رفتن به محتوای اصلی

مطمئنا در لحن مقاله من خشم و اعتراضی نهفته است

مطمئنا در لحن مقاله من خشم و اعتراضی نهفته است

تفاوت « توبه طلبی» امام جمعه تهران و شادی صدر چیست؟

داریوش برداری :

یک خصلت مهم رفتاری این فمینیسم چریکی همینه که اول میاد به عنوان زن خشم میورزه که چرا قبول نمیکنی مرد ستمگری. بعد میره و اسمش از سیما تبدیل میشه به سینا و یا یک دوست مرد مشابه و اسلامی پیدا می کند که بیا حالا به نقاد تهمت جنسی بزن تا نقدش زیر سوال بره. دقیقا این شیوه رفتار سنتی، سرکوب گرنده است که اساس مشکل نگاه فمینیسم چریکی شادی امین و دوستانش و یا در مقاله شادی صدر است و اون لحن سخن به این اعمال زشت منتهی میشه. اما ما هم میخندیم و میگوییم هر چه میخواهد دل تنگت بگوی. ما حتی نیاز نداریم که بخواهیم دروغ پخش کنیم و یا هی بخواهیم سر تو زندگی خصوصی مردم بکشیم که گاف بگیریم. بلکه تفاوت عرصه خصوصی و عمومی را بلدیم

و در همین متن میتوانیم معضلات جنسی و جنسیتی نویسنده را ببینیم و همزمان فاصله میان نویسنده مقاله و انسان پشت آن بگذاریم. زیرا انسان موجودی چندلایه است. خانم صدر عزیز جواب سوالاتتان را در فیس بوک دادم و خوشحالم از بحثی که مطرح کردید. امیدوارم این دوستان دیگر از شما لحن و نوع بحث و متن مدرن و انتقاد مدرن را یاد بگیرند. کل بحث را تبدیل به مقاله ای می کنم در نقد متن شادی امین و در جواب سوالات شما تا بحث عمیقتر باز شود. همچنین مرسی کیانوش جان از بیان نظر درستت

الهه- کلن :

ellahe.sadr@googlemail.com

من از شما و مردان دیگری که با عجله در مقام جوابگویی بر آمدند این سوال را دارم، بعد از خواندن نوشته های این خانمها چند دقیقه وقت گذاشتید و منصفانه به تفکر نشستید؟ چند درصد به جای اینکه فکر کنید حالا چه بنویسید که حریف را از پا در آورید، تلاش کردید از گفتار و روشهای خلاق و سازنده استفاده کنید که به راه حل سوم یا چند وجهی و مدرنی که خود بارها در موردش نوشته اید، دست یابید.

آقای برادری عزیز،

در دو مقاله ی شما در برخورد با نقد و نظرات خانمها، شادی صدر و شادی امین، به نکات جالبی برخورد کردم که آنها مورد تایید من نیز هستند. یکی از آن نکات، مقابله با دید سیاه و سفید و یا دوقطبی کردن مسائل و پدیده هاست. دومین نکته ای که در نوشته ی شما بود قبول پذیرش مسئولیت، هم از طرف زنان وهم ازطرف مردان است که من با آن صد در صد موافقم زیرا ما برای اینکه بتوانیم از جامعه ی سنتی فاصله بگیریم و فرهنگ مدرن داشته باشیم، نیاز به زنان و مردانی داریم که از لحاظ فکری و همچنین رفتاری با ارزشهای « قیم مابانه ی» جامعه ی سنتی فاصله گرفته و مسئولیت افکار و رفتار خود را بپذیرند و دائم در پی یافتن مقصر نباشند.

تا اینجا من با شما اختلاف نظر ندارم ولی در نوشته ی شادی صدر یک نکته وجود دارد که من فکر می کنم شما متاسفانه از آن گذشتید و به آن برخورد نکردید که من کوتاه به ذکر آن خواهم پرداخت.

شادی صدر تلاش می کند به یک مسئله ی بغرنج اشاره کند ودر مورد آن در بین روشنفکران حساسیت ایجاد کرده و امکانی فراهم کند که آنها به بحث و دیالوگ بپردازند. او در حقیقت یک پرسش مطرح می کند که آیا چنین رژیم مذهبی و پدرـ مرد سالارمانند رژیم اسلامی ایران که توانسته 30 سال در آن مملکت سخت جانی کند ، اساسا می توانسته بدون حمایت مردم و بخصوص مردان آن جامعه دوام بیاورد؟

ولی چرا می گویم « بخصوص مردان » مسئولیت بیشتری بر عهده دارند ، به این دلیل است که ساختار ارزشی آن جامعه مرد سالار می باشد. در چنین ساختاری که از قوانین مربوط به ازدواج گرفته تا سیستم تربیتی ومدرسه و تقسیم نا عادلانه ی ثروت همه به نفع مردان تنظیم شده است، اگر هم زنانی باشند که با این سیستم همراهی کنند، از بار مسئولیت مردانی که با این ساختار هیرارشیک همدستی ویا در مقابل این قوانین و سیاستهای به غایت زن ستیزانه سکوت کرده اند ، نخواهد کاست.

حتما شما این مسئله را انکار نخواهید کرد که حتی در میان روشنفکران مرد ما هستند کسانی که در مقابله و مبارزه با قوانین ضد زن جمهوری اسلامی ، شعارها داده و در مورد رابطه و حقوق برابرزنان و مردان داستانسرایی ها کرده ومی کنند ولی وقتی نوبت جدایی از همسرشان می رسد با توسل به همان قوانین ، تلاش می کنند که حضانت فرزند را بدست آورند یا همسر را ممنوع الخروج کنند و یا ازحق دوبرابر ارث برای مردان با وجدان راحت استفاده می برند و تازه اینها موارد تقریبا بی خطری هستند که باعث لطمات جانی نمی شوند( هرچندکه این موارد صدمات روحی ـ روانی بی شمار به بار آورده و می آورند).

خانم شادی امین هم با ذکر مثالهای واقعی تلاش می کند که ما به عمق جدی بودن مسئله پی ببریم و تصور نکنیم که گفتار و کردار مرد سالارانه فقط از سوی مردان نا آگاه جامعه سر می زند.

او هم یک پرسش گرهی در نوشته ی خود مطرح می کند. اوازمردانی که خود رااز مخالفان سرسخت سیستم سنتی ـ مذهبی با ساختارهیرارشیک پدرـ مرد سالار، می دانند، سوال می کند که تا کنون چگونه مخالفت خود را با آن ابراز کرده و ازچه روشهای ساختاری برای مقابله با این ارزشهای عقب مانده که مانع تحول فرهنگ مدرن می شوند، استفاده کرده اند. او در حقیقت می خواهد توجه روشنفکران مرد را به این مهم جلب کند که تا زمانیکه از مرحله ی شعار دادن عبور نکنیم و راه حلهای واقعی و عملی ارائه ندهیم، قا در نخواهیم بود، به این سیستم، حتی تلنگری بزنیم.

آنطور که من از نوشته های شما تا به حال متوجه شده ام ، شما نیز به ضرورت اعتراض به ستم جنسیتی وفضای اخلاقی که آنرا ایجاد کرده است ، اعتقاد دارید . در جواب به خانم شادی صدر نوشته اید: « ازینرو نیز به باور من مردان ایرانی دقیقا بایستی خواهان برابری جنسیتی و طرفدار کمپین زنان باشند، نه تنها برای اینکه همسر و خواهر و مادر آنها به حقوق برابر خویش دست یابند، یا جامعه با آزادشدن این نیمه دیگر خویش به خلاقیت و شکوه تازه دست یابد، بلکه مردان بایستی از روی «خویشتندوستی مردانه» خویش خواهان این آزادی باشند».

مسئله ای را که من متوجه نمی شوم و از آن تعجب می کنم، عکس العمل شدید شما به نوشته ی شادی صدراست و بدتر از آن به نوشته ی خانم امین. شما حتی اگر در تحلیل و توضیح پدیده ها با ایشان اختلاف نظر اساسی می داشتید، می توانستید در برخورد به نوشته ی آنان حداقل با تایید نقاط

مشترکتان و تاکید بر آنها ، واکنش ملایمتری نشان دهید واز همان خلاقیت و نیروی استدلال که معتقدید هر زن و مرد ایرانی باید از آن، برای برون رفت از بن بست سنت و تفکر خیرـ شری ، استفاده کنند، بهره برید.

من از شما حداقل این انتظار را داشتم که در برخورد با نظرات این دو خانم، از دیالوگ سازنده در جهت نزدیک شدن ، استفاده کنید ولی شما درست همان خطایی را مرتکب شدید که خود، آن را نقد می کنید. من از شما و مردان دیگری که با عجله در مقام جوابگویی بر آمدند این سوال را دارم، بعد از خواندن نوشته های این خانمها چند دقیقه وقت گذاشتید و منصفانه به تفکر نشستید؟ چند درصد به جای اینکه فکر کنید حالا چه بنویسید که حریف را از پا در آورید، تلاش کردید از گفتار و روشهای خلاق و سازنده استفاده کنید که به راه حل سوم یا چند وجهی و مدرنی که خود بارها در موردش نوشته اید، دست یابید. منظور من بهیچوجه این نیست که انتقادات خود را مطرح نکنید، اتفاقا طرح همین انتقادات است که به ما کمک می کند از خود فاصله بگیریم و کمبود ها و ضعفهای خود را در یابیم اما کاری که شما و بقیه ی دوستان مرد کردید یک مقاومت نیندیشیده وپافشاری و لجاجتی ست که من دلیلش را درک نمی کنم.

قسمتی از نوشته ی سهراب مختاری را می آورم که تاکید بر این باور است که همه ی ما به بازنگری فردی و فرهنگی نیازمندیم.

« خیال مبرا بودن از مردسالاری نیز بیش از یک توهم نارسیستی نیست. با امضاء کردن چند اعلامیه در دفاع از حقوق زنان یا شرکت در تضاهرات هشتم مارس و خواندن چند کتاب فمینیستی نمی توان از بینش و معرفتی که در اعماق ذهن و ناخواآگاهمان نهادینه شده رها شویم. در جهانی که در هر سویش مردسالاری موج می زند، باید مبارزهی با آن را از درون خودمان آغاز کنیم. چراکه نمادهای بیرونی آن کم و بیش انعکاس بخشی از درون خود ماست.

استبداد پیش از هرچیز یک ساختار معرفتی در ذهن تک تک سوژه هایی است که جامعه را تشکیل می دهند و آن را در روابط اجتماعی خود بازتولید می کنند. رشد و تحول جامعهی ما نیازمند بازنگری و بازخوانی فرهنگ ماست. فرهنگی که متأسفانه عمیقاً مردسالار و پدرسالار است. پس به جای دفاع از خود، به نقد خود بپردازیم و به جای پس زدن انتقاد زنانی که تمام عمرشان شاهد و قربانی مردسالاری بوده اند، فرصت را غنیمت دانیم تا شاید گامی در مبارزه با مردسالاری پیش برویم.».

روی سخن سهراب با فرد ایرانی ست بی تفاوت که او زن است یامرد، پیر است یا جوان، در ایران زندگی می کند یا خارج از ایران. من خود را نیز مخاطب او می بینم. او با ظرافتی خاص، هرکس که خود را سوژه می داند و نه ابژه، مخاطب قرار می دهد ودر انتها ولی به نقد خود می پردازد . من اینگونه رفتار را رفتار مدرن می نامم.

سخنم را با جمله ای از آرامش دوستدار به پایان می رسانم.

« باید در فراز و نشیب گذشته ای که ما را تاکنون امروزی مان ساخته است در نگریم . یعنی باید با خودمان، با خود تاریخی مان در افتیم تا شاید رفته رفته نیروی اندیشیدن در ما جوانه زند و بشکفد.

شاید از این لحاظ روزی ورزیده و زورمند شویم، شاید!»

موفق باشید

Vor 17 Minuten aktualisiert · Kommentieren · Gefällt mir

sima :

sima44@yahoo.com

Agha aziz Kalameh shoma sar ta pah zadeh zan va khoshonat amiz ba khanoomeh sadar va hameh zanan hast . man masleh shoma edaieh roshanfakry nadaram vali az nagaresheh shoma ba zan aslan khosham nayamad va harfaton khali khali zashat va zan azar bood

فرامرز :

نه برادر من شرمسار نیستم . من افتخار میکنم که شهامت اینو دارم که به زنم،دخترم،مادرم وخواهرم و به همه زنان سرزمینم بگم منو ببخشین بخاطر ظلمی که سالها که نه ! قرنها بر شما روا داشتم. منو ببخشین میخواهم بهتون قول بدم ، نگاهم را به شما عزیزان تغییر بدم . میخواهم عاشقتون باشم میهکوهم دوستتون داشته باشم ، میخواهم غم و شادیم را با شما تقسیم کنم. میخواهم سهم همدیگر را دو تایی با هم تقسیم کنیم. میخواهم نگاهمان بهمدیگر با احترام و ارج قائل شدن برای همدیگر باشیم. نه تا اینکه زنی گستاخ شد و پا از گلیمش فراتر نهاد، مهر سکوت بر لبهای اینها بینیم. نه برادر من شرمسار نیستم.

کیانوش توکلی :

داریوش برداری در این مقاله ، جدا از مسایلی که در نقد خانم شادی صدر نوشته است ؛ به یک نکته بسیار مهم انگشت گذاشتهاست ؛ او نوشت :«...دوستان تازه از ایران آمده‌ای چون خانم شادی صدر چقدر هنوز ضعف‌های علمی و روش‌شناسی دارند و چرا این همه توجه به این دوستان بدون انتقاد از آنها حاصلی جز این سخنان و عقده گشاییهای سنتی ندارد...»

متاسفانه اپوزیسیونی که دستش در داخل به جایی بند نیست و از سوی دیگر مدیا فارسی زبان غربی و «سازمانهای جایزه بده » امریکایی که تلاش می کنند به جنبش دمکراسی خواهی ایران کمک کنند. از طرف دیگر رقابت کشندهای که میان اپوزیسیون خارج از کشور و... موجب می شود دوستان تازه از ایران آمده‌ای چون خانم شادی صدر بطور غیر واقعی «گنده » جلوه گر شوند و نه تنها به سخنان آنان انتقادی نگریسته نمی شود بلکه متاسفانه ، هاله ای از قداست به دور آنان می تنند. در چنین شرایطی متاسفانه توهم خود بزرگ بینی اینها را فرا می گیرد و چند ماهی نمی گذرد که ناگهان تمجید ها مسیر معکوس می پیماید...آخه ایرانیان در نخبه کشی استادند، .. ..

نگاه کنید این اتفاق در مورد ماکان _نامزد جدا شده ، ندا آقا سلطان _ اتفاق افتاده است ؛ ایشان هنرپیشه فرصت طلبی که از سیاست ایران و جهان باندازه یک پره کاه حالی اش نیست .. در جای وزیر امورخارجه اپوزیسیون ایران جلوس می نمایند و ساعت ها مصاحبه تلویزیونی و رادیویی و همچنین دیدار با رئیس جمهوری اسرائیل و...یا اکبر گنجی که در سطح یک کارد متوسط جنبش سیاسی از کشور خارج شده بود ... چنان بزرگ اش کردند که این ادم دیگر نمی تواند با زبان خودش مطلب بنویسد ومجبور شد با سرقت «تحلیل تاریخی_ سیاسی » ماشالله آجودانی « گنده بودن» خود را توجیه تئوریک نماید...البته شخصا برای گنجی ، شرین عبادی و شادی صدر بخاطر مبارزه در شرایط دیکتاتوری احترام زیادی قائلم ومتاسفانه تحریف و تمجید بی مغز های دور پشقاپ و....سخنرانی پشت سخنرانی ، جایزه پشت جایزه و... این آدم های متوسط جامعه روشفکری ایران که با هزار مشکل روحی روانی را مبدل به قهرمانان از خود راضی می کنند ....دلم می گیرد که چه دختران و پسرانی در این سی سال مقابل گلوله و شلاق جمهوری اسلامی ایستاده اند و در مقابل استبداد دینی سر خم نکردند .. و چنین گمنام مردند و آنانی که تصادفی زنده جان به سلامت بردند ؛ اکنون گمنام در همین خارج از کشور زندگی می کنند و هیج ادعایی هم ندارند.

داریوش برداری :

نگاهی به هجمه روزهای اخیر در دفاع از مردانگی و سالاری

شادی امین، مثل شما، در این مقاله همانطور انقلابی و خشن سخن میگوید و در نهایت بزبانی به غایت مردانه سنتی و پدرسالارانه دارد. زبانی که یک قدم به زبان و نگاه مردان و زنان مدرن نزدیک نمیشود که قادر است مباحث را سیستماتیک، دیسکورسیو و یا چندفاکتوری بشناسد. یا تفکیک حوزهها را بشناسد که برای مثال بحث قانونی ضرورت مجازات مردان متجاوزگر به فرزندان یک چیز است و اینکه مردان اینگونه هستند یک چیز. اینکه چرا قتل ناموسی و آزار ناموسی صورت میگیرد یک چیز. زیرا در بحث دوم و کارشناسی آنگاه بایستی سناریو آزار ناموسی را باز کرد و دید چرا این آزار در اکثر موارد در برابر چشمان مادر و همسری صورت میگیرد که با سکوتش این آزار را همراهی می کند و نقش در آن دارد. بقیه در کامنت بعد

همانطور که با این نگاه علمی میتوان دید که چرا وقتی نقشها عوض شود و برای مثال زنان نقش حافظ ناموس و رئیس خانواده را بازی کنند ولی سیستم عوض نشود، حال آنگاه قاتل و آزاردهنده جنسی میشوند. یا به عنوان رئیس جمهور زن همان کارهایی را میکنند که رئیس جمهور مرد است. باری آقای فرامرز یکم از خشمت بکاه و یاد بگیر که چرا روانکاوی نشان میدهد بایستی از مرد و زن شرمسار و توبه کننده ترسید زیرا مطمئن باش توبه میشکنند و دوباره از توبه کننده به کتک زننده یا کتک خورنده تبدیل میشوند. زیرا اسیر همان سناریو وچرخه هستند. یا مثل شادی صدر و شادی امین میشوند که در این دو مقاله شان بهترین یاوران و خدمتگزان این نگاه و سناریوی پدرسالار هستند. زیرا در همان چهارچوب فکر میکنند و این بار وقتی کمی قدرت میگیرند حال میخواهند آنها با کلمات شلاق بزنند و کتک بزنند، فتوا بدهند. این سرنوشت تراژیک/کمیک این انقلابیون کم سواد است

فرامرز :

اقای برادری ، برادر بجای درک و فهم زن ایرانی ، سر به صحرای کربلا زدی. با این همه صغرا کبرا چیدن ها چه چیزی را میخواهی ثابت کنی. میخواهی خودت را یا اینکه مردهای ایرانی را تبرئه کنی. ما مردهای ایرانی هنوز باید بقول معروف راه بریم، تا بدهی تاریخی خود را به زنهای دلاور مون ، که رنج تاریخی را بر گرده خو د کشیدند، پس بدهیم. با شلنگ تخته انداختنهای روانشناسانه فقط عدم شهامت مردکی ناتوان را نشان میدهی، که توان شنیدن حقیقت را از شیر زن ایرانی ندارد.

داریوش برداری :

آقای فرامرز همین نوع نوشتن شما و خشمتان و احساس بدهی تاریخی به زنان نمادی دیگر از همان سناریو ظالم و مظلوم است که از یک طرف مردانی پدرسالار و ستمگر بوجود می اورد و از طرف دیگر مردانی شرمسار مثل شما. یا اول کتک میزنند و بعد احساس شرم و گناه میکنند. در حالیکه ابتدا وقتی از این سناریو بیرون اومدی و به این احساس گناه خندیدی، هر چه بیشتر به فردیت زنانه و مردانه خویش و جسم خویش تن دادی،آنگاه میتوانی هم به شور مردانه خودت تن بدی، هم به نیازت و کمبودت به عنوان مرد،زن انسان به دیگری، به زن به چالش، به عشق و بازی عشق و قدرت زندگی. خوبی این بحث اینه که دقیقا هر چه بیشتر سناریوی سنتی ایرانی و حالات آن را رو میکند. زیرا هر بحثی نیز در چهارچوب یک گفتمان و سناریو صورت میگیرد. یا مثل مقاله جدید شادی امین که همان لحن چریکی و سنتی سابق را دارد، فقط اینجا به جای انقلابی/ضد انقلابی می گوید مرد ستمکار/زن مظلوم و ستمدیده. بقیه در کامنت بعد

آزاده سپهری:

آقای برادری گرامی، شما هم همان برخورد خانم صدر را کرده اید. به نظر می رسد این مطلبتان را با عصبانیت نوشته اید و برای همین از منطق دور شده اید. فکر کنم خودتان هم به این حرفتان اعتقادی نداشته باشید که بین حرفهای خانم صدر و آخوند نامبرده تفاوتی نیست. به احتمال زیاد عصبانیت تان باعث شده که رعایت انصاف را نکنید.

داریوش برداری :

خانم سپهری گرامی

مطمئنا در لحن مقاله من خشم و اعتراضی نهفته است، زیرا نوشته خانم شادی صدر توهینی مستقیم به همه مردان ایرانی است. بنابراین با اینکه این خشم منطقی است اما میتوان مثل شما موافق لحن گزنده مطلب نبود. آنچه اما موافق نظرتان نیستم دور شدن از منطق است. زیرا من سعی کردم که نوع منطق و شیوه برخوردی را که در نگاه خانم شادی صدر در این مقاله است و پیوندش را با دیسکورس سنتی نشان دهم و ضعفهای نگاهش را. آنچه که شادی صدر می طلبد در نهایت چیز جز بازی ظالم/مظلوم سنتی و میل توبه طلبی نیست و این نقطه مشترک سخن او با سخن امام جمعه است. مگر اینکه شما به من نشان بدهید که آنچه من به عنوان علائم و نشانه های این نگاه در سخن شادی صدر مطرح میکنم، در سخنش موجود نیست. فکر نمی کنید دوران این سیاه/سفید دیدنها و مطلق گراییهای از نوع برخورد شادی صدر گذشته و آیا این همه اعتراض مردان و زنان به این نوشته، نمادی از رشد فردیت آنها و مبارزه با کلیشه سازی نیست؟

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید