رفتن به محتوای اصلی

گرداب

گرداب

نامه دردناک سعيد ملک‌پور ، زندانی سیاسی که در مهرماه سال ۸۷ به اسارت ارتش سایبری سپاه درآمد ، منتشر شد . اين زندانی سياسی در رابطه با پرونده‌ی موسوم به «مضلين ۲» مربوط به جرايم اينترنتی بازداشت شد.

در اواخر سال ۸۷ گزارشی توسط گروهی که خود را از اعضای سپاه پاسداران معرفی می‌کرد منتشر شد. متن اين اطلاعيه در خصوص متهمانی بود که عضو چندين «شبکه‌ی فساد اينترنتی» معرفی شده بودند.

مشابه اين برخورد در اواخر سال ۸۸ با بازداشت گسترده فعالان حقوق بشر در سراسر ايران تکرار شد. اين‌بار گزارش‌هايی با عنوان «نبرد سايبری سپاه پاسداران با گروه‌های فعال در پروژه بی‌ثبات‌سازی» و بازداشت اعضای «شبکه جنگ سايبری آمريکا» منتشر شد و رسانه‌های دولتی نيز در اين زمينه برنامه‌هايی را پخش کردند.

پروژه گرداب ، و برخورد با فعالان دنیای مجازی ، در ابتدا به صورت محفلی در بین بخشی از نیروی های امتینی مطرح شد . برخلاف ادعا های منتشر شده به توسط این شبکه ، مبنی بر سازمان یافتگی علمی و اصولی ، تیم گرداب اساساَ بر نتیجه تجربیات بازجویی های نهاد امنیتی و استخراج اطلاعات از قربانیان به صورت فیزیکی استوار است .

این تیم پس از احساس نیاز نهاد های امنیتی مبنی بر کنترل دنیای مجازی به شکل نامنسجم و بدون برنامه ایجاد شد . در ابتدا شیوه کار شناسایی فعالین حوزه اینترنت ، و دستگیری آنها بود . از اولین فعالیت های جدی آنها ، میتوان به دستگیری گروه اول وبلاگ نویسان به اتهام نوشتن مطالب غیر اخلاقی و توهین به مقدسات اشاره کرد .

در آن روزها وبلاگ برخی از این دستگیر شده ها ، پس از دستگیری از دسترس خارج و یا در مواردی دستکاری میشد . زمانی نگذشت که گروه های مجهول هکری متعددی با شعار حمایت از حکومت و یا دفاع از حریم دین و اخلاق ، مدعی هک این وبلاگ ها شدند . این گروه ها ابراز میداشتند که وبلاگ ها ی تصاحب شده را با انجام هک تصرف کرده کرده اند . وبلاگ ها عموما با یک صفحه از عکس و اطلاعات مربوط به گروه هک کننده ، از دسترس خارج میشدند . در بعضی ازموارد نیز وبلاگ ها قابل روئیت بودند اما برخی از متون و یا تصاویر در متن و یا قالب آنها دستکاری میشد . از نمونه این کروه ها میتوان به گروه هکری حدید اشاره کرد . که پس از مدت کوتاهی به فعالیت خودش خاتمه داد .

امانکته داری اهمیت اینجا است که به لحاظ فنی و علمی ادعا های مذکور قابل پذیرش نبود . بسیاری از وبلاگ های تصرف شده ، در سرویس های معروف اینترنتی نظیر بلاگ اسپات ایجاد شده بودند که نفوذ و تصاحب آن ، تقریباَ غیر ممکن است . این سرویس ها عموماَ جزء قوی ترین و امن ترین سرویس های جهان محسوب میشود و تنها راه نفوذ به وبلاگ های مستقر در آنها ، دسترسی به نام کار بری و کلمه عبور وبلاگ است . برای یافتن این اطلاعات هم یاباید سیستم کامپیوتر مدیر وبلاگ را به توسط تروجان آلوده کرد. و یابا مهندسی اجتماعی از صاحب وبلاگ این اطلاعات را استخراج کرد .

اما سوال اینجاست که گروه های مدعی هک و تصاحب وبلاگ ها از کجا توانسته بودند به بخش مدیریت وبلاگ دسترسی پیدا کرده و صفحه استاتیک HTML ، PHP ، FLASH و ... مربوط به خود را در قسمت قالب آن جایگزین کرده و یا در محتوای آن تغییر ایجاد کنند؟

اگر گروه های هکری مدعی تصاحب این وبلاگها در این حد به لحاظ علم شبکه و نفوذ به پایگاه های انترنتی قدرت مند هستند ، چرا قبل از دستگیری وبلاگ نوسان اقدام به انهدام وبلاگ ها نکرده اند؟ و تمام حمله ها ، مدتها پس از دستگیری مدیران آن انجام شد ؟

تنها پاسخ منطقی این است که گروه های مدعی هک ، بخشی از تیم دستگیر کننده وبلاگ نویسان بوده و یااشخاص هستند که زیر نظر نهاد امنیتی و با دریافت اطلاعات مربوط به بخش مدیریتی وبلاگ ها ،دست به این اقدام زده باشند .درواقع اطلاعات مربوط به ورود این وبلاگ ها ، پس از دستگیری وبلاگ نویسان ، مستقیما از خود آنها استخراج شده شده و در اختار آنها قرار گرفته باشد .

ایجاد این توهم در افکار عمومی که نهاد های امنتی حتی در فضای مجازی هم قدرت شناساسی و برخورد و کنترل امور را دارند ، طَمَع شیرینی بود که نهاد های امنیتی را به شدت وسوسه میکرد . چرا که با داشتن ابزار رسانه ، و قدرت برخود فیزیکی با قربانیان ، موفقیت در ایجاد چنین توهمی دور از ذهن به نظر نمیرسید .

اما پس از آزادی وبلاگ نویسان دستگیر شده و بازگویی آنچه در دوران بازداشت و زندان بر آنها رفته است ، مشخص شد که تمام اطلاعات ، اعم از نام کاربری و واژه های عبور و بسیاری از اطلاعات دیگر ، با توسل به زور و شکنجه و تهدید از خود آنها استخراج شده و هیچ عملیات هکری مبتنی بر علم شبکه صورت نگرفته است . اما عدم فراگیری اینترنت در آن زمان و اطلاعات عمومی مردم از از فضای مجازی باعث شد تا واقعیت این داستان چندان مورد توجه قرار نگیرد .

اما پس از رشد اینترنت در ایران و گسترده تر شدن فضای وب فارسی ، نهاد های امنتیی نیز عزم خود را برای تسلط بر فضای مجازی جذم کردند . این هدف در دو غالب سخت افزاری و نرم افزاری پیگیری شد . در قالب سخت افزاری برخورد با فعالین دنیای مجازی کماکان با دستگیری و اعمال فشار فیزیکی برای دسترسی به اطلاعات ادامه یافت . در قالب نرم افزاری نیز ، تیم امنیتی با ایجاد یک طرح تازه با نام گرداب ، تلاش کرد تا حضور خود را با همان ادبیات و رفتار اطلاعاتی امینتی در فضای مجازی ادامه بدهد .

از اولین اقدامات در جهت تکمیل توان فنی میتوان به گفتگو و استخدام هکر های ایرانی اشاره کرد . در ایران بسیاری از افراد و شرکت های خصوصی توانمند و متخصص در حوزه امنتی و شبکه وجود داشتند که نهاد امنیتی آنها را شناسایی و برای استخدامشان وارد عمل شد . برخی از این افراد به صورت قرار دادی به استخدام این نهاد در آمدند . برخی نیز به صورت موردی و مشاوره ای .

نهاد امنیتی برخی از این افراد را نیز با تهدید به پیگرد قضایی به جهت فعالیت های خرابکارانه شان ، مجبور به همکاری با خود نمود . این افراد همچنین مسئولیت آموزش فنی نیروهای امنیتی را برای تامین نیروی متخصص بر عده گرفتند ، که البته این بخش ، یعنی پرورش نیروهای متخصص به دلیل عدم نیاز فوری به آن ، هیچگاه جدی گرفته نشد .

با توحه به آزادی فضای مجازی و علاقه فراوان کاربران به مسائل جنسی ، برخورد با منابع تامین کننده این نیاز های کار بران ، در دستور کار پروژه گرداب قرار گرفت . اما نتیجه در عمل شکلی دیگر به خود گرفت . تسلط تفکر امنیتی بر پروژه و همچنین نگاه سخت افزاری به این مقوله باعث گردید که تیم سایبری مذکور ، روز به روز از ماهیت خود یعنی حرکت در فضای مجازی خارج ، وبه سوی اقدامات فیزیکی و سخت افزاری برود .

این تیم ابتدا با ساده ترین شیوه های هرکری ، مثلا جستجو ی هاست ها و دومین ها از طریق هو ایز ، ( www.whois.net) به سادگی صاحبان آنها را شناسایی کرد . چرا که بسیاری از دومین ها و هاست ها در آن زمان به نام خریداران آن بود . و این اطلاعات در دسترس عموم قرار داشت . سپس با فعال شدن در فروم های این وبسایت ها اقدام به شناسایی مدیران درجه چندم و کار بران فعال آن نمود .

یکی از عوامل اصلی موفقیت این تیم در شناسایی افراد ، ولع کاربران این فروم ها در دست یابی به محصولات پورن و همچنین ایجاد ارتباط جنسیِ مجازی ، باعث میشد که این تیم به سادگی بتواند با مهندسی اجتماعی جلب اعتماد قربانیان را کرده ، به آنها نزدیک شود .

در بستر زمان کاربران فعال و همچنین مدیران سطوح پایین یکی پس از دیگری شناسایی میشدند . با نزدیک شدن اعضاء تیم امنیتی به آنها ، ارتباطات از محدوده فروم ها خارج و به چت در مسنجر و دیدار حضور ی خارج از اینترنت کشیده شد .

در سویی دیگر برخی از مدیران خارج از کشور نیز از طریق اسم و مشخصات ثبتی در هاست ها و دومین ها و همچنین شناسایی از طریق مدیران و کاربران مرتبط داخلی که در تور تیم امنیتی افتاده بودند ، تک تک در زمان مناسب و خصوصا در هنگام رفت و آمد به داخل دستگیر شدند . در مواردی نیز تیم امنیتی با طرح سنارویی بی ربط نظیر فعالیت اقتصادی و همکار ی و ... در پوششی دوستانه جلب اعتماد نموده و آنها را به داخل کشور می کشاند .

پس از اتمام پروسه شناسایی شبکه انسانی و دسترسی به اطلاعات لازم برای برای ورود به بخش مدیریت هاست ها و دومین ها ، سرانجام در اقدامی تبلیغاتی ، داستان از انتها به ابتدا برای افکاری عمومی روایت شد .

در اطلاعیه منتشره اعلام شد که تیم سایبری سپاه با استفاده از علم و دانش شبکه اینترنت ، اقدام به نفوذ در وبسایتهای مورد نظر کرده و با استخراج اطلاعات افراد مرتبط ، اقدام به شناسایی و دستگیری آنها نموده است . این روایت دقیقاَ عکس افتاقی بود که رخ داده بود .

در پروژه شناسایی و متلاشی کردن این شبکه حد اقل کار سایبری انجام شده بود . اقدامات صورت گرفته در حوزه سایبر و هک ، عملا در چهار چوب مبحث مهندسی اجتماعی خلاصه میشد . هرچند مهندسی اجتماعی نیز یکی از بخش های ویژه و دارای اهمیت هک است ، اما شیوه آن نه بر مبنای علم شبکه بلکه بیشتر روانشناسی و فریب قربانی تعریف میشود . از سویی بخش عمده این پروژه بر مبانای عملیات فیزیکی و اطلاعاتی بود . چرا که پس از دستگیری متهمین ، اطلاعات مربوط به کنترل وبسایت ها از آنها استخراج و عملیات انهدام صورت گرفته بود .

تیم امنتیی پس از انجام این پروژه اقدام به تبلیغات گسترده ای مبنی بر توان بالای خود در حوزه اینترنت نمود . آنها با بزرگ نمایی و همچنین روایت متفاوتی از آن چه که روی داده بود اقدام به ساخت برنامه های متعدد تلویزیونی و همچنین اعترافات متهمین نمودند . در این برنامه ها متهمین به صراحت اعتراف به فعالیت هایی میکردند که باز هم صحت آن قابل پذیرش نبود . این ویدئو ها را ببینید:

ویدئو اول ویدئو دوم

(بخش هایی از اعترافات تعدادی از متهمین پروژه مضلین از جمله نام های مستعار سیاوش حسین خانی و آریا دانشکار) - لینک سایت اصلی

حال بعد از گذشت بیش از یک سال از تهیه این نمایش های تلویزیونی ، نامه سعید ملک پور یکی از قربانیان این پروژه منتشر میشود ، او در بخشی از این نامه مینویسد:

در طول بازداشت موقت، مخصوصا ماه‌های ابتدايی توسط گروه پدافند سايبری سپاه تحت انواع شکنجه‌های روحی روانی و جسمی قرار گرفته‌ام که برخی از اين شکنجه‌ها در حضور بازپرس پرونده، آقای موسوی صورت گرفته است.

بخش زيادی از اقارير من، در اثر فشار، شکنجه روحی، روانی و جسمی ، تهديد خود و خانواده ام و وعده آزادی سريع در صورت اقرار به مطالب خلاف واقع، مطابق خواسته و ديکته بازجوها انجام گرفته است.

توضيح اين که اقرارها در حضور بازپرس نيز با حضور بازجوها و تهديد به وخيم‌تر شدن شدت شکنجه‌ها، جهت جلوگيری از اعلام اقرار تحت فشار به بازپرس صورت می‌گرفت. گاهی هم تهديد می‌کردند که همسرم را دستگير می‌کنند و در حضور من شکنجه می‌کنند. در چند ماه اول دستگيری بارها در ساعات مختلف شب و روز تحت بازجويی قرار می‌گرفتم که غالبا با کتک و ضرب و شتم شديد همراه می‌شد. شکنجه‌ها گاهی در دفتر فنی که خارج از زندان است و گاهی در اتاق بازجويی بازداشتگاه دو – الف انجام می‌شد.

اکثر اوقات شکنجه‌ها به صورت گروهی انجام می‌گرفت و در حالی که چشم بند و دست بند داشتم چند نفر با کابل، چماق، مشت و لگد و گاهی شلاق ضرباتی به سر و گردن و ساير اعضای بدنم می‌زدند. اين کارها به منظور وادار ساختن من به نوشتن آن‌چه توسط بازجويان ديکته می‌شد و اجبار به بازی کردن نقش در مقابل دوربين طبق سناريو دلخواه و نوشته شده توسط آنان می‌بود. گاهی شکنجه‌ها توام با شوک الکتريکی بود که بسيار دردناک بوده و تا چند لحظه پس از آن امکان حرکت نداشتم. يک بار در اواخر مهرماه ۱۳۸۷ هم مرا در حالی که چشم بند به چشم داشتم برهنه کرده و تهديد به استعمال بطری آب کردند. ...

این بخشی از ماهیت و شیوه عملکرد نهاد امنتی وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که زیر پوشش عنوان مركز بررسي جرايم سازمان يافته فرماندهي پدافند سايبري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي (Revolution Guard Cyber Defense Command (RCDC انجام میشود .

آغاز اعتراضات مردمی پس از انتخابات باعث غافلگیری سیستم امنیتی شد که عادت به رویکردهای تکراری و پیش بینی شده داشتند . نهاد های امنیتی در هراس از گسترش و تداوم اعتراضات ، با رهبری کاریزماتیک از سوی اطلاعات رهبری به نقد و بررسی نشستند، در این نشست ها آسیب شناسی سیستم امنیتی در صدر مسائل قرار گرفت که پیامد آن مقصر دانشتن و ناتوان پنداشتن وزارت اطلاعات و تضعیف این نهاد بود . تقریبا از اواسط مهرماه سال پیش پروسه انتقال مدیریت فضای امنیتی به اطلاعات سپاه پاسداران در کلیت کشور و تقویت و گسترش "نهاد اطلاعات موازی ( سازمان اطلاعات كشور ) " در تهران را در دستور کار قرار گرفت .

در این زمان عملا اطلاعات سپاه پاسداران در صدر مدیریت امنیتی کشور ، وزارت اطلاعات و اطلاعات موازی در همکاری با اطلاعات سپاه قرار گرفتند .

پس از تسلط اطلاعات سپاه پاسداران به اداره امور، تحلیلی جدید ارائه شد که طبق آن نهادها و فعالان مدنی در این شرایط به دلیل جنس اعتراضات مردمی ، به مراتب آسیب زا ترفعالین سیاسی تلقی شدند ، بنابراین برخورد با فعالان جامعه مدنی و بالطبع گروههایی که در این زمینه فعالیت می کردند در صدر اقداماتتشان قرار گرفت.

در پروژه برخورد با فعالین مدنی ، شناسایی و انحلال چندین گروه در دستور کار نهاد های امنیتی قرار داده شد ، که به صورت مجزا اما با کنترل یک مرکز ، روی هر یک از گروه ها کار تخصصی انجام میگرفت . مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ، کمیته گزارشکران حقوق بشر ، ایران پروکسی ، کانون مدافعان حقوق بشر و ... از این دسته بودند .

در آغاز برای تکمیل کردن بانکهای اطلاعاتی خود در خصوص گروههای مدنی و غیرسیاسی، اقدام به احضار، بازجویی و تحقیقات اعضای شناخته شده این گروه ها کردند .در این میان نیز بسیاری از فعالین مدنی در حوزه های مختلف ، اعم از زنان ، دانشجویان ، هنرمندان ، فعالین حقوق بشری و .... دستگیر و زندانی شدند .

اما این دستگیری ها باعث مختل شدن فعالیت فعالان مدنی نشد . فضای اینترنت و امکان فعالیت و ارتباط در فضای مجازی باعث میشد ، بسیاری از فعالین دور از گزند فیزیکی نهای های امنیتی کماکان به فعالیت خود ادامه بدهند . و خروجی فعالیت هایشان را بر روی وبسایت هایشان قرار دهند . از این رو ناامن سازی فضای مجازی برای نهاد های امنیتی گام نخست بود .

هر پروژه خرابکارانه در فاضای مجازی نیاز به وقت و کار بلند مدت دارد . وموضوع زمان طبیعتاَ در فضای سیاسی و اجتماعی امروز ایران مشکل بزرگی برای نهاد امنتی محسوب میشد . از این رو مجددا نهاد امنتی و خصوصاَ تیم سایبری آن تمرکز را از اقدامات سایبری بر عملیات فیزیکی و اطلاعاتی گذاشتند .

نهاد های امنیتی به جهت ناامن سازی فضای مجاری ، از گذشته اقداماتی را نظیر پروژه گرداب را در کارنامه خود داشت ، اما تکرارچنین اقدامی در این وسعت برای کنترل اوضاع کافی نبود. البته موضوع دیگری با عنوان ارتش سایبری ایرانیان نیز مطرح شد که به عنوان یک پروژه سفارشی با پتانسیل غیر ایرانی چند عملیات خرابکاری را نیز در حد تغییر NS دومین انجام داده بودند . که به آن در آینده به آن نیز خواهیم پرداخت .

وسعت دستگیری ها و فضای سیاه سرکوب ، پس از انتخابات شرایطی را ایجاد کرده بود که حکومت به این سادگی امکان پاک کردن حافظه اچتماعی جامعه را از کشتار و سرکوب ها نداشت . از سویی حجم عظیم دستگیری ها و زندانیانی که دلیل شفاف و قانونی برای نگه داری آنها در دست نبود ، نهاد های امنیتی را به این فکر انداخت که اصول عقلانی را کنار گذاشته و با به تصویر کشیدن اتهام قدیمی جاسوسی ، و ارتباط با آمریکا و جهان غرب و ... در یک سناریو جدید ، فعالین دردسر ساز داخل و خارج را دستگیر و منفعل نمایند . این بار نیز شعور اجتماعی و قابل پذیرش بودن یا نبودن این سناریو از دید مردم مطرح نبود ، هدف انجام چنین کاری صرفاَ کنترل شرایط به هر شکل و رفع موانع قانونی برای برخورد و دستگیری و حذف فعالین بود .

جرقه نوشتن این سناریو زمانی زده شد که نهاد های امنیتی متوجه حضور برخی از مدیران وبسایت های مجموعه فعالان حقوق بشردرایران ، در میان دستگیر شدگان شدند . کسب اطلاعات فنی و موارد مورد نیاز به جهت ورود به محیط هاست و کنترل و مدیریت وبسایت ها کار چندان مشکلی نبود . چرا که آنها تجربه تحت فشار قرار دادن متهم و استخراج اطلاعات فنی از گذشته و در پروژه هایی نظیر مظلین را در کارنامه داشتند . تکرار این کار در مورد وبسایت های حقوق بشری نیز کار مشکلی نبود .

سناریو کلید خورد و نهاد امنیتی با توسل به زور و شکنجه هایی که نمونه ها آن را در نامه سعید ملکپور شاهد بودیم ، اقدام به استخراج اطلاعات فنی ، نامهای کار بری و کلمه های عبور و ... نموده و به راحتی به تمامی سطوح وبسایت ها دسترسی پیدا کردند . شش سایت مجموعه فعالان حقوق بشر ، سایت اصلی مجموعه ، هرانا ، خبرگزاری حقوق بشر ، هرانا انگلیسی ، رادیو هرانا ، کمیته وکلا ، کم [برای دیدن عکس در اندازه بزرگ ، روی آن کلیک کنید] یته اجرای رکن چهارم و کمپین نجات جان فرزاد کمانگر با اتصال به 29 دومین از دسترس خارج شد . اما به دلیل اینکه از مدیران وبسایت های گروه های دیگر حقوق بشری کسی دستگیر نشده بوده ، این وبسایت ها از گزند سارقان در امان ماند . برسی کارشناسان فنی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نشان داد که دلیل از دسترس خارج شدن وبسایت ها ، دسترسی سارقان به بخش مدیریت دومین های خریداره شده بوده است . آنها با انتقال ( Forward ) دومین ها به سیات اصلی خود ( www.gerdab.ir) اقدام به سرقت کرده بودند .

تحت فشار قرار دادن فیزیکی و کسب اطلاعات و وارد شدن به محیط یک سایت ، اساساَ در هیچ کجای دنیا حمله مجازی و یا جنگ سایبری محسوب نمی شود . اما نهاد های امنتیی برای ایجاد رعب و وحشت در میان افکار عمومی ، و ایجاد این توهم که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، بر تمام امور و تحرکات مجازی و فیزیکی سیطره داشته و آن را کنترل میکند ، در تبلیغات وسیعی اقدام به روایت غیر واقع داستان نموده است . این تبلیغات با استفاده از ابزار رسانه ای متعدد نظیر تلویزیون ( ساعت و برنامه های پر بیننده ) ، رادیو ، روزنامه ، وبسایت و ... تمام تلاش خود را به کار گرفت تا دو موضوع را به فهم و درک افکار عمومی تزریق کند .

* قدرت و سیطره نظام سلامی به توسط نهای های امنتی به تمام تحرکات ، چه در فضای مجازی ، و چه در فضای فیزیکی

* ارتباط فعالین مدنی و گروه های فعال در این حوزه با کشور های غربی ، گروه های تروریستی و ...

برای دست یابی به این دو هدف نیز از هیچ اقدامی کوتاهی نشد . نهاد امنیتی با انتشار عکس ها و فیلم های کوتاه از برخی فعالین وابسته به این گروه ها ، ضمن تجاوز به حریم خصوصی افراد ، اقدام به روایت نادرست و غیر واقعی از مسائل خصوصی آنها نمود و تلاش کرد تا در ذهن بیننده اینطور جا بیافتد که عکس ها و فیلم های منتشر شده از افراد ، به توسط نهاد های امنیتی تهیه شده است ، و این نیرو ها تا اندازه ای قوی وقدرتمند هستند که میتوانند حتی تا خصوصی ترین بخش های زندگی افراد هم نفوذ کرده و کنکاش کنند .

بسیاری از این عکس ها و فیلم ها مدت ها پیش در وبلاگ و یا فیسبوک افراد به توسط خودشان منتشر شده بود و هنوز هم با یک جستجوی بسیار ساده در اینترنت ، میتوان به بسیاری از این عکس ها را یافت .

اما موضوع تاسف انگیز اینجاست که برخی دیگر از این عکس ها و فیلم ها ، که جنبه خصوصی تر پیدا میکند ، ازمنزل و کامپیوتر شخصی اعضای خانواده این افراد استخراج شده است . به عنوان مثال در یکی از برنامه های تلویزیونی ، چند عکس به همراه ویدئو کوتاهی از یک منزل مسکونی در ایالات متحده آمریکا ، به عنوان محل سکونت کیوان رفیعی ، دبیر کل سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر شد . سازندگان این برنامه تلویزونی با استفاده از عناصر فیلم ، نظیر افکت ، موسیقی و همچنین جلوه های ویژه تصویری ، تلاش کردند تا در ذهن بیننده این تصور را ایجاد کنند که تمام این ویدئو ها و تصاویر از داخل و خارج منزل مذکور ، در عملیات شناسایی نهاد های امنیتی و اطلاعاتی ، تهیه و به ایران ارسال شده است . و پس از پخش این صحنه ها و ایجاد حس تعجب و پرسش گری در مخاطب ، با توسل به تکنیک و شیوه های روانشناسی تبلیغات ، اقدام به نشر مطالب در مورد عملکرد تیم سایبری سپاه پاسداران و نحوه دسترسی به این اطلاعات خصوصی نمودند . تا به این ترتیب مردم گمان کنند که نیروهای امنتی ایران نه تنها در ایالات متحده قدرت نفوذ به داخل منازل مسکونی مردم را دارند ، بلکه حتی در دنیای مجازی نیز میتوانند خصوصی ترین جنبه های زندگی افراد را بیرون بکشند .

اما واقعیت این نبود . تصاویر و ویدئو ها تماماَ به توسط شخص کیوان رفیعی تهیه شده و برای خانواده ارسال شده بود . نهاد امنیتی چند هفته قبل از انتشار این تصاویر ، خواهر کیوان رفیعی را دستگیر و تمام وسایل شخصی ایشان را توقیف کرده و با خود برده بودند . تصاویر منتشره در واقع عکس ها و فیلم های خصوصی بود که در چهار چوب روابط خانوادگی بین آقای رفیعی و خانواده اش رد و بدل شده بود . و نهاد امنیتی آنها را از رسانه ملی پخش کرد .

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
وبلاگ احمد باطبی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید