رفتن به محتوای اصلی

این جماعت مصلحت اندیش

این جماعت مصلحت اندیش

می گویند یک تصویر گویاتر از هزار نوشته است و تاثیری که یک نقش بر ذهن می گذارد، در «لحظه»، بیشتر از خواندن متنی طولانی است. نیک آهنگ کوثر یک کارتونیست است که حرفش را با قلم-اش بر کاغذ می کشد و نمی نویسد، و به همین خاطر - به واسطه ی بیشتر در معرض توجه بودن - گهگاهی شدیدتر مورد اتهام قرار می گیرد چنانچه اگر آن کاریکاتور «بن بست ولایت» و یا «پنج تن آل عطا» را در مقاله ای مفصل می نوشت، هیچ وقت با این حجم عظیم هجمه و تعارض روبرو نمی شد. البته همین کارتون ها به کررات توسط اشخاصی دیگر به متن درآمده اند ولی چون آن خاصیت «بصری» را نداشته اند، زود از ذهن خارج و به دست فراموشی سپرده شده اند. جالب است این را بدانید که نیک آهنگ این اولین بار نیست که از خاتمی انتقاد می کند (بعضی ها می گویند که نیک آهنگ به عمد ! اینکار را می کند و یا ستون پنجم دشمن است) و تا جایی که من به یاد داشته باشم چندین سال است که به خاتمی و شیوه ی گفتمان و کردار او انتقاد دارد و جالبتر اینکه همیشه متهم به خیانت به اصلاح طلبان و یا عناوینی از این دست بوده و اینجاست که من از خودم می پرسم انتقاد در چه زمانی از سران اصلاحات جایز است؟ نیک آهنگ هم قبل از انتخابات و چه بسا قبل تر (سه یا چهار سال پیش) در مقام متهم بود و هم امروز که هفت ماهی از انتخابات می گذرد. هر بار جماعت ِ سینه چاک و سرسپرده ی اصلاحات که خاتمی را اظهر من الشمس می دانند و راهش را طریق نور می خوانند، این برچسپ اتهام را به منتقدان می زنند و می گویند یا با ما باش یا بر ما؛ حد واسطی وجود ندارد. (دقیقا همان کاری که شریعتمداری و کیهان نشین ها انجام می دهند).

اصلاحات با اسم خاتمی در سال 76 آغاز شد و در چهار سال اول خاتمی، ایران در بسیاری حوزه های از بیشترین آزادی بعد از انقلاب برخور دار بود. هم از نظر فرهنگی، مطبوعاتی، اجتماعی، سیاسی و ... که کسی منکر این حقیقت نیست و حتی اگر کسی هم به غرض منکر باشد، با مقایسه این دو دولت (خاتمی و احمدی نژاد) قطعا آنقدر بی منطق نیست که تفاوت را احساس نکند. خاتمی در دوره دوم بسیار محافظه کارتر و دست و پا بسته تر شد و بسیاری از همان آزادی های موجود در دوره اول، در دوره ی دوم از مردم سلب شد. همان اصطلاح دست های پشت پرده مانع از شکوفایی و پیشرفت «جنبش» اصلاحات در ایران شدند و با قرار دادن سدهای زیادی سر راه این حرکت، مانع از پیشروی این جریان شدند. کسی بر این منکر نیست اما این بر همه عیان است که خاتمی در قبال خیلی مسائل سکوت کرد، دم نزد و محافظه کاری و تعلل-اش حتی بیشتر از ضربه های وارده از خارج بر این جریان، از داخل به جریان ضربه می زد. خاتمی خودش با دست خودش و با آنچیزی که «مصلحت اندیشی»اش می نامید، باعث شکست این جریان شد. جریانی که در آخر همه از آن سرخورده بودند و اعتمادی را که سال 76 به آن داشتند، دیگر نداشتند و تفاوت چندانی بین اصلاحات و اصولگرا (اصولگرای میانه رو و نه قماش احمدی نژاد) را احساس نمی کردند. دلیل هم واضح بود، نداشتن صراحت بیان و کردار و لفافه پیچی های بسیار. دقیقا همان کاری که احمدی نژاد و یارانش داشتند و این نسل نوظهور اصولگرا از بیشترین صراحت بیان برخوردار بودند. چیزی که اصلاح طلبان تاکنون نداشتند و ندارند. شریعتمداری نمونه بارز یک اصولگرای صریح است و قوچانی نمونه بارز یک اصلاح طلب محافظه کار. بگذریم...

غرض از نوشتن این کلمات این بود که نه خاتمی مقدس است و نه موسوی و کروبی. این شخصیت ها برای ما محترم هستند و راهشان به راه ما نزدیک تر اما بری از خطا و اشتباه نیستند. انتقاد پذیرند و مورد بازخواست واقع می شوند. اما ظاهرا طرفداران ایشان چنین نظری ندارند. نزد ایشان آقایان خاتمی و موسوی پا در فرش و سر در عرش دارند که ابدا چنین نیست. هر زمانی که انتقادی از آقایان شده است، ده ها برچسپ به آدم می زنند که تو از فلان گروهی و از فلان قماشی و ... و من میپرسم آیا این عده از هواداران، چه فرقی با همان افرادی دارند که آنان را «ارزشی» و «افراطی» می خوانیم؟ انتقاد از خاتمی و موسوی در چه زمانی جایز است؟ امروز حرف نزنیم چون مصلحت نیست، فردا حرف نزنیم چون کیهان سوء استفاده می کند، پس فردا حرف نزنیم چون به جنبش ضربه می زنیم. پس این وقت حرف زدن کِی است؟ من عقیده دارم و باورم این است(تاکید می کنم که نظر شخصی خودم است) که در هر زمانی انتقاد جایز و مصلحت است و هرکسی هم حق ابراز عقیده دارد. مطمئن باشید اگر امروز انتقاد نکنیم، فردا اگر این آقایان به صدرات برسند، باز هم بنا بر مصلحت زمانه ! انتقاد نخواهیم کرد. امروز انتقاد می کنیم چون از طیف شریعتمداری و کیهان و رسالت نیستیم که خودها را بر حق می دانند و مابقی را جماعت کفار. امروز انتقاد می کنیم که خیر و صلاح جنبش در این است و ضرر و زیان جنبش در سکوت و دم بر نیاوردن است. آقایان موسوی و خاتمی و کروبی حجت سر خود نیستند که ما چشم بسته آنان هرچه بگویند ما هم دنباله رو باشیم، من بالشخصه برای استقامت و پایداری موسوی احترام قائلم و اینکه پای مردم ایستاد و هزینه هم داد، برای آقای کروبی احترام قائلم که صراحت گفتار دارد و در عمل هم ثابت کرده است که مرد کارزار است و با مردم است. اما این دلیل نمی شود که به بند بند گفته های ایشان متعهد و پایبند باشیم. ممکن است در جایی با گفته ای از ایشان مخالف باشیم و انتقاد کنیم و من مطمئنم که همین انتقاد و بازخواست از افراد است که عاقبتش منتهی به آن خیری است که حق مردم است. امروز شعارمان این باشد که حتی از خودی ها انتقاد می کنیم، پس هستیم.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
abbasi.blogfa

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید