رفتن به محتوای اصلی

آقای خامنه ای، بازی چهارده خرداد را به هم می زنیم

آقای خامنه ای، بازی چهارده خرداد را به هم می زنیم

((همچنان سبزیم))

حاکمیت از نخستین روزهای آغاز حرکت تا به امروز ده ها و بلکه صدها سناریو را در راستای نشر بذر رکود و رخوت بر اقتدار پراتیک اجتماعی جنبش و از رهگذر آن مهار گام به گام حلقه های محرکه آن طراحی و در انتها امحاء کامل آن عملیاتی کرده است هر چند اقل، به هر روی برداشت هایی داشته است.

ما باید اینبار میدان اجرای نمایشنامه های مطلوبشان را از آنان بگیریم..

سالمرگ آرزوی پلید پلیدان، دروغ زنان، پرونده سازان، توطئه چینان، سالمرگ امیدهای حجتیه ، سالمرگ آمال آلوده آلوده دامنانی که جز آلودن تاریخ این سرزمین به ننگ حضورشان هیچ برداشتی از ادامه وجودشان بر اریکه حاکمیت حاصل نمی گردد، سالروز تولد همه ما، بیست و دومین روز خرداد ......................... نزدیک است، به همین سرعت، یکسال گذشت؟

یادآور شکوه ملتی که رایش را طلب می کرد از ......................فقط.

یادواره

روبان های سبز، دستبند های سبز، خشم فروخورده، سکوتهای سبز، با هم بودن ها، نترسیدن ها، مرگ دیکتاتور سرودن ها، یار دبستانی خواندن ها، استنشاق اشک آور، گاز فلفل ، لمس قدرت مضحک باتومهایی که هر که بیشتر خورده بود، کمتر دردش را احساس میکرد،آزاد کردن یکدیگر از چنگ دیگرانی که دشمنشان نبودیم ولی حسابی دشمنمان شده بودند یا مجبور بودند که باشند، نقش بستن گلوله ها بر پیکر گلهای وطن، گلهای پر پر شده، خون، نگاه آخر، ندا، تمام، دریای بغض، سهراب، شال سبز، ترانه، اشکان، امیر ......................،مادر، به کدامین گناه؟؟؟؟؟؟؟؟...............

یک سال گذشت و امید همچنان شعله می دواند، همچنان دیده ها به خرداد پر خاطره و پر حادثه معطوف شده.

((امیدمان مستمر است و فردا را به انتظار نشسته ایم))

نا امیدی؟ ما؟ شکست؟

ابدا.

نا امید نیستیم چون اتوپیا نمی جوییم و در عین حال ایده ئال هایمان را رها نمی کنیم. بدون تعارف واقع بین تر از نسل های گذشته مان شده ایم، خدا را شکر. بر همین اساس اصول راهنمای حرکت هامان از عینیات و تصاویر و فرادیدهای واقعی و در چارچوب ممکنات مشق می گردد .

تلخی و شیرینی ر ا تجربه کردیم و با قوت و قدرت و جسارت تام مدعی هستیم که تا اینجای کار پیروزی با ما بوده است .

واقع بین از اینرو که بدون دست کشیدن از پروژهء حرکتی خود و بدون ترک آرمان های خود، واقعیت های محیط پیرامونی عملمان را بیش و کم می شناسیم و در محاسبه ملحوظ می داریم.

سبزی برگهای درختان در بهار را از پائیز و زمستان به انتظار می نشستیم و از این رهگذر می دانستیم و باور داشتیم که کار جهاشن همواره با خصلت تدریج همراه است.

هر کس که فقط یک بار نتوانسته باشد سنگی را از سر راه خود بردارد ،قطع یقین می د اند که در این جهان بعضی امور شدنی اند و بعضی امروز نشدنی اند و فردا شدنی ، و نسل سبز این حقیقت را به نیکی می دانست و باور داشت و تعجیل بخرج نداد.

می دانست به روش های دگماتیک طرفداران تند و تیز تئوری های بغض آلود تاریخ گذشته، حداکثرکار شدنی در تصویر حال نزار وطن تصویر عیان است. ( با حد اکثر خوش بینی)

باور داشت و دارد و خواهد داشت، روشی را که قهاران و غضبناکان انقلابی، بهد کار می بندند منتها علیه اش به نقض غرض می انجامد.

باور داشت و دارد ،بنا به قاعده آن که با افراطی گری و انقلابی گری کور به قدرت می رسد ، با همان عناصر هم قدرت را نگه می دارد و در نتیجه همهء چالش های مخالفان را با همان روش های افراطی و انقلابی پاسخ می دهد و باز هم باوذر داشت جنایت در حق تاریخ این مرز و بوم از تصادم آن چالش ها و این روش ها متولد شده است.

فکرش را بکنیم. با رادیکالیزم شاید سریعا به نتیجه میرسیدیم اما خروجی اش از آنجا که این همه درس و تجربه گرانبها را در بر نداشت، غیر قابل تضمین و شکننده بود.

و از حیث علم به این معلومات، خود نه به ورطه افراط و قهر انقلابی و رادیکالیزم کور سوق یافت و نه ره سوی باتلاق انفعال و تفریط و عقب نشینی گزید.

بنابراین شکست خورده انگاشتنش بسی مضحک است.

برای اثبات تفوق جنبش هزاران مصداق موجود اسنت.

تعقل در حرکت را متضمن تحصیل حاصلی میمون و مطلوب و ممکن برای جنبش یافتیم و پی گرفتیم.

واقع بینی مذکور ستون پایه امید مستمرمان شد.

((عمل

بازی جدید را به هم می زنیم

تصویر تئاتر موذیانه چهارده خرداد باید برفکی شود))

امید و عملمان هم در یک راستاست. بی پی و پایه امیدوار نیستیم.

سالگرد خیانت بزرگ پیش روی ماست، خرداد پر حادثه عزم آمدن دارد و یک سال از خرداد ماضی تا به امروز، در راه و راستای نیل امیدوارانه و مسئولانه به تصاویر مطلوب و مطبوعمان از فردایی کز دیروز و امروز بسی سبز تر خواهد بود، فاعل فعل مقاومت و استقامت و صبر سبز بودیم و باهم بودن و نترسیدن را تجربه کردیم و سبزیمان را به رخ طواغیت حقیر می کشدیم که می بینید؟ این است ملتی که وجودش در ذم و طرد و رد وجود آکنده از خباثت و شقاوتتان، در تقابل به جنیاتتان، و بر علیه عواقب وخیم ادامه حضور مالامال از ضدیت با شرافت و ایرانیتمان را منکر می شدید.

دیدیم و دیدند وزنمان را، دیدیم هراستان را.

پیش از آن چهارده خرداد می آید و پس از آن پانزده خردادی که خوشبینان دیروز انتظار فرج از افق آن می کشیدند و به سیاهی گرائید.

چهارده خرداد روز سیاه و سفید برای بسیاریست که قلبی صادق دارند و باوری متفاوت و عشقی مشترک بنام ایران. جدایند و جداشدنی نیستند، در فصل مشترک مهر و اردات به سرنوشت ایران، وفاقی پیدا و مستتر دارند.

هر کس از ظن یا شناخت و باور خود در ذم یا مدح آیت ا... خمینی نظری دارد. مهم میدان عملیست که درک عمومی از شرایط تشخیص فوریت پرداختش را در سایه یک وفاق استراتژیک تسهیل می کند.

خبرهای متفاوتی این روزها پیرامون حرکتی که قرار است از سوی حاکمیت پیش از رسیدن روزهای حساس خرداد پیش رو مصور شود، از گوشه و کنار و پیدا و پنهان ها در رسانه ها و محافل به گوش می رسد.

از پخش مجموعه ای از نمایشنامه های تلوزیونی اعترافات تا جلب نظر برخی از افراد جهت نوشتن نامه اعتراضی به مهندس موسوی و آقای کروبی تا تشدید روند بازداشت ها و صدور و اجرای احکام سنگین قضائی.

خبر می آید، آری خبر می آید آقایان پس از چندی تامل و غور و تبادل انظار و استمزاج از حضرت ولی به این نتیجه نائل آمدند!!! که باید یک نمایشنامه بزرگ، که مصور کننده یک دروغ بزرگ دیگر از جنس حضور وسیع امت همیشه در صحنه حامی ولایت( ارتش عشاق ساندیس) در صحنه تئاتر مهوع حمایت از حاکمیت باشد به همین زودی ها تدوین و اجرا کرد تا بتوان از رهگذرش یک زهر چشم اساسی از جامعه ستاند و مانور قدرتی دروغینی بپا داشت و هراس مصنوعی به ذهنیت جامعه از فضای عمل تزریق نمود.

جریان اینست، ارتش اتوبوس ها متعلق به ناوگان حمل و نقل بین شهری استان های تهران، قم، مرکزی و سمنان وظیفه انتقال بازیگران نمایشنامه بر روی سن را دارند. بیشینه کمیت مستعدان حضور در این نمایشنامه همین است تعجب نکنید.

اهالی نوشنده ساندیس، از چندی مانده به سالگرد فوت آقای خمینی به تهران اعزام خواهند شد جهت اجرای نمایشنامه عظیم مورد نظر آقایان.

فشار بی سابقه به حسن خمینی برای شرکت در مراسم چهارده خرداد در آرامگاه آقای خمینی به عنوان پیش سخنران رهبر جمهوری اسلامی از سوی نهادهای معلوم الحال و برخی نیروهای سیاسی وارد آمده است.

به پاسر خمینی هشدار موکد داده شده درصورت ادامه روند دیدارها و رسانه ای شدن آنها عملا با او برخورد خواهد شد.

تصویر این بازی بزرگ از آنجا که در صورت مهندسی قوی می تواند عواقب نامطلوبی بر روحیه نیروی اجتماعی جنبش جهت حضور وسیع در بزنگاه بیست و دوم خرداد داشته باشد، باید برفکی شود. این بازی باید بهم بخورد. با حضور سبز سبز باوران.

نه به سیاق سالروز انقلاب که فرصتی طلائی بواسطه نگاه منقص برخی از خارج از میدان از کف رفت. بل به سان بیسست و پنج خرداد،هجده تیر، روز قدس، سیزده آبان، شانزده آذر، عاشورای حسینی.

آقای خامنه ای باید بداند و البته گر نداند یا نخواهد که بداند و فرقی ندارد، بازی را اینبار برای همیشه به هم می زنیم.

مقدمه انشای عمل مشترک را با برفکی کردن تصویر تئاتر چهار دهم خرداد سالگرد درگذشت آقای خمینی به هم بزنیم.

فارغ از آنکه چه حسی نسبت به شخصیت مرحوم آقای خمینی داریم و مطمئنا احساس اغلبمان به غایت نامطبوع است از تصور خاطرات و شرایط وخیمی که ایشان تولید کرد، همه اهداف اساسی را که نخستینش سلب امکان ادامه حیات سیاسی از کودتاگران است را تخت مشق خود قرار دهیم و فارغ از اختلافات حول این موضوع، بازهم باهم بودن را تجربه کنیم. بسیار تجربه کردیم ، بازی های مختلفی را بهم زدیم با همین عزم و عمل مشترک.

باید این بازی را هم به هم بزنیم. سیستم بدنبال پرداخت کامل زمینه و بستر برای اجرای توطئه ای رذیلانه است. این فرصت را ایستایی و انفعال دو س ماهه اخیر به آنها داد. فوریت عمل ما قبل از فرارسیدن بیست و دوم خرداد همین است.

سلب امکان پرداخت زمینه برای اجرای سناریوهای کثیف تر.

عمده پوئن های این رزمایش مقدماتی سبزها در چهارده خرداد، تمرین و آمادگی برای حضور مقتدر در روز خیانت بزرگ و لحاظ دروس از تجربیات تلخ از سوئی و مغلوب ساختن حاکمیت در اجرای سناریوی هدفمند خود است.

مردم مهندسان و معماران و فاعلین و مالا برداشت کنندگان اصلی محصول عمل خواهند بود و مخیر و مختار تام به انتخاب چگونگی و کیفیت عمل.

از چهاردهم خرداد می توان پلی عظیم ساخت ره سوی بیست و دوم که تابلوی اقتداری نقش بندد از قدرت با هم بودن های سبزمان و سرمایه روانی سترگی باشد از برای تحصیل بهینه مطلوب در بیست و دوم خرداد.

رزمایش خیابانی یکی از مهمترین برگ های برنده جنبش و تیغ برنده و متوقف کننده تشدید فشارهای حاکمیت است و می باید به گونه ای وسیع تر و مجدانه تر از گذشته پی گرفته شود.

((فقط مردم))

نکته ای وجود دارد که هر چه بیشتر تبیین شود بهتر است.

باید انتخاب نوع وفرم و شمایل حرکت را به خود مردم واگزار کرد. اینکه پراتیک چگونه باشد، کیفیت آکسیون خرداد چگونه باشد، اینها همه در قالب مخیرات جامعه باید تعریف گردد و نمی باید بخشی از نخبگان و یا آنها که خودشان البته خودشان را نخبه می دانند، از سوئی با نگاهی خود مبداء و عمودی پرونده تشخیص درستی و نادرستی و طرد رادیکالیزم اجتماعی مورد برداشتشان و تبلیغ مسالمت خوئی مطلوبشان را باز کنند و فهکذا

از آنسو نیز نخبگان خود ساخته هم نباید دوباره دچار توهمات حاق شوند و دستور العمل های اسب تروائی صادر فرمایند.

باید مانند روز عاشورا برای شعور و شناخت و قدرت اختیار و انتخاب راهکار مردم حرمت قائل شویم.

هر چه تکاپوی جنبش افزونتر باشد، قدرت مانور حاکمیت محدود تر می گردد.

منظور خشونت ورزی نیست. منظور کاربرد رادیکالیزم در فعل نیست.

رادیکالیزم و آرمانشهر طلبی اگر چه در برابر نظام های منحط خوش می درخشند ، اما هرگز نمی توانند مبنای قابل اعتماد گذار به فضای مشحون از اکسیژن دموکراسی و فضای باز اجتماعی باشند.

این را سبزباوران پوینده راه سبز امید نیک می دانستند از نخست لحظه آغاز.

نه، ابدا، این را تجربه کردیم یافتیم در اشل فرهنگی ما عواقب و وخامت های خاص خود را دارد.

ما نیز شدیدا با خشونت ورزی به مثابه یک کنش سیاسی مخالفیم، اما میان خشونت در مقام تقابل با دفاع از جان وحیثیت و نوامیس ملت تفاوت قائلیم و در قوالبی چون دفاع مشروع تعریفش می کنیم، چه که در هیچ قالب تعریفی دیگری نمی گنجد.

نظر به حرمت نهادن به شعور و. قوه ادراکه مردم و شخصیت عمل آنهاست. اینکه عینک ذهنیات نخبه گرائی را از چشم برداریم و عینیات را به نظاره بنشینیم ، تنها در این صورت است که برخی از نخبگان سیاسی در داخل و خارج مستعد خواهند بود به معنای حقیقی قدرت شعور و عمل شعور مند مردم را درک و بدان اعتماد کنند و از انقیاد سیکل بسته طبقه ای نخبه گرایانه که اغلب به قدرت جامعه نگاهی ابزاری دارد فارغ شویم.

به ماه های اخیر نگاهی بیفکنیم. انفعال زیر سایه تعاریف شدیدا فانتزی از مبارزه مدنی فقط دارالمجانین های برپای حاکمیت را جری تر کرده و حوزه فشارها و بازداشت ها و اعدام ها را منبسط تر ساخته و این یعنی حاکمیت طی ماه های معدود اخیر چندان هم ناموفق عمل نکرده است. این واقعیت است و علتش را البته باید متوجه رفتارها و خلا ها و گسل های

زمین بازی را باید چنان شلوغ کرد که نشانه ای از انفعال ما به چشم حاکمیت نیاید.

راقم این سخن در پی تشویق به آوانتاریسم و مهر تبلیغ کوبیدن به ماجراجوییهای بچه گانه ای نیست، که در دوران های مختلف تاریخمان ذیل عناوین پر زرق و برقی چون قهر انقلابی و............ شاهد رخداد و عواقب وخیم پس از تبارزش بودیم، نیست.

ابدا.

این نکته را از اینرو لازم دانستم در سطور این نوشتار ملحوظ کنم چه که از چندماه گذشته خاصه پس از وقایع عاشورای امسال عدیدی از اساتید و صائبان عرصه نظر تاختند بر مردم که چرا رادیکال عمل کردید و نور رستگاری بر پیشانی واکنش طبیعی جامعه به جور عریان حاکمیت در انروز( که رادیکالیزم می خوانندش) متصور نبودند و آنرا مذموم و فاقد خروجی مثبت می انگاشتند. و قطعا اینکه تاکید بالمال اینجانب بر سلامت و اصالت عمل اجتماعی در آن روز خاص، استعدادهای واکنشی برخی مطرود انگاران رادیکالیزم و مبلغان مبارزه فارغ از خشونت را بر می انگیزد و ممکن است پدیدارکننده سوء تفاهماتی شود، که مفید نخواهد بود.

نه، قطعا بحث، بحث تایید یا رد مفاهیم و نتایج کاربستشان نیست. هرچند باورم اینست که هیچ مفهومی را در عوالم سیاسی اجتماعی نمی توان و نباید با نگاهی آکنده از قطعیت نگریست و اندربابش نظر داد و حاصلی بر گرفت و بر تابلوی حقیقت نشاند.

بحث فوریت در میان است و نیاز به عمل مشترک و وسیع در راستای بر هم زدن بازی های جدید حاکمیت و اینکه مردم را در انتخاب کیفیت حرکتشان، مخیر و مختار بدانیم.

تجربه واکنش برخی نخبگان سیاسی پس از رخداد عاشورای امسال و عینا بیست و دوم بهمن سالگرد پیروزی انقلاب، نشان داد برخی از دوستان چنین اعتمادی ندارند و بجای نقد فعل، نفی فعل جامعه می کنند.

دو میدان عمل دوباره پیش روی جنبش است که باید با دقتی مسئولانه بدان نگریسته شود.

تا روز عاشورا فضا همانی بود که حاکمیت از آن هراس داشت و ادامه اش را خطری مهلک و قریب الوقوع برای موجودیت کلونی کودتا ساخته حاکم می شمرد.

عاشورای حسینی لرزه ای بی سابقه بر اندامشان افتاد. خیل ملیونها که تهران را عملا برای ساعاتی به میدان اقتدار خود بدل کرده بودند و اگر ادامه میافت، فارغ از پیش انگااری های هیستریک می گویم، پایتخت به شکل کامل در اختیار مردم قرار می گرفت.

از فردای آنروز برخی راهیان طریقی شدند که به جای رو سوی محکومیت شقاوت عریان دشمن نهادن، نوک پیکان ایراد خود را متوجه شمایل حرکتی مردمگرفتند که از افراط و تندروی هیچ عاید جنبش نمی شود.

هر چه گفتیم آخر، استاد، معلم بزرگ، برادر عزیز، عجالتا مصداقی عینی از خشونت ورزی مردم در آنروز بیاورید تا قانع شویم که درست می گوید، همان جاده کلی گوئی ها کلیشه سازی ها را طی می کردند و ذیل عنوان پر طمطراق مبارزه دور از خشونت، چوب ایراد و اشکال و نفی و نهی می زدند.

بیست و دوم بهمن فرا رسید از پس همین نگاه، دستور العمل های شکلی منقص و معیوب بیرون آمدن و شد آنکه نباید می شد.

همه این معایب و وخامت ها که عواقبی از جنس تشدید فشار حاکمیت در همه ابعاد بر خرد کردن نیروی اجتماعی جنبش در برداشت، حاصل همین نگاه محدود و کلیشه ای و فارغ از علم به ویژگی های رواشناختی سیاسی جامعه ایرانی بود که به جای اصالت قائل شدن برای عمل اجتماعی و درک عمومی جامعه از شکل و محتوای آن خود را عقل کل و بلا منازع می انگاشت و بر کرسی هدایت می نشست و امریه صادر می کرد که چه کنید و چگونه؟

ممکن است بگویند خب، مهندس موسوی خود از مبلغان چنین کیفیتی از مبارزه اجتماعیست که در پاسخ می گویم، دقیقا من هم حامی نگاه ایشان. اما مهندس موسوی هیچگاه به شکل حرکت و صورت شعائر مردم که اغلب صورت رادیکال در بیان نیز بخود می گرفت و می گیرد و کلیت ساختار را به چالش می کشید و می کشد، واکنش منفی و توام با نفی و نهی نشاند نداده بل یادمان باشد که موسوی به خشم مردم و واکنش طبیعی بر خواسته از آن حرمت نهاد و آن را طبیعی انگاشت و مردم را به پی گیری خشونت متهم نکرد و حتی در ارتباط با کیفیت شعارهای رایج بر زبان مردم نیز به همین سیاق عمل کرد.

این یک حقیقت متقن است. قطعا مبارزه فارغ از خشونت و استبعاد از پرداخت های رادیکال موثرترین راهست و شکی در آن نیست، بحث من بر سر لزوم مخیر دانستن جامعه به انتخاب شکل واکنش در عین تبلیغ فوریت آن توسط نخبگان سیاسی حاضر در جیهه مخالفان مشی و فعل و وجود کودتا گران است.

باید قدرت جامعه را باور داشت. اگر قدرت اجتماعی را باور کرد و از نشر نگاه معیوب نخبه گرا که طبعا توده های اجتماعی را ابزار کارورزی سیاسی خود می پندارد، اعراض گردد، موفقیت بسی قریب تر و سهل تر می نماید.

اگر ما در چارچوب دفاع از شمایل مذکور حرکت که نافی رادیکالیزم البته در اشل نسبی و نه قطعی آن، آنقدر تند و بی محاسبه عمل کنیم که به ورطه تبلیغ کور دیدگاه مطلوبمان بیفتیم، و جامعه رو در رو با گرگ کودتا را با این پرسش بی پاسخ مواجه سازیم که این آقایان چگونه بخود اجازه می دهند................. جز بی حاصلی، چه تحصیل می کنیم؟

می توان با لحاظ فوریت ها و مذکورات فوق، حلقه های اتحاد و عمل مشترک را دیگر بار منسجم تر و به هم پیوسته تر نمود و از رهگذرش پیام مهم را به حاکمیت و رهبران و سکانداران آن از صدر تا ذیل رساند که اینبار بازی را برای همیشه به هم خواهیم زد.

آری جناب رهبر معظم نظام، نمی گذاریم.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید