این گفتگو چندی پیش و در آخرین شماره نشریه تجدد دانشکده حقوق و به مناسبت 16 آذر منتشر شده است.
--------------------------------------------------------------------------------
ـ جناب عبدی به عنوان سوال اول شما معنای حقیقی دانشجو و رسالتهای وی و خواستگاهش یعنی دانشگاه را چه می دانید؟
معناي حقيقي دانشجو، همان جوینده ی دانش می باشد و نه چیز دیگر. و این وظیفه ی بسیار خطیری است به ویژه در جهانی که سهم و نقش دانش هر روز بیش از پیش افزایش مييابد و در مرحله ی دانايي محوری هستيم. لذا رسالت اصلي و اوليه ی وي نيز تعهد به همين معناي حقيقي است. اما گاه شرايطي پيش ميآيد كه اولويتهاي ديگري مطرح ميشود. مثلاً وظيفه و رسالت پزشك، درمان بيمار است. اما وقتي خانهاي بر روي سر ساكنان آن خراب ميشود، پزشك نميتواند منتظر بنشيند تا بيماران را براي درمان نزد او بياورند، چه بسا نجات بيماران از زير آوار (مثل یک کارگر عادی) وظيفه مقدم او خواهد شد. بنابراين در شرايطي كه بحرانهاي سياسي و اجتماعي و نارساييهاي كلي در جامعه ديده شود، رسالت دانشجو و هر فرد ديگری نيز به نحوي تعريف ميشود كه متضمن تعهد در برابر رفع آن بحران و مشكل اصلي شود. در جوامعي كه وجود دموكراسي و آزاديهاي مشروع دچار مشکل ميشوند، رسالت همه ی آحاد جامعه معطوف به حل اين مشكل ميشود، و دانشجويان به دلايل بيشتری خود را در برابر اين مسأله مسئول ميدانند.
ـ شما از مهمترین فعالین دانشجویی در اوایل انقلاب بوده اید که شاید بیش از هر شخص دیگری با آرمان ها و اصول ارزشی دانشجویان در آن زمان آشنایی داشته باشید، میزان مقاربت فکری دانشجویان در بدو انقلاب و حال حاضر چگونه است ؟
تفاوت و تشابه دانشجوی امروزی با دانشجوی سی سال پیش را باید از چند منظر مقایسه کرد. از منظر ارزش ها و آرمان ها، از منظر مصادیق آن ارزش ها و بالاخره از زاویه ی شیوه های تحقق آن ها.
به نظر من و با مراجعه به متن اعلامیه ها و شعارهای هر دو گروه، می توان دید که به لحاظ ارزش ها و آرمان ها که مبارزه با ناعدالتی و مقابله با محدودیت ها است،
تفاوت چندانی میان دو گروه دیده نمی شود. البته برابری خواهی برای دانشجویان در دوره ی ما به دلائل متعدد در مقایسه با دانشجویان فعلی از اهمیت بیشتری برخوردار بود.
از زاویه ی مصداق نیز تا حد زیادی تفاوت میان دو گروه وجود دارد. دلیل این تفاوت هم روشن است، زیرا مصادیق موضوعی ثابت نیستند، اگر در آن روزگار استعمار ایالات متحده مصداق اصلی محسوب می شد امروز به دلائلی این مصادیق تغییر کرده اند لذا تغییر مصداق را نباید چندان مهم تلقی نمود.اما مهمترین تغییر ، از زاویه ی شیوه های تحقق اهداف است در آن زمان بر اثر عوامل متعدد، راديكاليزم، كشتن و كشته شدن و مبارزه ی قهرآميز يك شيوه ی مطلوب و كارآمد تلقي ميشد، در حالي كه امروز اين شيوهها كما بيش در بوته ی نقد قرار گرفته و مطرود ميباشند. آن روزها انقلابي و ايثارگر بودن به تمام معنا حرف اول را ميزد، اما امروز در كنار فعاليت و مبارزه سياسي، زندگي عادي هم جريان دارد. آن روزها نگاه راديكال به اسلام و ماركسيسم در ميان دانشجويان غالب بود، اما امروز نگاههاي متفاوتي نسبت به گذشته غالب هستند و تعابير اسلاميها نيز متفاوت از گذشته است. در آن زمان دانشجويان به دليل تعداد كمترشان، گروه خاصتري از جامعه محسوب ميشدند، اما امروز مردميتر محسوب ميشوند و خط تمايزي با جامعه ندارند. عليرغم تمام این ها، بايد گفت كه هر دو گروه، دانشجوي زمان خود بودهاند و هستند و برحسب ظرف زماني و مكاني خود رفتار كردهاند. دانشجوي 30 يا 40 سال پيش در مخيلهاش نميگنجيد كه یک دستگاه لپتاپ داشته باشد و از طريق اينترنت به همه ی اخبار و اطلاعات دسترسي داشته باشد يا فيلمهاي رفتارهاي روزانهاش، شب هنگام از شبكههاي ماهوارهاي پخش شود.
ـ در طول سی سال گذشته به چه میزان جامعه، حاکمیت و تمام نهدهای مدنی و سیاسی توانسته اند حافظ جایگاه واقعی دانشگاه و در مرحله ی بعد متضمن اصول فکری و آرمان های دانشجویان باشند و یا از طرف دیگر چه قدر در تنزیل مقام دانشگاه و تخریب و تحقیر شخصیت دانشجویی مؤثر بوده اند؟
به طور کلی به جز افزایش کمی و عددی دانشجو و دانشگاه ، جایگاه علم و دانش و به تبع آن دانشگاه، کاهشی چشمگیر داشته است، گرچه در سال های اصلاحات کوشیده شد که این فرآيند بهبود يابد، اما در هر حال آنچه كه ميبينيم اين است كه هم به لحاظ كيفي و هم به لحاظ جايگاه و ارزش و منزلت دانش، به ويژه علوم انساني، كه به معناي دقيق کلمه قله ی علوم جديد هستند، با روندي منفي مواجه بودهايم.
ـ بسیاری بر این باورند که نهاد دانشگاه قابلیت اثر بخشی بر جریان های مهم مملکت و حاکمیت را ندارد از نگاه شما فعالیت ها و واکنش های دانشجویان در برهه های مختلف زمانی تا چه حد بر روند سیاست های کـلی بر جامعه تاثیر گذار است ؟
ميان نهاد دانشگاه و فعاليت دانشجويان بايد تفاوت قایل شد، نهاد دانشگاه در چند دهه ی اخیر و حتي پيش از آن اثر بخشي مستقيمي بر فضاي كلي كشور نداشته است، مگر آنكه فقط وجه آموزشي آن لحاظ شود. نهاد دانشگاه به اين معنا فراتر از مفهوم دانشجو است، اما در مقابل دانشجويان در اكثر مقاطع سياسي كمابيش نقش تأثيرگذار داشتهاند، در برخي موارد، نقش آنان مستقيم بوده و در برخي موارد، به تبع و همراه با جريانات ديگر نقش تشديدكننده داشتهاند.
ـ پیرامون سوال پیشین میزان اثر بخشی نهاد دانشگاه در دوران قبل و اوایل انقلاب را نسبت به امروز چگونه می بینید ؟ رو به جلو بوده است یا خیر ؟
همانگونه که بیان شد، نهاد دانشگاه (و اجزاي مرتبط با اين نهاد مثل انجمنهاي علمي) بجز از طريق آموزش و تربيت دانشجو، نقش مستقيم و موثري در اتفاقات مهم كشور و نيز بهبود يا اصلاح امور نداشته است، علت آن نيز اصرار حكومتها (از بدو تأسيس دانشگاه تهران تاكنون) بر وابستگي اين نهاد به حكومت است.
ـ به صورت کلی شرایط حاکم بر دانشگاه ها چگونه است و نهضت دانشجویی در شرایط سیاسی خاص حاکم بر کشور چه رویکردی باید داشته باشد ؟ آیا باید با سیاست مستقیم و بی مهابا عمل کند یا یه صورت منطقی و عقلانی ؟
شرایط کنونی ناپایدار و بسیار ملتهب است و نمی تواند مبنای قضاوت قرار گیرد. از یک سو نهاد دانشگاه بیش از هر زمان دیگری تضعیف شده است و احتمال آنکه وضعیت علوم انساني در آن ضعيفتر هم شود وجود دارد. اما از سوي ديگر حضور مجموعه فعالان دانشگاه (حتي ميان اساتيد) در فرآيند عمومي و كلي كشور بيش از پيش مشهود است.
در نهایت فقط می توان اظهار امیدواری کرد که دانشگاه و مجموعه فعالان آن نقش مثبت و ايجابي در گذر از این مرحله ی دشوار حیات سیاسی کشور ایفا کنند.
ـ به عـنـوان سوال پایانی با در نظر داشتن تمامی شرایط بیان شده اعم از مسایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بسیاری دیگر آینده ی نظام دانشجویی و جایگاه دانـشـگاه را چـگونـه ارزیابی می کنید؟
پيشبيني كوتاهمدت و خاص درباره ی آينده ی دانشجو و دانشگاه امكانپذير نيست، زيرا اين وضعيت مرتبط با وضعيت كلي جامعه خواهد بود، و چون در كوتاهمدت براي وضعيت كنونی جامعه ی ایران نميتوان پيشبيني دقيق كرد، طبعاً براي دانشجو و دانشگاه نيز نميتوان چنين كرد. اما فرض اين است كه سرنوشت جامعه ی ايران در ميانمدت، گريزي از پذيرش دموكراسي ندارد. و اگر چنين شود، طبعاً التهابات سياسي در دانشگاه به مرور كم خواهد شد و دانشگاه و دانشجو جايگاه و نقش اصلي خود را در توليد و عرضه و بسط دانش و تفكر انتقادي و نيز تصحيح امور جامعه از اين جهات به دست خواهد آورد.
« ان شاالله »
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید