رفتن به محتوای اصلی

چه میخواهیم وچگونه عمل کنیم؟

چه میخواهیم وچگونه عمل کنیم؟

عقیده دارم که خاتمی، موسوی ،وکروبی صادق تر ازمحافل فرصت طلبی هستند که ظاهراً خود شان را سکولار معرفی میکنند، اما دنباله رو آخوندهای جنایتکار و مرتجع شد ه اند. موسوی، خاتمی و کروبی با صراحت میگویند که به گذشته جنایتکارانه خود و به جمهوری اسلامی وفادار هستند و هنوز هم میخواهند از فرامین خامنه ای اطاعت کنند؛ و همچنین نه میخواهند و نه میتوانند به سکولاریسم اعتقاد داشته باشند!!! بنابراین ، این افراد و محافلی که متضاد می اندیشند و متضاد عمل میکنند ، بهتر است هر چه زودتر جایگاه خود را بین اپوزیسیون مترقی و رژیم فاشیستی مشخص کنند واطمینان داشته باشند که بخش بزرگی از مردم و پیشاپیش آنان، جوانان و زنان آزاد اندیش ایران ، این رژیم فاشیستی را بگورستان تاریخ خواهند سپرد.

تا به حکومت و مناسبات ارتجاعی وفاشیستی درکشورمان خاتمه بدهیم

روش کار علمی و منطق و درایت ایجاب میکند که هر فرد و گروهی که وارد کارزار سیاسی میشود، ابتدا مشخص کند که چه میخواهد ؟ سپس بر اساس چشم انداز سیاسی و اصولی که به آن اعتقاد دارد، راهکارهای تشکیلاتی ، مبارزاتی و مناسبات خود را با دگر اندیشان تنظیم میکند. اما بررسی تاریخ تحولات سیاسی ایران از انقلاب مشروطیت تاکنون نشان میدهد که پندار،گفتاروکردار بخش بزرگی از " روشنفکران" وکوشندگان سیاسی، باهمد یگر انطباق نداشتند. هم اکنون نیز، همین انحرافات وکژاندیشی ها را درعملکردهای روزمره بسیاری از افراد و محافلی که ادعای " روشنفکری " میکنند، در داخل و خارج از کشور، ملاحظه میکنیم.

این نقد، به مردم عادی جامعه وارد نیست. زیرا در جامعه دیکتاتورزده ایران ، مردم فاقد احزاب مدرن اجتماعی هستند و از دانش وآ گاهی سیاسی مطلوبی برخوردارنیستند واغلب : استمرار ترور واختناق، فقروبیکاری، وستم و تبعیض های گوناگون،انباشته میشوند و ناگهان موجب شورش مردم میگردند. در چنین شرایطی ، مردم بطور خودجوش وارد صحنه مبارزه میشوند و از خودشان شهامت بی نظیری نشان میدهند؛ اما بخاطر فقدان سازمان یافتگی د رتشکل های دمکراتیک، و بخاطر محروم بودن از رهبران برگزیده خود، به ناچار به "هر ابزاری متوسل میشوند" تا میان " بد و بدتر" راه حلی برای نجات خود بیابند.

اما چرا مدعیان روشنفکری و برخی از محافل باصطلاح " فرهیخته" که درباره فوائد "جامعه مدنی" و تکامل اجتماعی و" برابری طلبی" سخنوری و قلمفرسائی میکنند، فرصت طلبانه "راهکارهای" سیاسی و اجتماعی خود رادرمیان همان محافل ارتجاعی و" صاحبان قدرت دیکتاتوری" جستجو میکنند؟

با شناخت و تجاربی که از این محافل پیدا کرده ام ، این محافل و انگیزه های آنان را بشرح زیر تقسیم بندی میکنم:

1- برخی از این افراد و محافل ، مقاصد توطئه گرانه و یا پلیدی ندارند ، اماحاضر نیستند راهکارهای سخت و طولانی مدت را برای کسب آزادی و تکامل اجتماعی طی کنند و حاضر نیستند زیاد " در زندگی شخصی خود هزینه بپردازند" و یا در صورت عدم موفقیت، مواجه با " خطر و ناکامی شوند". بنابراین کوشش میکنند که با بند بازی و با ا تخاذ " تاکتیک های روزمره" مقاصد میانه روانه خود را به پیش ببرند. و اکثراً نیز بطور خصوصی و یا علنی ، چنین سیاست بازی و روش کار را اینگونه توجیه میکنند که:" شرایط جامعه هنوزآماده نیست، مردم ما هنوز در این سنت ها گرفتارند و نباید تند روی کردو...".

2- اما بخش مهمی از افراد و محافل باصطلاح روشنفکردر طیف چپ سنتی، لیبرال – ملی، لیبرا ل- مذهبی هستند که سیاست را به" نرخ روز" انتخاب میکنند. از انتقاد کوبنده ، سازنده، و شفاف، طفره میروند. بجای اینکه با چشم انداز و برنامه ای باز و شفاف در مقابل دیکتاتوری و فاشیسم مقاومت کنند، " نق " میزنند. و یا کوشش میکنند که دیکتاتور ها را" نصیحت "کنند تا خودشان را مطرح کنند. و جالب است که اگر جایگاه مناسبی در قدرت آینده پیدا کنند ، آنرا به حساب " زیرکی و درایت" خود میگذارند، و اگر ناکام شدند ، تمام کاسه - کوزه را برسر"مردم نادان " می شکنند و همه عملکردهای فرصت طلبانه خود را توجیه میکنند.

در اینجا میخواهم بر سر این مسئله تاکید کنم که یک فرد، یک محفل سیاسی و یا گروه اجتماعی ملزم نیست که راه و روش انقلابی و تند دربرابر رژیم های دیکتاتوری و فاشیستی اتحاذ کند ، اما وظیفه دارد که موافقت و یا مخالفت خود را بسیار باز و شفاف درباره مناسبات ارتجاعی ، فاشیستی بیان کند تا مردم را گمراه نکند و فرصت طلبانه با مرتجعین و فاشیستها بعنوان " مصلحت اندیشی " سازش نکند.

یک فرد و یا یک گروه که به اصول و مبانی سیاسی یا( اخلاق سیاسی) دربرابر مردم پایبند است، میتواند باز و شفاف اعلام کند که چه می اندیشد ،و اگر توانمندی مبارزه، برای تحقق بخشیدن اهداف و برنامه های خود را ندارد، آنرا نیزبمردم اعلام کند. نه اینکه کوشش کند همزمان : هم برای اپوزیسیون ، وهمچنین برای حکومت دیکتاتوری و فاشیستها، " دلبری " کنند.

عقیده دارم که خاتمی، موسوی ،وکروبی" صادق تر" ازمحافل فرصت طلبی هستند که ظاهراً خود شان را

" سکولار" معرفی میکنند، اما دنباله رو آخوندهای جنایتکار و مرتجع شد ه اند. موسوی، خاتمی و کروبی با صراحت میگویند که به گذشته جنایتکارانه خود و به جمهوری اسلامی وفادار هستند و هنوز هم میخواهند از "فرامین" خامنه ای اطاعت کنند؛ و همچنین" نه میخواهند و نه میتوانند به سکولاریسم اعتقاد داشته" باشند!!!

بنابراین ، این افراد و محافلی که متضاد می اندیشند و متضاد عمل میکنند ، بهتر است هر چه زودتر جایگاه خود را بین " اپوزیسیون مترقی و رژیم فاشیستی " مشخص کنند واطمینان داشته باشند که بخش بزرگی از مردم و پیشاپیش آنان، جوانان و زنان آزاد اندیش ایران ، این رژیم فاشیستی را بگورستان تاریخ خواهند سپرد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید