وضع آزادی های سیاسی و... در ترکیه بسی جلوتر از ایران است

فرخ نگهدار در فقدان امام، شیفته اردوغان شده است!

ا ر.سیمایی

اقای حیدری من یکی از خوانندگان این مطلب، بخشهایی از نظرات شما را تایید میکنم. وضع ازادی های سیاسی واجتماعی در ترکیه بسی جلوتر از ایران است. اما توچه شما را به چند نکته جلب میکنم:

-نه وجود فضای نسبی دموکراتیک در ترکیه میتواند معرف سطح عمومی پیشرفت فرهنگی در ترکیه باشد ونه وجود فضای اختناق در ایران معرف عقب ماندگی سطح فرهنگ عمومی ایرانیان نسبت بمردم کشور ترک میتواند تلقی شود. بیک معنی واز یک زاویه جامعه شناختی فرهنگ عمومی در ایران اگرنگوییم بیشتر،حد اقل در حد همان فرهنگ عمومی در ترکیه مستعد پذیرش مفاهیم ونهادهای مربوط به حقوق انسان معاصر است.

-کردان در کشور ترکیه فقط وفقط درپی یک مبارزه پی گیرتوانسته اند رفرم های هر چند جزیی را به سیستم مستقر سیاسی در ترکیه تحمیل کنند.این مبارزه همچنان با قوت ادامه داردودولت اردوغان در نهایت باید انتخاب کند که درکنار کردها خواهد ایستاد ویا در مقابل آنان. فشار کشورهای اروپایی نیز در این جهت تاثیرات مثبت داشته است.

-نسبیت فرهنگی مورد اشاره شماهمیشه مثل شمشیثر دولبه عمل می کند. این فلسفه سیاسی ضمن کوشش برای در نظر گرفتن واقعیتهای فرهنگی واجتماعی محلی در ارائه راه کارها برای رفع موانع عقب ماندگی، در عین حال یکی از ابزارهای ایدئولوژیک در دست حاکمان کشورهای در حال توسعه برای دفاع ازغیر جهانشمول بودن اصول مربوط به حقوق بشراز یکسو ورد سیستم دموکراسی به عنوان یک روش کشورداری بوده است.

- تجربه بشری در قرن اخیرحاکی است که امتراج هر نوع ایده ئولوزی با

دولت وروش کشور داری علیرغم اهداف و یا ادعاهای انساندوستانه این ایده ئولوژی ها به چیزی جز استبداد ودیکتاتوری وفجایع وجنایات غیر قابل وصف در حق مردم کشورهای گوناگون نینجامیده است. شما حتی یک نمونه در این موردنمیتوانید سراغ بگیرید که به سعادت مردم کشوری معین واستقرار یک حکومت با ثبات وپیشرفته منجر شده باشد. حکومتهای ایدئولوژیک چه از نوع غیر دینی در اشکال گوناگون آن وچه از نوع دینی اش به حکم تجربه تاریخی هیچ راهی به سوی اینده سعادتمند وبا ثبات نسبی برای مردم کشورهای گوناگون نگشوده اند وبنا براین مردودند.آزموده را آزمودن خطاست. در مقام روشنگری به هیچ وجه نباید تخت هیچ بهانه ودلیلی به توجیه ضرورت حضور دین به عنوان یک نهاد قانونگزار وسیاست پرداز در دولت تسلیم شد. دولت کنونی ترکیه یک استثنا نیست. اگر این دولت در ادامه مسیر خود به این ورطه به غلطد سرنوشتی بهتر از بقیه نمونه های شکست خورده نخواهد د اشت.

-یکی از مهمترین پدیده هایی که در دو دهه اخیر در حال پیدایش وگسترش در کشورهای خاورمیانه از جمله ترکیه وایران بودهاست، اقبال روز افزون لیبرال دموکراسی وسوسیال دموکراسی از یکسو و سکولاریسم از سوی دیگر در بین روشنفکران دین مداراین کشورها بوده است. با توجه به شناخت وتسلط این قشر از روشنفکران به فرهنگ دینی ونفوذ انان در بین جوامع مسلمان، شاید تاریخ بخشا رسالت بازکردن جاده پر فراز ونشیب آزادی و دموکراسی در ایران وجوامع مشابه در خاورمیانه را یر عهده آنان قرار داده باشد. ولی این فقط یک شاید است.

-احتمالا میتوان تصورکرد که بالاخره ودر نهایت،نزدیکی وهمکاری سکولارها و روشنفکران دینی که ایده تلفیق دین ودولت رادیگر نمی پذیرند وبه روش دموکراسی در امور کشور داری نزدیک شده ومنشا قدرت ومشروعیت دولت را رای مرد میدانندو...ارکان اصلی رهایی کشور ما از سیطره حکومت ولایت فقهی در ایران باشد. امید که این پیش بینی نادرست از آب در نیاید.

مازیار حیدری

با سلام به اقای اقبالی گرامی، اینکه شما با فرخ نگهدار مشکل دارید ، قابل فهم است !اما آنچه به ترکیه و درک از سکولاریسم بر می گردد، تحلیل شما کاملا نادرست است : اولا اردوغان مساوی با خمینی نیست دوما ترکیه در این سی سال گذشته به یک قدرت اقتصادی _ سیاسی مهمی در منطقه و جهان تبدیل شده است سوما_ موضوع انتقال «شمش های طلا و 18 میلیارد دلار به ترکیه» هر گز ثابت نشده است و به لحاظ عقلانی هم نمی تواند درست باشد. چهارم_ وضیعت کردهای ترکیه هم آنطور که نوشته اید ، نیست ؛رفرم هایی در این خصوص انجام گرفته ؛ بطور مثال اگر اوجلان رهبر کردهای ایران و در دست جمهوری اسلامی اسیر بود ،پاسداران بی رحم صد دفعه پوستش را کنده بودند. ولی تا رسیدن به یک سیستم فدرال در ترکیه راهی دراز و دشواری در پیش است تا انجا که شنیده ام ، رفرم هایی در این خصوص صورت گرفته است که بسیار نا کافی است .پنجم نگاه شما و دیگر سکولارهای ایرانی متاسفانه نسبت به اسلام بسیار تند و متاثر از اسلام ستیزی روشنفکران ناسیونالیست ایرانی است. ریشه چنین انحرافی در روشنفکران ایارنی را بایستی در نادیده گرفتن نسبیت فرهنگی جستجو کرد همین موضوع علت والعلل ناکامی سکولارها در سی سال گذشته بوده است و اینکه روشنفکران خاورمیانه هم نمی توانند ما سکولارهای ایرانی را درک کنند ، از این مسئله نشائت می گیرد.شما از جمله نوشتید که : " فرخ نگهدار برای ایران آرزوی دمکراسی می کند، عقلش از سطح موسوی بالاتر نمی رود. "

این هم نادرست است .حالا چون نگهدار در تحلیل سیاسی اوایل انقلاب به خطا رفته بود ،دلیل نمی شود همینطور به ایشان مارک بزنید باید ثابت کنید که عقل موسوی و نگهدار در یک سطح است . کجای نوشته های امروز نگهدار در سطح عقل موسوی است . متاسفانه اکستریم سکولارهای ایرانی بسیار عمیق و بی منطق است

اقبال اقبالی

با درود به همه دوستان 1- واقعیت اینست که آمار دقیقی از جمعیت کردها در ترکیه وجود ندارد. گروههای کرد 26 تا 30 میلیون را طرح می کنند و آمار مرکز تحقیقات استراتژیک هم، چنین آماری می دهد. 2- مازیار عزیز من آقای نگهدار را شخصی نمی شناسم و می تواند بلحاظ شخصی انان وارسته ای باشد. من با این تفکر سیاسی حمایت از جمهوری اسلامی 31 سال است که مشکل دارم.

3-من هرگز ترکیه و ایران را با هم مقایسه نکرده ام و نمی کنم ؛ چون دو تاریخی، فرهنگی و اجتماعی متفاوتند؛ اما با توجه به تجربه ای که از حکومت اسلامی داریم، نسبت به حرکت خزتده اسلامگرایان نگران هستیم و معتقدم که نباید به آنها اعتماد کرد!من جایگاه خود را در کنار آن بخش از جامعه ترکیه که برای آزادی، دمکراسی و لائیسیته مبارزه می کنند، می دانم نه در کنار اسلامگرایان.

من هم با اهداف و رفرم های قطره چکانی اردوغان آشنا هستم.

4- منظور من از اینکه فرخ نگهدار "عقلش از سطح موسوی بالاتر نمی رود"، اینست که قدرت گزینش بهتر و فرا رقتن از چارجوب جمهوری اسلامی راندارد.30 سال که به مردم گفته اند از خمینی، خامنه ای، خاتمی و اکنون از موسوی پشتیبانی کنید! کسانی که چنین سیاستی را 30 سال است پیگیرانه دنبال می کنند؛ حق شان است که از نجف به سمت افتخاری آیت الله ای برگزیده شوند.

ناصر کرمی

▬ با سپاس از نویسنده، ....موضع گیری فرخ نگهدارها شناخته شده است، امّا ادامهءِ چنین تفکرات همراه با عملکرد که در حوزهءِ سیاسی بالنده نمی گنجد، آدمی را ناخود آگاه وا میدارد که به حوزهِ خصوصی این افراد وارد شوند، که واقعأ اینها دیگر چه موجوداتی هستند. حد و مرزهای اجتماعی قانونمند، شرم و حیا، تعهد و ظرفیّت باطنی چنین افرادی کجاست و تا چه میزان هست !!!.

▬ ممکن هست که یک نفر بیماری روانی و کمبود شخصیتی داشته باشد، و به این روش درمان تراپی کند. امّا مقصر آن جامعهءِ بیماری هست که هنوز چنین افرادی را بخود راه میدهد. گناهِ آن طبقه ای هست که خود را روشنفکر میداند، و در را بر روی چنین افراد و با چنین تفکری باز میکند، در بارهء آن وقت تلف میکند. عجیب هست که این آدم هنوز هم از این جلسهءِ پالتالکی به آن یکی، از این مصاحبه به آن گفتگوی رادیویی، در بی بی سی و رادیو فردا، و..... دعوت میشود.

▬ یکی از موارد خوب خارج آمدن شناختن از نزدیک رهبران احزاب و سازمانهای سیاسی ایران بود، قیمتی که بر افکار و سواد سیاسی این فرد گذاشتم بسیار کم بود، نه ارزش خریدن را دارد و نه قابل فروش. البته درک و فهم چنین افرادی آنقدر هم کم نیست که ندانند جا و مکان کالایی که نه ارزش خریدن را دارد و نه قابل فروش، کجا میباشد، امّا خود را به بیراهه میزنند و همچنان بکار خود ادامه میدهند. بنا بر این روانکاوان را باید به کمک دعوت کرد.

ناصر مستشار

فرخ نگهدار حتی از کنفرانس تهران وترکیه و برزیل به ریاست احمدی نژاد نیز حمایت کرد و به مهندس موسوی پشت کرد! آنروزیکه ترکیه در راه اسلامی شدن قدم بر می داشت ، چنین روزهائی را که دولت ترکیه امروز واکنش نشان می دهد هیچکس انتظار نمی کشید و خود اسلام گرایان ترکیه نیز همواره بر وجه تمایز خود با حکومت هائی چون رژیم اسلامی پافشاری می نمودند اما این بسیار آشکار هست که عاقبت حکومت های مذهبی چه اسلامی ، یهودی ، مسیحی به درگیری مذهبی کشانده خواهد شد

مازیار حیدری

حرف و سخن ناصر مستشار کاملا شناخته شده است؛ تخصص او این است که خبر ویژه کیهان فردا را ،امروز در ایران گلوبال مشخص می کند اما ناصرکرمی حرف های خنده داری می زند دوباره این کلمات را بخوانید:"موضع گیری فرخ نگهدارها شناخته شده است، امّا ادامهءِ چنین تفکرات همراه با عملکرد که در حوزهءِ سیاسی بالنده نمی گنجد، آدمی را ناخود آگاه وا میدارد که به حوزهِ خصوصی این افراد وارد شوند، که واقعأ اینها دیگر چه موجوداتی هستند. حد و مرزهای اجتماعی قانونمند، شرم و حیا، تعهد و ظرفیّت باطنی چنین افرادی کجاست و تا چه میزان هست !!!." خوب کسی است که بتواند ، چیزی از کامنت ایشان سر د ربیاورد؟! ایشان متاسفانه بر پاشنه ترک ستیزی ، هوادار مقاله اقبالی شده است.ترجمه کامنت کرمی چنین است : زنده باد اقبال اقبالی و مرده باد فرخ نگهدار..... جناب کرمی شما که اسم مستعار نیستید که همینطور در صفحه شما کیلویی نظر می نویسند. شما یک فرد ظاهرا محقق و با منطق تشریف دارید . لطفا بهتر بود مقاله نگهدار را با استدلال و منطق نقد می کردید و زیر جلد ی به توهین متوسل نمی شدید و در کامنت خوداورا (فرخ نگهدار) را روانی خطاب نمی کردی .باور کنید این شما هستید که روانی تشریف دارید که چند سالی است که موضوع شما ترک ستیزی است. شما با این تفکرتان ایران را به یوگسلاوی دوم تبدیل می کنید ایران پرستی شما حکایت خاله خرسه است.