوتگاه ماقبل تاریخ ایران را مورد بررسی قرار داده است معتقد است که یکجا نشینی در دوره پیشین حتی در نواحی خشک و نیمه کویری بر کوچ نشینی در چند قرن اخیر در آن مناطق فزونی داشته است . در تعالیم دین زرتشت از زراعت به نیکی یاد می شود و کوچ نشینی را بد می داند. هرودوت در بررسی های اجتماعی و اقتصادی ایران از کثرت یکجانشینی وقلت کوچ نشینی سخن می گوید. در دوره هخامنشیان و ساسانیان کوچ نشینی بسیار بی اهمیت بوده است .در آغاز کوچ نشینان ایران در نواحی اصفهان ، خراسان و فارس متمرکز بوده اند و تاریخ نویسان و جغرافی دانان از ایلات ایران تحت عنوان (اکراد) نام می برند . ایرانیان قدیم و دیلمیان را (اکراد طبرستان) و اعراب را (اکراد سورستان ) می نامیدند در زبان فارسی اکراد به معنی چوپان می باشد و حجوم اقوام مختلف چادرنشین اعم از مغل ها ،عرب وترک به سرزمین های زراعی و شهرهای همحوار با تخریب و ویرانی همراه بوده است . در عصر مغل های کوچ نشینی در ایران رونق یافت مغل ها دو دسته بودند1- صیاد، شکارچی ، ماهی گیر2- دامدار در این دوره کوچ نشینی در لرستان و خراسان رونق بیشتری داشت پس از مرگ تیمور دو سلسله آق قویونولوها و قراقویونولوها بر غرب و شمال غربی و جنوب ومرکز ایران مسلط ششدند در این دوره تضاد میان چادر نشینان و فئودال ها موجب فروپاشی قدرت فئودال ها شد . پس از مدتی صفویان روی کار آمدند و با ایجاد جبه متحدی از ایلات بر اوضاع مسلط شد. حامیان صفویان را قبایل چادرنشین و ترک تشکیل می دادند اگ به بررسی انواع کوچ نشینی بپردازیم می توانیم بر حسب شرایط محیط جغرافیایی و نوع حیواناتی که زندگی کوچ نشینان بدان وابسته است تقسیم بندی دوگانه ای از کوچ نشینی ارائه داد. 1- افقی : مربوط به بیابان های خشک و هموار و وسیع که بیشتر میان قبایل شتر دار در صحرای عربستان و سرزمین های مشابه آن دیده می شود. 2- عمودی : نقل مکان از دشت به کوه و بیشتر و بالعکس که ایلات و عشایر ایران دارای کوچ نشینی ییلاق و قشلاق و عمودی هستند آنچه که کوچ نشینی افقی را از عمودی ممتاز می کند آشنایی کوچ نشینان افقی به کشاورزی است . روابط میان صحرانشینان و مردم و مردم یکجا نشین معلول شیوه معیشت و شرایط اجتماعی و فرهنگی است و نزاع بین آنها نیز به علت عصبیت قومی کوچ نشینان است که منجر به پیروزی آنها می شود . که معمولا دو نوع روابط بین آنها وجود دارد1- گسسته 2- پیوسته . کوچ نشینان و نیمه کوچ نشینان دارای دو نوع مرکز مبادلاتی هستند 1- سردسیری2- گرمسیری زمان خرید در گرمسیری فروردین ماه یعنی پیش از کوچ به کوهستان و در سرد سیری در اواخر تابستان صورت می گیرد . مراکز مبادلاتی ایل قشقایی شیراز ، اردکان، آباده، فیروزآباد، و شهرضاست، در میان بختیاری مبادلات بر اساس روابط صمیمانه و شناخت متقابل صورت می گیرد.

ب) کوچ و اسکان از دیدگاه بوم شناسی:

انسان ها معمولا اراضی که استفاده قابل جهتی برای فعالیت های کشاورزی ندارند را معمولا به عنوان چراگاه هایی مورد استفاده قرار می دهند مهمترین مسئله زندگی عشایری مسئله کمبود آب است که کمبود باران و تبخیر شدید که خود با میزان درجه حرارت بستگی دارد موجد آن است . اسپونر(spooner) از دیدگاه بوم شناسی مناطق عشایری را 5 دسته شامل 1- شمال مرکزی آفریقا 2- قسمت شمالی منطقه (1) که از غرب اقیانوس اطلس محدود است ،آفریقا- شبه جزیره عربستان و قسمتی از مکران و نواحی دریای عمان 3- از کرانه شرقی دریای مدیترانه ، قسمتی از خا ک ترکیه ، ایران و افغانستان4- استپ های آسیای مرکزی 5 منطقه قطبی شمال اروپا و آسیا تقسیم کرده است . البته تقسیم بندی اسپونر بر اساس نوع حیوانات و محصولات زراعی است. درباره ایران باید گفت که بیشتر سرزمین ایران غیرقابل کشت است و به علت اختلاف ارتفاع میان سرزمین جلگه ای و مناطق کوهستانی و تنوع آب و هوا کوچ نشینان می توانند به اقتضای فصل با جابجایی منظم خود از سرزمین های مختلف به منظور چراگاه استفاده نمایند- مطالعات بوم شناسی درپاره ای از مناطق ایران این پدیده را تایید می کند. مثلا در بخش شرقی لرستان طایفه های پاپی ، قلاوند ، بهاروند ، میرجودوکی زندگی می کنند که این ناحیه اصطلاحا بالا گریوه می نامند در این منطقه از مهرماه هوا رو به سردی می رود ، در آبان ماه باران می بارد و از آذرماه لغایت اسفند کاملا برف می بارد ، در این منطقه از فروردین ماه تا پایان خرداد ماه باران های بهاری می بارد و در قسمت های گرمسیری آن فقط تا پایان فروردین ماه بهار دوام پیدا می کند که در این منطقه تابستان 6 ماه طول می کشد و بادهای گرم صحرای عربستان به سوی آن رهسپار می گردد تا هوا را شدیدا تحت تاثیر قرار می دهد . کوچ نشینان این منطقه برنامه کوچ خود را به تبعیت از (عامل دسترسی به چراگاه و فرار از سرما و گرما ترتیب می دهند . بطور کلی جابجایی و تحرک عشایرایران با عامل اکولوژی ارتباط مستقیم و تنگانگی دارد . علاوه بر عامل اکولوژ یک عامل سیاسی نیز در آن دخل و تصرف دارد که از عوامل سیاسی بسیار موثر در ادوار مختلف تاریخی به حمله مغول ، فتوحات و سلطنت تیمور و ورود ترکان می توان اشاره کرد در هر صورت شرایط مختلف جغرافیایی و عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی ، فرهنگی باعث شده تا جمع کثیری از عشایر ایران از حالت کوچ نشینی محض به نیمه کوچ نشینی و سرانجام یکجا نشینی تطور پیدا کنند. به لحاظ تاریخی بعد از شهریور 1320 ایلات و عشایر اسکان یافته مجددا بهون را افراشته . بهون همان واحد سکونتی تابستانی ایلات کهکیلویه و بویراحمد است که معمولا به صورت چادرنشینی محض یا تحرک کامل مکانی و چادرنشینی و ده نشنینی زندگی می کنند که رایج ترین شیوه زندگی آنها چادرنشینی- ده نشنینی است. کوچ دسته جمعی به ییلاق و قشلاق در روستاهای آلوت –یارمردان و بانه رایج است کوچ نشینی در اطراف آبادی بیانگر قشر بندی اجتماعی عشایر است . نیروی تحرک عشایر به امکانات اقتصادی آنان بستگی دارد. ده نشنی نیز بیانگر تغییر زمینه فرهنگی است . پراکندگی واحد های مسکونی موقت که تعداد آنها از 1 تا 15 بهون در نوسان است و بهون ها حدود یک کیلومتر و گاه بیشتر از یکدیگر فاصله دارند . فاصله واحدهای مسکونی در کوچ های نزدیک مراکز اصلی کمتر است. ایلات وعشایر ایران به 3 دسته کوچ نشین ، نیمه کوچ نشین و اسکان یافته تقسیم می شوند دسته ای از عشایر نیمه کوچ نشین معروف به بانه هستند که مدت 7 الی 8 ماه در بانه می مانند و در اواخر پاییز به دهکده اصلی باز می گردند. نیمه کوچ نشینی حد فاصل کوچ نشینی محض و یکجانشینی است . در ایران عشایر شاهسون در تابستان در بلندیهای سبلان و در زمستان در دشت مغان زندگی می کنند. شارمانلوها نیز تابستان در دامنه های دوش بلاغ ؛ سلسله جبال هزار مسجد و در زمستان در سرخس و طاقی به سر می برند به لحاظ کمیت عشایر به دو دسته ایلات بزرگ شامل عشایر ترکمن ؛ شاهسون، لرهای لرستان؛ یکی در مورد ایلات کردستان ؛ یویر احمدی؛ قشقایی ها و بختیاری ها هستند و ایلات کوچک که در گذشته به دلیل عدم امینت یکجا نشین شده و امروز تعداد زیادی از آنان مجدا به زندگی کوچ نشینی روی آورده اند.

ج) عشایر در تاریخ:

از آنجا که تاریخ مدونی راجب عشایر ایران در دست نداریم ولی منابع تاریخی اطلاعات فراوانی از عشایر بدست می دهد که بیشتر جنبه سیاسی و نظامی دارد. اگر منابع را از قرون اولیه هجری مورد مطالعه قرار دهیم به واقعیات ارزشمندی خواهیم رسید. عشایر ایران در نبرد با دشمنان بیگانه در بسیاری از موارد نقش موثری داشته اند. که پاره ای از آنها با دیدی تاریخی مورد بررسی قرار می دهیم.

در قرون اولیه هجری بخصوص در قرن سوم سپاهیان یعقوب لیث صفاری را عشایر ، خوارج و طبقات دیگر تشکیل میدادند. غزنویان خود قبایل چادرنشینی بودند که در سرزمین انها (ده) دیده نمی شود و از حدود دریای خزر تا اورال سکونت داشتند اینان در روزگار امارت سامانیان در قرن چهارم در خراسان دست نشانده سامانیان بودند در قرن هفتم سپاه اتابکان فارسی از (کرد) و (لر) و (لاشول) بودند و شبانکاره ها در صحرای (رون) به پرورش اسب اشتغال داشتند و پیش از ظهور اسالم از اسپهبدان فارس به شمار می رفتند. قراقویونولوها و آق قویونولوها در قرن نهم از عشایر آذربایجان بودند . در قرن هم شاه عباس صفوی از از هفت ایل بزرگ نیروی نظامی قزلباش را به وجود آورد . در اوایل یازدهم هجری شاه عباس اول طوایف قاجار را به سه دسته تقسیم کرد یک طایفه برای دفع لزگی ها به کنجه گرجستان ، طایفه دوم برای دفع ازبکها به خراسانن (مرو) و طایفه دوم به استرآبادآوردند تا حمله ترکان را دفع نماید . در زمان فتح علی شاه قاجار 36000 سوار و پیاده ره عشایری در سپاه مملکتی خدمت می کردند که حدود 60 درصد آنها پیاده و بقیه سوار بودند و حدود یک سوم پیاده ها را عشایر بختیاری و ایلات تابعه تشکیل می داند. بدون تردید وجود روحیه عصبیت در میان عشایر ایران موجب می شد که آنها موقع لزوم در شرایطی که حکومت رو به ضعف می نهادند قدرت سیاسی و نظامی را در دست گیرند . از این رو بسیاری از سلسله های شاهنشاهی ایران از عشایر کوچنده در دوران پهلوی نیز به دلیل یک سری مسائل سیاسی ، نظامی و فرهنگی بخش بزرگی از عشایر کوچنده ایران اسکان داده شدند. که اسکان عشایر یکی از برنامه های دوران پهلوی اول به منظور کاستن از میزان تولید داخلی و وابستگی هر چه بیشتر به بیگانگان بود.

د) توزیع جغرافیایی ایلات و عشایر ایران

اطلاعات دقیقی از نحوه پراکندگی ایلات و عشایر ایران در دست نیست و هنوز میان جامعه شناسان و مردم شناسان درباره تعریف ایلات و عشایر و تعیین حدود و ابعاد آن اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد که بحث پیرامون ما را از مطلب اصلی دور می کند در این بخش به ذکر خلاصه ای از توزیع جغرافیایی ایران می پردازیم.

1- ایلات کهیلویه و بویر احمد : سرزمین آنها در شمال و مغرب ممسنی قرار دارد و به سه گروه بزرگ عشایر (لر) به نام های (جاکی) ،(باوی) و آقاجری تقسیم می شوند . ایل جاکی خود به دو قسمت (چهار پنیچه) و (لیراوی) تقسیم می شود. چهارپنیچه ها خود به گروه های بویراحمدی ، چرامی ،دشمن زیاری و نوئی که در شرق این منطقه ندگی میکردند تقسیم می شد.

2- طیبی: این منطقه خود 2200 کیلومتر مربع وسعت دارد و دارای 30000 نفر جمعیت دارد . این ایل دارای 29 طایفه است و منطقه آنان به دو بخش سردسیرو گرمسیر تقسیم می شود. بخش گرمسیری آنان 20 طایفه و بخش سردسیری از 6 طایفه تشکیل شده و وسعت بخش گرمسیری 1900 کیلومتر است و20000 نفر جمعیت را در خود جای داده است. وسعت بخش سردسیری 300 کیلومتر است و 10000 نفر جمعیت را پوشش می دهد.

3- بختیاری: بختیاری مهم ترین ایلات کوچ رو کنونی کشور است . قلمرو آنان زاگرس مرکزی است وسعت این سرزمین 7500 کیلومتر مربع است و500000 نفر جمعیت دارد 200000 نفر یعنی 40 درصد جمعیت آنان زندگی کوچ نشینی و نیمه کوچ نشینی دارند و معیشت آنان مبتنی بر پرورش دام از نوع گوسفند بز است. این ایل به دو نیمه بزرگ هفت لنگ و چهار لنگ تشکیل می شود . هفت لنگ ها شامل دو دسته اند شامل دورروکی ،بابادی،بختیاروند ودینارانی. آنها در مناطق شرقی خوزستان به استمرار زندگی ییلاق و قشلاقی می پردازند.

4- ایلات کرد: سرزمین اصلی آنان کرمانشاهان،کردستان ، آذربایجان غربی ،ایلام و شمال خراسان است فعالیت های اصلی آنها دام پروری توام با کشاورزی است دامنه قلمرو آنها تا آذربایجان غربی گسترش می یابد و در دوره صفوی آنها به خراسان کوچانده شدند در قوچان گروهی از کردها به نام (باچوانلو) زندگی می کنند که طایفه کوچکی از زعفرانلو هستند.

5- ایلسون(شاهسون): این دسته عشایر از جمله عشایر معروف و ترک زبان ایران به شمار می روند سرزمین کنونی آنها منطقه کوهستانی اهر ، مشکین شهر، دشت مغان، کناره های رود ارس و پاره ای دیگر از مناطق آذربایجان شرقی است. آنها به صورتهای کوچ نشینی ، نیمه کوچ نشینی و یکجا نشنین زندگی می کنند. شاهسون های بغدادی و اینانلو ها در ساوه، قم ، قزوین و ورامین و شاهسون های فارس در حوالی دریاچه بختگان اسکان یافته اند. شاهسون های دشت مغان از 30 طایفه تشکیل شده است و قشلاق آنها دشت مغان و ییلاق آنها نزدیکی اهر و کوه های سبلان است . یکی از مهمترین مراکز شاهسون های فارس روستای مهد آباد شهرستان استهبان است.

1- ایل قشقایی : یکی از ایلات مهم ترک زبان ایران است . مرکز اصلی آن سرزمین فارس می باشد آنها دردوره های مختلف وارد این سرزمین شده اند. چون مهاجرت آنها حالت فرار داشته به (قاج قایی) به معنی گریخته و فراری معروف شده اند. که بعد ها این واژه به قاشقایی و نهایتا قشقایی تبدیل شده است. پاره ای از مورخان مرکز سکونت اصلی آنها را آذربیجان و تبریز دانسته اند . این ایل از شش طایفه شامل کشکولی بزرگ و کوچک ، فارسی مدان، عمله، شش بلوکی و دره شوری تشکیل می شودو قلمرو فعلی آنها در جنوب خلیج فارس است و در مشرق به لار و جهرم منتهی می شود. 3 منطقه اصلی قلمرو آنها عبارتند از سرحدات، چهار دانگه و شش ناحیه . واحد اجتماعی زندگی آنان که عینیت دارد بنکو است هر بنکو از چهار خانوار تشکیل می شود . ساختمان سلسله مراتبی آنها عبارتند از خانواده –بنکو-تیره-طایفه تیره به معنی قلمرو دهستانی است که تعدادی آبادی را در برمی گیرد قشقایی ها از 200 تیره تشکیل شده اند.

2- ایلات خمسه: ایلات خمسه به وسیله حکومت قاجار برای مقابله با ایل قشقایی تاسیس شد که تعداد 5 ایل هستند که عبارتند از اینانلو،بهارلو،نفر،(عرب) و باصری . در استپ و کوهستان های خشک جنوب ، شرق و شمال شیراز در سرزمین باریک به طول 200 مایل و عرض 25 تا 50 مایل در امتداد یک خط مستقیم شمالی – جنوبی در دامنه های کوهستانی به طرف نیمه های ساحلی مغرب لار در رفت و آمد هستند.

3- بلوچ ها: سرزمین عشایر بلوچ سیستان و بلوچستان است. مهمترین طایفه آنها طایفه ریگی است . مراکز جنوب کوچندگان بلوچی عبارتند از گرگان، گنبد کاووس . محل طایفه ریگی زاهدان ،میرجاده تا خاش و ایرانشهر است. طایفه اسماعیل زهی در نصرت آباد زندگی می کنند. دو طایفه یار احمد زهی و گمشاد زهی حالت مستقلی دارند. طایفه رئیسی در مشرق نیک شهر و قصر قند زندگی می کنند و در گذشته با طایفه مبارکی رابطه استواری داشته اند. طایفه بلوچ براهویی از تیره های ممسنی فارس هستند و در سیستان و شهرستان زابل سکونت دارند و تا قائنات خراسان کوچ می کنند. جامعه عشایری بلوچ از حیث چگونگی حفظ ویژگی های عشایری به 3 دسته شامل 1- دهقانی 2- عشایری – دهقانی 3- عشیره ای . هستند که 35 درصد دارای ساخت زندگی عشیره ای –دهقانی هستند. نظام عشیره ای دهقانی در شهرکی نارویی و میانکنگی حاکم است. جامعه عشایری بلوچ از لحاظ نوع و ترکیب دام شامل دو دسته گاوداران و بز و گوسفند داران هستند. دامداران طایفه های طرابندی ، شیبانی ، براهوئی و گاوداران ده هزار خانوارند و در اطراف دریاچه هامون و در مناطق ورکال، کوه خواجه، آدیمی ، شریف آباد و تخت شاه به صورت نیمه دایره ای حدود 120 کیلومتر در داخل سواحل دریا پراکنده اند. رسته ای از گاوداران در میان خشکی ها ی داخل دریاچه زدگی می کنند و در واحد مسکونی که با حصیر ساخته شده که اصطلاحا خیل یا تختک نامیده می شود زندگی می کنند. طایفه های حمید زهی و جمشید زهی از طایفه های اسکان یافته هستند ریاست ایل با شخصی به نام ریش سفید است و تقسیمات آن شامل . ایل، طایفه، تیره، و خانواده است . عشایر بلوچ دارای دو نوع کوچ هستند . خرما خوری ، رمه گردانی . به نظر می رسد نوع سومی از کوچ در عشایر بلوچ دیده می شود و آن کوچی است که بمنظور گریز از گرد و غبار انجام می دهند.

بچاقچی: در سرزمین کرمان ایلات مختلفی زندگی می کنند . این ایلات عمدتا از نقاط دیگر به این سرزمین کوچانده شده اند . طبق آمار گیری 1335 4/5 درصد جمعیت استان کرمان را جمعیت متحرک تشکیل می دادند ایلات کرمان در روند سیاسی و اجتماعی و تاریخی نقش کمتری داشته اند. در بین این رسته از عشایر دو نوع کوچ شامل کوتاه مدت و بلند مدت وجود دارد. در کوچ کوتاه از الاغ و قاطر و در کوچ بلند از شتر جهت حمل و نقل استفاده می کنندو هم اکنون این ایل در منطقه کوهستانی بلورد میان سیرجان و بافت سکونت دارند . خواستگاه ایل بچاقچی آذربایجان است. کوچکترین واحد اجتماعی آن ایشوم می باشد که از چند خانواده عمدتا با هم خویشاوندی دارند تشکیل می شود. ساختار سلسله مراتبی آن شامل طایفه- تیره-ایشوم می باشد. دامهای یک گله زیر نظر سه ایشوم اداره می شود و آنچه ایشوم را به هم پیوند می دهد مراتع مشترک است.

و) ساختار اجتماعی جامعه عشایری ایران

نظام اجتماعی جامعه عشایری ایران بر اساس سلسله مراتب اجتماعی متعددی قرار دارد که گاه تا هشت رده در بر می گیرد. در اساس همین رده بندی بین گروه کثیری از خانواده های هسته ای و کل جامعه عشایری پیوند برقرار می شود که بقاء و موجودیت ایل بدان وابسته است. گروهی مرکب از تعدادی خانواده که با هم دارای روابط خویشاوندی نسبی هستند و در مجموع یک شبکه خویشاوندی را تشکیل می دهند. نوعی امور سنتی در امر دامداری در ایل بهمئی مال نامیده می شود. مال از اجتماع چند خانواده هسته ای تشکیل می شود که معمولا هر کدام در چادری (بهون) برسر می برند . در تشکیل مال سازگاری روانی میان خانواده ها و خویشاوندان نقش ضروری و اساسی دارد . کوچکترین واحد و هسته اصلی جامعه ایلی خانواده است . سازمان ایل در رده بالا به اتحاد اداری و سیاسی و رده پایین به خویشاوندی نسبی استوار است. خانواده در جامعه عشایر ایران مرکب است از مرد و زن و تعدای فرزندان که بر اساس یک سلسله و مناسبات عاطفی، اجتماعی ، اقتصادی (مادی و معنوی) در سکوتگاههای مشترکی در کنار هم زندگی می کنند. خانواده کوچکترین واحد اجتماعی و هسته اصلی جامعه عشایری ایران است در جامعه عشایری همانند جامعه روستایی- وبرخلاف جامعه شهری خانواده داریا کارکرد اقتصادی است. پس از تقسیم ارث و جدایی کار اقتصادی ، خانواده زن و شوهری تازه. سفره خود را جدا کرده و خانواده تازه به وجود می آورد. موجودیت خانواده هسته ای در میان عشایر کوچ رو معلول دو عامل است.1- خارج شدن از مال پدری 2- وضع اقتصادی – اجتماعی مرد. در جامعه عشایری تعداد دام روی وسعت خانواده و تشکیل مال جدید تاثیر دارد و در تشکیل خانواده هسته ای عوامل متعددی سهیمند که عبارتند از الف) زندگی راحتتر ب) خروج از مال پدری ج) آسانتر شدن دوشیدن شیر د) وضع اقتصادی و اجتماعی مرد. خانواده گسترده در میان اقشار متوسط و خوانین دیده می شود. این عوامل دو فایده اساسی دارد اولا : اختلاف و دو دستگی آنها برای کسب قدرت و بدست آوردن مقام خانی ممانعت می کند ثانیا: تجمع پسران در خانواده سبب تحکیم قدرت خانی می شود. در خانواده عشایرچندانی عمومیت کمتری دارد اما بین خوانین این پدیده تا حدودی قابل ملاحظه است که البته دلایل عمده ای هم دارد . کوچ و اسکان خانوده عشایری به میزان دام خانواده یا .ال طایفه در ارتباط است. برای خانواده فقیر علت اصلی یکجا نشینی نداشتن دام است. در خانواده عشایری تقسیم کار بر اساس سن و جنس صورت می گیرد در قشر بالا مردان کمتر از زنان کار می کنند و در قشر پایین کار مردان بیشتر است . کار گله چرانی که یکی از مهمترین کارهای عشایر است توسط مردان صورت میگیرد. کار اساسی کودکانی عشایری پرورش دام و چراندن و دوشیدن آنهاست و گله چرانی بیشتر بوسیله پسران صورت می گیرد.

1- یک واحد اجتماعی بزرگتر از خانواده بنکو نام دارد و در روابط اجتماعی در آن بر اساس شرایط اجتماعی – اقتصادی و جغرافیایی تغییر می کند. فرق عمده روابط اجتماعی در دهکده و بنکو این است که روابط اجتماعی در بنکو مانند روابط اجتماعی در ده ثابت نیست در دهکده پیوند مکانی اولویت دارد ولی در بنکو روابط خویشاوندی و نسبی مهم است هنگام برداشت محصولات زراعی تعداد چادر های بنکو به 40 تا 50 چادر می رسد . اساس و مهمترین عامل تشکیل بنکو خویشاوندی است. با مرگ ریش سفید قبلی و آمدن ریش سفید جدید نام بنکو تغییر میکند. ساخت اجتماعی بنکو عبارتند از الف) گروه خویشاوندی ب) تعدای از خانواده های غیر خویشاوندی و بیگانه ج) خانواده چوپان . عاملی که باعث تقسیم بندی بنکو می شود ناسازگاری روانی میان اعزاست.

2- تیره: یکی از گروه های اجتماعی بالاتر از خانواده عشایری است که از اتحاد چند گروه کوچکتر که بطور پراکنده و جدا از هم زندگی می کنند بوجود می آید . تیره در واقع واحد سیاسی و اداری سازمان ایلی است . تیره به مرکز دهستان شبیه است و آنچه در یک تیره مشترک است نسب پدری است. در نام گذاری یک تیره جد مشترک و خواستگاه اجتماعی نقش دارد در بعضی از ایلات نظیر یموت ، بلوچ و ترکمن بجای تیره طایفه بکار می رود. تیره در واقع واحد تشکیل دهنده طایفه است . جد افسانه ای و نیمه افسانه ای موجب وحدت و انساجام تیره می شود.

3- جمعیت ایلات و عشایر ایران : در سال 1345 جمعیت عشایر ایران 461000 نفر در سال 1354 601000 نفر بوده که این تفاوت فاحش بیانگر آن است که در برآورد جمعیت عشایر ایران ملاکها و ضوابط همانندی بکار نرفته است. بعد خانواده عشایری 518 است و طبق سرشماری 1345 خانواده عشایری نسبت به کل خانواده های ایران 7/12 درصد است ساخت اجتماعی جامعه عشایری ایران از 3 قشر عمده تشکیل می شود که عبارتند از 1- خانها و کلانتران2- کدخدایان و ریش سفیدان و برخی از افراد گروه متوسط ایل 3-کلیه افراد عادی ایل . قشر دوم نه کارگر می گیرند و نه خود به عنوان کارگر در جایی استخدام می شودند. وسیعترین و پر جمعیت ترین قشر ایلی قشر سوم است که حدود %80 جامعه عشایری را تشکییل می دهد. به تناسب قشر بندی سه گانه سه نوع چادر هم وجود دارد. 1- چادرهای متعلق به خانواده های فقیر و چوپانکاره ها2- چادرهای متعلق به خانواده متوسط و کدخدایان3- چادرهای متعلق به قشر بالای جامعه تفاوت چادرهای قشرهای مختلف عشایری از لحاظ زیبایی ، استحکام،حجم و ترکیب آنها می باشد. در قشرهای بالای جامعه از چادرهای آفتابگردان ، چادر پوش و قلندری استفاده می شود. در تابستان از چادرهای آفتابگردان که جنس آنها از کرباس است استفاده می شود. گروهی از خوانین از چادرهای دیگری به نام چادر پوش که در خارج از ایران ساخته می شود جهت پذیرایی از مهمان استفاده می کنند

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید