رفتن به محتوای اصلی

هدفِ سخنانِ كروبی كجاست؟

هدفِ سخنانِ كروبی كجاست؟

انديشه؛ فرزند آسودگی ذهن

ابتدا عينِ خبر و صحبتِ مهدي كروبي (نامزد انتخابات و نه پسرش) را يكبار ديگر بخوانيم :

حجت‌الاسلام مهدی کروبی در گفت‌وگو با فارس در پاسخ به این سئوال که آیا شما رئیس جمهور قانونی و منتخب ملت ایران را به رسمیت می‌شناسید؟ اظهار داشت: بنده اشکالات خود را همچنان وارد می‌دانم اما در خصوص سئوال شما باید بگویم بله رئیس‌جمهور را نیز به رسمیت می‌شناسم.

آينده – خبرآنلاين

و در ادامه صحبتِ حسين كروبي (پسر مهدي كروبي) :

در همین حال به گزارش «پارلمان‌نیوز»، حسین كروبی، فرزند مهدی كروبی در واكنش به این خبر گفت:««آقای كروبی گفتند من كاملا بر این عقیده كه در انتخابات تقلب روی داده و شبهه‌انگیز بوده محكم ایستاده‌ام و اعتقاد دارم در شمارش آراء كاملاً دخالت شده است. لیكن چون آیت‌الله خامنه‌ای حكم آقای احمدی نژاد را تنفیذ كردند به همین خاطر وی(احمدی‌نژاد) را رئیس دولت این نظام می‌دانم.»

نكته یِ اول :

دسته اي از دوستان اينگونه تحليل ميكنند كه كروبي نگفته “رئيس جمهور”، بلكه گفته رئيس دولت. اما همان طور كه در بالا ملاحظه ميكنيد، كروبي مشخصاً از لفظِ “رئيس جمهور” نام برده است. اما پسرِ كروبي به جاي رئيس جمهور از رئيس دولت نام برده.

نكته یِ دوم :

در سخنِ كروبي، صحبتي از تنفيذِ خامنه اي نيامده، فقط گفته شده كه رئيس جمهور را به رسميت ميشناسم، حالا به چه دليل، گفته نشده و يا خبرگزاري فارس آن را كامل منعكس نكرده است. دليلِ تنفيذِ حكم توسط خامنه اي از زبانِ پسرِ او نقل شده است.

نكته یِ سوم :

بر فرضِ اينكه نكاتِ بالا را لحاظ نكنيم و اصلِ صحبت را اينگونه بپذيريم كه كروبي گفته “چون آقاي خامنه اي تنفيذ كرده، احمدي نژاد را رئيس دولت اين نظام ميدانم” .

مشكل اينجاست كه همين سخن هم موردِ پذيرشِ جنبشِ سبز، حداقل در اين 7 ماه نبوده است. اصلاً تمامِ بحث همين جاست. براي دركِ ديداري بهتر،صورت مسئله را مدل سازي كنيم :

الف) مردم ميگويند احمدي نژاد = نه

ب) ولي فقيه ميگويد احمدي نژاد = آري

سوال| (الف) + (ب) چه نتيجه اي ميدهد ؟

جواب| اگر بخواهيم صحبتِ آقاي كروبي را بپذيريم، بايد بگوييم، گزينه یِ (الف)

اگر بخواهيم صحبتِ مردم را بپذيريم، بايد بگوييم، گزينه یِ (ب)

اصلاً 25 خرداد كه 3 ميليون نفر به خيابان آمدند، يعني پيام تبريكِ خامنه اي به احمدي نژاد، بي اعتبار است. زماني كه در شنبه یِ خونين، مردم به خيابان آمدند، يعني فصل الخطاب بودن خامنه اي ارزشي براي مردم ندارد و در جنگِ نظرِ مردم و نظرِ ولي فقيه، نظرِ مردم پيروز است. بنابراين چه خامنه اي تنفيذ ميكرد چه نميكرد، احمدي نژاد رئيس جمهور نيست. دوماً، گروهي مي گويند منظور رئيس جمهور نبوده، منظور رئيسِ دولتِ اين نظام بوده. باز هم غلط هست، چون بر اساسِ قانون اساسیِ همين جمهوري اسلامي هم، ميزان راي ملت است. بر اساسِ قانون اساسیِ همين جمهوري اسلامي هم، رهبري كه عادل نباشد، ولايتش باطل است و بنابراين حكمِ تنفيذِ او هم بي اعتبار است. پس حتي احمدي نژاد، رئيسِ دولتِ همين نظام هم نمي تواند باشد.

بنابراين، با توجه اين موارد، بايد پذيرفت كه سخنِ كروبي در تعارض با عملكردِ وي، در اين 7 ماه است. اما چرا كروبي كمي ترمز (و نه عقب نشيني) كرده است؟ آيا براستي او دولت را برسميت ميشناسد؟

به نظرِ من كروبي يك حركتِ هاشمي وار انجام داده. مطلوبِ كروبي، در نهايت تعويضِ جمهوري اسلامي نيست، غايتِ نظامِ مطلوبِ كروبي، همان است كه در دورانِ اصلاحات بود. به هر حال نبايد بيشتر از اين هم از او انتظار داشت، زماني كه كروبي كانديد شد، گفت بدنبال احيايِ “جمهوريت” و “اسلاميت” همين نظام است، نه يك نظام ديگر.

به واقع كروبي با اين گفته :

1) مواضعِ خود را شفاف بيان كرده است و در واقع پاسخي به گفته هاي اخير خامنه اي داده است.

2) كروبي هم حاضر به از دست رفتن “جمهوري اسلامي” نيست. شايد موسوي فردي باشد كه رفراندوم را بپذيرد، ولي به اعتقاد من كروبي اينگونه نيست و بر همين اساس او هم از عواقبِ 22 بهمنِ سبز، خوشحال نيست.

به هر حال كروبي سياستمداري عملگراست و عملگرايي در سياست، قوانين خاصِ خود را دارد. او تاكنون پيگير حقوق مردم و بخصوص زندانيان بوده است و تا زماني كه با مردم باشد، او هم يكي از رهبرانِ شناخته شده یِ جنبش است.

در هر صورت، جنبشِ سبز تا به حال، به قولِ موسوي، منتظرِ بيانيه نمانده و خود رهبرِ خود بوده است. هر كس با مردم باشد، ماندگار خواهد بود و هر كس با ظلم باشد، زوالش نزديك است. مگر نبود كه تا قبل از انتخابات، كسي دلِ خوشي از كروبي نداشت و بعضاً او را غضنفر اصلاحات مي ناميدند، اما چرا به يكباره آنقدر محبوب شد؟ غير از اين بود كه 7 ماه با مردم بود و همين موجب محبوبيتش شد. از اين به بعد هم غير از اين نخواهد بود.

ما سربازان سبز هم بدانيم كه حضورمان در روز عاشورا و باور داشتن به خودمان بود كه باعث شده اينگونه رژيم بلرزد، بنابراين اگر خواهان عزتيم، بايد خرد جمعي و عقلانيت و باور داشتن به “خود” را رهبر خود قرار دهيم و خودمان را محدود نكنيم. اصول جنبشِ سبز كاملاً واضح و مشخص است؛ دموكراسي، حقوق بشر، برسميت شناختن اختلافها، استقلال در معناي مدرن خود، آزادي فردي تا جايي كه به حقوق ديگران تجاوز نشود، جدايي دين از سياست، برسميت شناختن همه یِ مذاهب و حاكميت مردم بر مردم با استفاده از صندوقِ راي، اصول اين جنبش است.

22 بهمن هم اگر آمديم و حولِ رفراندوم متحد شديم و اگر خواستِ رفراندوم را به گوش جهان رسانديم، همچون اين 7 ماه با عزت زندگي ميكنيم و اگر سهل انگاري كرديم، دعوت نكرديم و آماده نشديم و ياس را به خود را داديم و فقط نظامِ سياسي مورد نظر خود را شعار داديم، فرصتي بزرگ را از دست مي دهيم.

يزيديان هم بدانند كه اين جنبش، سرِ باز ايستادن ندارد

و بدانيم كه بالاتر از سياهي، رنگي نيست

اميد، رساترين اعتراضِ ماست.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
اندیشه

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید