رفتن به محتوای اصلی

چرا می گویم «بخصوص مردان» مسئولیت بیشتری بر عهده دارند!

چرا می گویم «بخصوص مردان» مسئولیت بیشتری بر عهده دارند!

آقای برادری عزیز،

در دو مقاله ی شما در برخورد با نقد و نظرات خانمها، شادی صدر و شادی امین، به نکات جالبی برخورد کردم که آنها مورد تایید من نیز هستند. یکی از آن نکات، مقابله با دید سیاه و سفید و یا دوقطبی کردن مسائل و پدیده هاست. دومین نکته ای که در نوشته ی شما بود قبول پذیرش مسئولیت، هم از طرف زنان وهم ازطرف مردان است که من با آن صد در صد موافقم زیرا ما برای اینکه بتوانیم از جامعه ی سنتی فاصله بگیریم و فرهنگ مدرن داشته باشیم، نیاز به زنان و مردانی داریم که از لحاظ فکری و همچنین رفتاری با ارزشهای « قیم مابانه ی» جامعه ی سنتی فاصله گرفته و مسئولیت افکار و رفتار خود را بپذیرند و دائم در پی یافتن مقصر نباشند.

تا اینجا من با شما اختلاف نظر ندارم ولی در نوشته ی شادی صدر یک نکته وجود دارد که من فکر می کنم شما متاسفانه از آن گذشتید و به آن برخورد نکردید که من کوتاه به ذکر آن خواهم پرداخت.

شادی صدر تلاش می کند به یک مسئله ی بغرنج اشاره کند ودر مورد آن در بین روشنفکران حساسیت ایجاد کرده و امکانی فراهم کند که آنها به بحث و دیالوگ بپردازند. او در حقیقت یک پرسش مطرح می کند که آیا چنین رژیم مذهبی و پدرـ مرد سالارمانند رژیم اسلامی ایران که توانسته 30 سال در آن مملکت سخت جانی کند ، اساسا می توانسته بدون حمایت مردم و بخصوص مردان آن جامعه دوام بیاورد؟

ولی چرا می گویم « بخصوص مردان » مسئولیت بیشتری بر عهده دارند ، به این دلیل است که ساختار ارزشی آن جامعه مرد سالار می باشد. در چنین ساختاری که از قوانین مربوط به ازدواج گرفته تا سیستم تربیتی ومدرسه و تقسیم نا عادلانه ی ثروت همه به نفع مردان تنظیم شده است، اگر هم زنانی باشند که با این سیستم همراهی کنند، از بار مسئولیت مردانی که با این ساختار هیرارشیک همدستی ویا در مقابل این قوانین و سیاستهای به غایت زن ستیزانه سکوت کرده اند ، نخواهد کاست.

حتما شما این مسئله را انکار نخواهید کرد که حتی در میان روشنفکران مرد ما هستند کسانی که در مقابله و مبارزه با قوانین ضد زن جمهوری اسلامی ، شعارها داده و در مورد رابطه و حقوق برابرزنان و مردان داستانسرایی ها کرده ومی کنند ولی وقتی نوبت جدایی از همسرشان می رسد با توسل به همان قوانین ، تلاش می کنند که حضانت فرزند را بدست آورند یا همسر را ممنوع الخروج کنند و یا ازحق دوبرابر ارث برای مردان با وجدان راحت استفاده می برند و تازه اینها موارد تقریبا بی خطری هستند که باعث لطمات جانی نمی شوند( هرچندکه این موارد صدمات روحی ـ روانی بی شمار به بار آورده و می آورند).

خانم شادی امین هم با ذکر مثالهای واقعی تلاش می کند که ما به عمق جدی بودن مسئله پی ببریم و تصور نکنیم که گفتار و کردار مرد سالارانه فقط از سوی مردان نا آگاه جامعه سر می زند.

او هم یک پرسش گرهی در نوشته ی خود مطرح می کند. اوازمردانی که خود رااز مخالفان سرسخت سیستم سنتی ـ مذهبی با ساختارهیرارشیک پدرـ مرد سالار، می دانند، سوال می کند که تا کنون چگونه مخالفت خود را با آن ابراز کرده و ازچه روشهای ساختاری برای مقابله با این ارزشهای عقب مانده که مانع تحول فرهنگ مدرن می شوند، استفاده کرده اند. او در حقیقت می خواهد توجه روشنفکران مرد را به این مهم جلب کند که تا زمانیکه از مرحله ی شعار دادن عبور نکنیم و راه حلهای واقعی و عملی ارائه ندهیم، قا در نخواهیم بود، به این سیستم، حتی تلنگری بزنیم.

آنطور که من از نوشته های شما تا به حال متوجه شده ام ، شما نیز به ضرورت اعتراض به ستم جنسیتی وفضای اخلاقی که آنرا ایجاد کرده است ، اعتقاد دارید . در جواب به خانم شادی صدر نوشته اید: « ازینرو نیز به باور من مردان ایرانی دقیقا بایستی خواهان برابری جنسیتی و طرفدار کمپین زنان باشند، نه تنها برای اینکه همسر و خواهر و مادر آنها به حقوق برابر خویش دست یابند، یا جامعه با آزادشدن این نیمه دیگر خویش به خلاقیت و شکوه تازه دست یابد، بلکه مردان بایستی از روی «خویشتندوستی مردانه» خویش خواهان این آزادی باشند».

مسئله ای را که من متوجه نمی شوم و از آن تعجب می کنم، عکس العمل شدید شما به نوشته ی شادی صدراست و بدتر از آن به نوشته ی خانم امین. شما حتی اگر در تحلیل و توضیح پدیده ها با ایشان اختلاف نظر اساسی می داشتید، می توانستید در برخورد به نوشته ی آنان حداقل با تایید نقاط

مشترکتان و تاکید بر آنها ، واکنش ملایمتری نشان دهید واز همان خلاقیت و نیروی استدلال که معتقدید هر زن و مرد ایرانی باید از آن، برای برون رفت از بن بست سنت و تفکر خیرـ شری ، استفاده کنند، بهره برید.

من از شما حداقل این انتظار را داشتم که در برخورد با نظرات این دو خانم، از دیالوگ سازنده در جهت نزدیک شدن ، استفاده کنید ولی شما درست همان خطایی را مرتکب شدید که خود، آن را نقد می کنید. من از شما و مردان دیگری که با عجله در مقام جوابگویی بر آمدند این سوال را دارم، بعد از خواندن نوشته های این خانمها چند دقیقه وقت گذاشتید و منصفانه به تفکر نشستید؟ چند درصد به جای اینکه فکر کنید حالا چه بنویسید که حریف را از پا در آورید، تلاش کردید از گفتار و روشهای خلاق و سازنده استفاده کنید که به راه حل سوم یا چند وجهی و مدرنی که خود بارها در موردش نوشته اید، دست یابید. منظور من بهیچوجه این نیست که انتقادات خود را مطرح نکنید، اتفاقا طرح همین انتقادات است که به ما کمک می کند از خود فاصله بگیریم و کمبود ها و ضعفهای خود را در یابیم اما کاری که شما و بقیه ی دوستان مرد کردید یک مقاومت نیندیشیده وپافشاری و لجاجتی ست که من دلیلش را درک نمی کنم.

قسمتی از نوشته ی سهراب مختاری را می آورم که تاکید بر این باور است که همه ی ما به بازنگری فردی و فرهنگی نیازمندیم.

« خیال مبرا بودن از مردسالاری نیز بیش از یک توهم نارسیستی نیست. با امضاء کردن چند اعلامیه در دفاع از حقوق زنان یا شرکت در تضاهرات هشتم مارس و خواندن چند کتاب فمینیستی نمی توان از بینش و معرفتی که در اعماق ذهن و ناخواآگاهمان نهادینه شده رها شویم. در جهانی که در هر سویش مردسالاری موج می زند، باید مبارزهی با آن را از درون خودمان آغاز کنیم. چراکه نمادهای بیرونی آن کم و بیش انعکاس بخشی از درون خود ماست.

استبداد پیش از هرچیز یک ساختار معرفتی در ذهن تک تک سوژه هایی است که جامعه را تشکیل می دهند و آن را در روابط اجتماعی خود بازتولید می کنند. رشد و تحول جامعهی ما نیازمند بازنگری و بازخوانی فرهنگ ماست. فرهنگی که متأسفانه عمیقاً مردسالار و پدرسالار است. پس به جای دفاع از خود، به نقد خود بپردازیم و به جای پس زدن انتقاد زنانی که تمام عمرشان شاهد و قربانی مردسالاری بوده اند، فرصت را غنیمت دانیم تا شاید گامی در مبارزه با مردسالاری پیش برویم.».

روی سخن سهراب با فرد ایرانی ست بی تفاوت که او زن است یامرد، پیر است یا جوان، در ایران زندگی می کند یا خارج از ایران. من خود را نیز مخاطب او می بینم. او با ظرافتی خاص، هرکس که خود را سوژه می داند و نه ابژه، مخاطب قرار می دهد ودر انتها ولی به نقد خود می پردازد . من اینگونه رفتار را رفتار مدرن می نامم.

سخنم را با جمله ای از آرامش دوستدار به پایان می رسانم.

« باید در فراز و نشیب گذشته ای که ما را تاکنون امروزی مان ساخته است در نگریم . یعنی باید با خودمان، با خود تاریخی مان در افتیم تا شاید رفته رفته نیروی اندیشیدن در ما جوانه زند و بشکفد.

شاید از این لحاظ روزی ورزیده و زورمند شویم، شاید!»

موفق باشید

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید