رفتن به محتوای اصلی

مردم‌سالاری تنها چاره‌ی بن‌بست هسته‌ای ايران است

مردم‌سالاری تنها چاره‌ی بن‌بست هسته‌ای ايران است

در سال 1356 نيروهای امنيتی مسلح عباس ميلانی را دستگير كردند و او را به جرم «تهديد امنيت ملی» به زندان انداختند. از آن هنگام تاكنون، وی يكی از كارشناسان برجسته‌ی بين‌المللی در زمينه‌ی ايران بوده است. سرپرست كرسی پژوهش‌های ايران حميد و كريستينا مقدم در دانشگاه استنفورد در گفتگو با خبرنامه‌ی استنفورد، به توانمندی هسته‌ای ايران و جنبش مردم‌سالاری آن كشور پرداخته است

رهبران آمريكا از ضرورت دور نگاه‌داشتن مواد اتمی از دستان ناپاك سخن گفته‌اند. اما آيا كار از كار نگذشته است؟ بويژه اين كه ايران در پی شتاب‌بخشيدن به برنامه‌ی غنی‌سازی اورانيوم خود است.

شايد در مورد ايران كار از كار گذشته باشد اما جامعه‌ی بين‌الملل هنوز می‌تواند – و اميد دارم كه خواهد توانست – بكوشد تا پيمان منع گسترش سلاح‌های اتمی را نگاه دارد و حتا تقويتش كند و ايران را از برداشتن گام واپسين بازدارد. روشن است كه ايران كمر بسته تا چگونگی غنی‌سازی اورانيوم را بياموزد. آن‌ها دارند تلاش می‌كنند تا به فن ساخت كلاهك هسته‌ای نيز دست يابند. به گمان من آن‌ها هنوز تصميم نگرفته‌اند كه آخرين گام را بردارند. آن‌ها می‌خواهند يك كشور هسته‌ای بالقوه باشند يعنی در فن ساخت بمب زبردست شوند و خود را به يك گامی آن برسانند. جامعه‌ی بين المل هنوز می‌تواند آن‌ها را از برداشتن آن يك گام واپسين پشيمان كند يا بازدارد.

هفته‌ی گذشته، نمايندگان شش قدرت برتر سازمان ملل در نيويورك با هم ديدار كردند تا بر سر تحريم‌های تازه‌ی ايران گفتگو كنند. اما آيا هر گونه توافقی برای تحريم ايران كه به تاييد روسيه و چين هم رسانده شود، در نهايت توافقی كمرنگ و آبكی نخواهد بود؟

 روشن است كه حكومت ايران در گذشته سخت تلاش كرده تا روسيه و چين را به دفاع از برنامه‌ی هسته‌ای‌اش و به عقب انداختن يا سر پيچيدن از هرگونه تحريم اقتصادی عليه خود وادارد. آن‌ها با امضای قراردادهای نفت و گاز چند ميليارد دلاری چين را فريفته‌اند و با قراردادهای چرب و نرم ميلياردها دلار از درآمدهای نفت و گاز بالقوه‌ی ايران در دريای خزر را به روس‌ها واگذار كرده‌اند تا آنان را برای «حمايت» از خود «اغوا» كنند. اما رفتار حكومت در چند ماه گذشته – سياست دمدمی‌ مزاجی در گفتگو با اعضای سازمان ملل و سركوب سنگدلانه‌ی جنبش مردم‌سالار درون كشور – ادامه‌ی پشتيبانی آشكار از حكومت آخوندی را حتا برای چين و روسيه دشوارتر از پيش ساخته است. همچنين در چند ماه گذشته، مردم‌سالاران ايران با صدای رسا به گوش چين و روسيه رسانده‌اند كه ادامه‌ی پشتيبانی آنان از وضعيت كنونی در روزگار آينده كه تغيير ناگزير به سوی مردم‌سالاری در ايران رخ دهد، چيزی جز خشم مردم برای‌شان در پی نخواهد داشت.

آيا رهبران ايران را بايد بازيگرانی خردمند دانست كه جنگ‌افزارهای هسته‌ای را به كار نخواهند برد؟ آيا اين احتمال هست كه آنان فن‌آوری خود را به ديگر دولت‌های افراطی يا سازمان‌های تروريستی برسانند؟

حكومت ايران به لحاظ تاكتيك، زيرك و خردمند است اما به لحاظ استراتژی، كودن و دمدمی‌مزاج. در برخورد با جهان، آن‌ها دستانی پر از نيرنگ و سخنان دوپهلو داشته و در نتيجه غرب را فريب داده‌اند. اگر دولت اوباما سياست استراتژيك منسجمی در برابر ايران در پيش گيرد در دام‌های تاكتيكی اين حكومت نخواهد افتاد. درباره‌ی كاربرد جنگ‌افزارهای هسته‌ای از سوی آن‌ها بايد گفت اگر آن‌ها جنگ‌افزاری بسازند به احتمال بسيار در كاربرد آن محتاط خواهند بود. آن‌ها از توانمندی‌های آمريكا و اسراييل بخوبی آگاه‌اند و چون شيفته‌ی ماندن در قدرت‌اند، احتمال بسيار كمی هست كه تخت قدرت‌شان را با دست زدن به كارهای خطرناكی چون رساندن فن‌آوری هسته‌ای به گروه‌های افراطی و تروريستی به خطر بيندازند. رفتار حكومت با حزب‌اله – گروهی كه خودش در لبنان ايجاد كرد، بال و پر داد، آموزش نظامی داد و مسلح كرد – نمونه‌ی خوبی از موذی‌گری محتاطانه‌ی آن‌هاست. آن‌ها به حزب‌اله به اندازه‌ای جنگ‌افزار و موشك می‌رسانند كه آن را به مزاحمتی جدی برای اسراييل بدل كنند ولی بسياری از جنگ‌افزارهای پيشرفته‌ی زرادخانه‌ی خود را، دست‌كم تاكنون، به اين گروه نداده‌اند.

آمريكا بارها و بارها از تحريم و پيامدهای سنگين سخن گفته و ضرب‌الاجل‌ها همچنان سپری شده است. آيا درون‌مايه‌ی گفتگوها از بازداشتن ايران از رسيدن به بمب هسته‌ای آرام آرام به چگونگی برخورد با ايران هسته‌ای تغيير كرده است؟

آن‌ها امروز 6000 سانتريفيوژ فعال دارند؛ به دانش ساختِ دسته‌ی نوين و پيچيده‌ای از سانتريفيوژها دست يافته‌اند و توانايی غنی‌سازی اورانيوم را هم دارند. به گفته‌ی آژانس انرژی اتمی آن‌ها ديگر به آن سوی نقطه‌ی بی‌بازگشت رسيده‌اند. تحريم‌های هوشمند كه تنها شركت‌های متعلق به سپاه پاسداران را نشانه رود، كاركرد حكومت در همه‌ی زمينه‌ها از جمله بخش هسته‌ای را كند می‌كند. مهم‌تر اين كه تحريم‌های هوشمند چه بسا دست حكومت برای رواداشتن سنگدلی بيشتر عليه مردم را هم ببندد. بايد به اين نكته پی ببريم كه تنها چاره‌ی راستين معضل هسته‌ای ايران سربرآوردن دولتی مردم‌سالار است. مردم‌سالاران ايرانی درست به اندازه‌ی غرب از بلندپروازی‌های هسته‌ای حكومت هراسان‌اند. هر تحريمی كه به اين جنبش آسيب برساند در درازمدت نتيجه‌ی عكس خواهد داد.

آيا كاری كاراتر از پست‌های فيسبوك و فيدهای توييتر هست كه شهروندان معمولی آمريكا بتوانند انجام دهند تا حكومت ايران را به زانو درآورند؟

مردم ايران با ديدن كنش‌های سياسی شهروندان آمريكا درخواهند يافت كه در نبرد برای رسيدن به مردم‌سالاری تنها نيستند. اگر هر بار كه احمدی‌نژاد به نيويورك می‌آمد يك ميليون شهروند حساس تظاهرات آرامی عليه «انتخابات» تقلبی او، دستگيری صدها ناراضی ايرانی، سياست‌های دولت او عليه زنان ايرانی، بهاييان يا كردها، يهودستيزی او و انكار هولوكاست او برپا م‍ی‌كردند شك دارم كه او بار ديگر به اين شهر بازمی‌گشت. احمدی‌نژاد اما همان رفتار ستارگان راك را در پيش می‌گرفت كه به نظر می‌رسد شخصيت خودشيفته‌اش تشنه‌ی انجام آن است.

ايران از نظر فرار مغزها رتبه‌ی نخست كشورهای جهان را داراست و سالانه 150 هزار تا 180 هزار از بهترين و زيرك‌ترين نيروهايش را از دست می‌دهد.

بر اساس برآورد يكی از كميسيون‌های مجلسِ همين حكومت، كل هزينه‌های ناشی از فرار مغزهای ايران بسيار بيشتر از كل هزينه‌های جنگ ويران‌گر هشت ساله با عراق بوده است. كاميابی‌های باورنكردنی مالی، مديريتی، علمی و پژوهشی ايرانيان خارج از كشور خود گواه روشنی است از فرصتی كه ايران با خروج اين صدها هزار نخبه از كف داده است. چند سال پيش متوجه شدم سه دانشجويی كه در چند سال گذشته بالاترين نمره‌های كشور را كسب كرده‌اند – يعنی زيرك‌ترين دانشجويان هرسال سراسر ايران – به دانشگاه استنفورد آمده‌اند. سودی بس بزرگ برای استنفورد و زيانی بس بزرگ برای ايران.

در مرداد گذشته، شما يكی از 100 رهبر اصلاح‌طلب بوديد كه غيابن متهم شديد به برنامه‌ريزی برای يك «توطئه‌ی بين‌المللی» جهت راه‌انداختن انقلاب در ايران. آيا اين تهديدها زندگی شما را تغيير داده است؟

من در آمريكا هيچ‌وقت هيچ تهديدی را احساس نكردم. فكر می‌كنم تن دادن به اين ترس‌ها افتادن در دامی است كه حكومت برای همه‌ی ايرانيان خارج‌نشين پهن كرده است. آن‌ها از پراكندن تخم ترس در درون ايران ارضا نشده‌اند و اينك می‌خواهند اين هراس را به جهان آزاد هم بگسترانند؛ می‌خواهند جامعه‌ی ايرانيان خارج از كشور را با ترس و تن‌دادگی خاموش كنند.

آيا رخداد‌های اخير شما را نسبت به دورنمای يك نظام سياسی نوين در ايران بدبين نكرده است؟

رخدادهای چند ماه گذشته اين باور من را محكم‌تر كرده كه گذار به ايران مردم‌سالار گريزناپذير است. سرچشمه‌های اين گريزناپذيری، و در نتيجه خوش‌بينی من، ساختاری است و ريشه در واقعيت‌های اجتماعی، اقتصادی و سياسی ايران و جهان دارد. اخبار بدی كه از ايران می‌رسد و بدبينی را برمی‌انگيزاند تنها برای لحظاتی افسرده‌ام می‌كند و دلم را می‌شكند. ذهن و خرد من تنها سرشار از خوش‌بينی استراتژيك است. آينده از آن جوانان ايرانی است و آن‌ها مردم‌سالاری می‌خواهند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
sogholmeh weblog

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید