رفتن به محتوای اصلی

دوباره سیل خواهد آمد!

دوباره سیل خواهد آمد!

در اولین ماه بعد از قيام بود که مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت چنین گفت: "ما باران میخواستیم ولی سیل آمد".

مهدی بازرگان با این جمله، همه نیت و ماهیت جريانی که آن را نمایندگی میکرد را به زبان آورد. ولی همین "باران" که منظور اصلاحات جزئی در سلطنت ظالمانه شاه بود توسط توده های ستمکش و استثمار شده به "سيل" تبديل شد و ايشان وقتي که چشم باز کرد خود و يارانش را به اعتبار همين سیل در قدرت ديد. سيلی که حاصل سال ها مبارزه بی وقفه مردمی بود که سرانجام به خيابان ها آمده بودند تا خشم خود را بر عليه نظام حاکم فریاد بزنند و با سر دادن شعار " مرگ بر شاه"، و ... خواب را از چشم ديکتاتور بربايند و اشک بر چشمانش روان سازند.

آن روزها را بیاد آوریم:

...شاپور بختیار نخست وزیر، احمد میرفندرسکی وزیر امور خارجه، ارتشبد جعفر شفقت وزیر جنگ، سپهبد ناصر مقدم معاون نخست وزیر و رئیس ساواک، سپهبد عبدالعلی بدره ای فرمانده نیروی زمینی، سپهبد امیر حسین ربیعی فرمانده نیروی هوائی، دریاسالار کمال حبیب اللهی فرمانده نیروی دریائی، سپهبد احمد علی محققی فرمانده ژاندارمری کشور، سپهبد مهدی رحیمی رئیس شهربانی کشور و فرماندار نظامی تهران، سپهبد علی محمد خواجه نوری رئیس اداره سوم ستاد بزرگ، سرلشگر پرویز امینی افشار رئیس اداره دوم ستاد، همه و همه کارگزاران سلطنت در آن واپسین روزهای حیات اين رژيم ضد مردمی در کنار ارتشبد قره باغی جمع میشوند تا شاید روزنه ای برای بازگشت اوضاع و حفظ سلطنت "ولی نعمت" خود بیابند.

...اختلافات اساسی در استراتژی مناسب در برابر خیزش مردمی میان دکتر شاپور بختیار و ارتشبد عباس قره باغی در میان است... خیابان ها همگی صحنه جنگ و گریزند. زنان و مردان، سنگ فرش های خيابان ها را برای رسيدن به پیروزی می کوبند. ...هزاران نفر به مناسبت "19بهمن" سالروز "سیاهکل" در دانشگاه تهران گرد هم آمده اند. ...که خبر درگيری همافران و گارد به آن ها می رسد. جهت حرکت به سمت فرح آباد تعيين می شود. راه پیمایان تا نیمه راه رفته اند که خبر داغ در میان انبوه جمعیت ولوله می افکند که در پادگان "فرح آباد" هنگامه ای برپاست. ...در اين هنگام بلندگوی تظاهرات از کلیه چریک ها و رفقائی که آمادگی دارند میخواهد که عازم میدان نبرد شوند! گروه گروه از صف راه پیمایی جدا شده و با موتور سیکلت و هر وسيله ديگری خود را به محل می رسانند.

...همافران با نیروهای گارد شاهنشاهی هم چنان در حال جنگند. ...بیست و یکم بهمن ماه، زن و مرد، دوشادوش یکدیگر به قيام برخاسته اند. اوج يک حرکت تاریخی ، مسلح شدن مردم و جنگ تن به تن با نیروی گارد است. ...تا ظهر روز شنبه 21 بهمن ماه درگیری از خیابان های اطراف مرکز آموزش هوایی به تمام شهر سرایت کرد و از ساعت یک بعد از ظهر حمله به کلانتری ها و تاسیسات نظامی در داخل شهر شروع شد. ...گفته میشود که نبردهای خیابانی این روز حدود 175 کشته و 663 مجروح بر جای گذارده است که البته تعداد آسیب دیدگان و کشته ها در این روز قریب به یقین آماری بیش از این است. ...نیویورک تایمز در 12 فوریه 1979 گزارش می دهد که "برای نخستین بار از آغاز این بحران سیاسی که یک سال پیش بود هزاران شهروند مسلح شده اند و در بیشتر شهرها سربازان به تظاهر کنندگان پیوسته اند". ...سربازان پادگان های همدان، کرمانشاه و شهرهای دیگر پنهانی به مردم اسلحه می دهند.

...یرواند آبراهامیان در صفحه 645 کتاب خود به نام "ایران بین دو انقلاب" در باره سر پيچی سربازان از فرماندهان خود چنين می نويسد:

"افسران به هیچ روی نمی توانستند به سربازان اعتماد نمایند و ناچار بودند بیشر خودشان به تظاهر کنندگان تیراندازی کنند". ...حالا مردم مسلح پا به پای همافران رو در روی نظام سلطنتی و نیروهای گارد ایستاده اند. ...آمبولانس ها آژیرکشان از این سو به آن سو در کار انتقال مجروحین اين روز پرماجرایند. ...همافران انقلابی موفق به از کار انداختن چند تانک مهاجم شده اند. ...در تهران اکثر کلانتری ها، چند پاسگاه ژاندارمری و قرارگاه پلیس و ارتش به تصرف مردم مسلح و همافران درآمده و مردم مسلسل های سنگینی که در حمله به مراکز سرکوب به دستشان افتاده را در سنگر های خیابانی نصب کرده اند. ...مردم مسلح با تانک ها درگیرند. ...مقاومت جانانه است. ...نیروهای گارد شاهنشاهی توسط مردم مسلح شده عقب رانده می شوند. به گزارش روزنامه فرانسوی لوموند به تاريخ 12 فوریه 1979 "مناطق اطراف میدان ژاله به "کمون پاریس" دیگری تبدیل شده است". صبح روز بعد يعنی 22 بهمن همافران انقلابی ، کامیون های پر از سلاح را به دانشگاه تهران می برند و صدها داوطلب مشتاق را مسلح می کنند. آن روز با انجام عملیات پیروزمندانه به 9 مرکز پلیس و مهمترین کارخانه اسلحه سازی شهر، سپری میشود. ...در پایان روز شهر پر از سلاح شده بود. ...تا آن جا که یرواند آبراهامیان در صفحه 652 همان کتاب فوق الذکر می نويسد: "به هزاران تن از مردم، از کودک ده ساله تا پیرمرد هفتاد ساله اسلحه داده بودند". در جريان قيام ستاد ژاندارمری سقوط میکند. ...در خیابان ها جوانان با صورت های سیاه کرده با مسلسل در تکاپويند. ...در شرايطی که خمينی ادعای رهبری می کند خبرگزاری فرانسه خیر میدهد "رشته کار از دست خمینی خارج شده! بدون شک، سنگرهایی که اکنون در خیابان های تهران افراشته شده کار "کماندوهای کمونیستی است که در خارج از کشور تعلیم دیده اند!" ...نبردهای خیابانی، سنگر به سنگر و رو در رو پایان ندارد...کلانتری های چند منطقه و کلانتری نارمک سقوط کرده و چند کلانتری دیگر نیز تخلیه شده اند. تیپ زرهی قزوین که برای تقویت نیروی دفاعی حکومت نظامی به تهران وارد شده است، در خیابان سپه مورد هجوم مردم قرار میگیرد. ...خبرگزاری رويتر در12 فوریه 1979 در توصيف آن شرايط گزارش می دهد که "برای نخستین بار در این روز بین گروه های رقیب و ارتش 500 هزار نفری ایران جنگ در گرفته است." راديو مسکو "تیراندازی در فرح آباد باعث شد تمام ساکنان تهران به پا خیزند". ...با سقوط ستاد ژاندارمری در میدان 24 اسفند (انقلاب) و وارد شدن همافران نیروی هوایی، و مردم مسلح به مراکز تسلیحات ارتش، کارخانجات و مخازن اسلحه مقدار قابل توجهی سلاح به دست مردم می افتد.

...درهای آهنين زندان قصر توسط نیروهای مسلح گشوده شده و زندانیان آزاد میشوند. ...مردم پای کوبان قيام بهمن را جشن می گيرند و مجسمه های شاه، یک به یک پائین کشيده می شود تا نابودی خودکامه و رژيم ديکتاتوری نوید داده شود...

حال 30 سال پس از آن روزهای فراموش نشدنی و در شرايطی که جمهوری اسلامی همه دستاوردهای آن قيام را در هم شکسته ، باز این احتمال جاری شدن سیل است که اين رژیم خودکامه را به وحشت انداخته است. کسانی امروز از جاری شدن سيل به وحشت افتاده اند که در همان روزهای بعد از قيام ، قبل از اینکه سیل بنیان کن تمام ریشه و هستی استثمار را برکند آنرا سد کرده و باران تغيير رژيم سياسی را جاي گزين سيل کردند. ولی مردم نیز در طی این سی سال ، با تجربه فهمیدند که تا وقتی که جمهوری اسلامی بر سر کار است تا وقتي که خامنه ای در قدرت است، تا وقتیکه خاتمی برای جلوگيری از سيل توطئه می کند، تا وقتی که تمام سردمداران جمهوری اسلامی و مرتجعین دیگری چون موسوی و کروبی و تمام خیانتکاران و ستمگران در قدرتند، هيچ اصلاح جدی در جهت مناقع مردم رخ نخواهد داد ، يعنی هرگز قطره ای "باران" نخواهد بارید. تا وقتی که این جمهوری اسلامی است که سلطه دارد رژيمی که ظلم و ستم ذات اوست هرگز "باران" نخواهد بارید. تا وقتی که سگانی بنام پاسدار و بسیجی بر جان مردم حاکم اند، هرگز "باران" نخواهد بارید. تا وقتی که این سرزمین به زنجیر کشیده، به فقر و زجر کشیده، به ذلت و فحشا کشیده، جمهوری اسلامی را در آسمان حکومت خود دارد هرگز "باران" نخواهد بارید...

ولی سیل خواهد آمد، این حکم تاریخ است، راه گریزی از آن نیست، و اگر بیاید ، آن روز روز جشن مردم ماست.

به امید آن روز.

14 جولای 2010

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید