رییس محترم هیات دولت مردم آزادیخواه آمریکا
جناب آقای باراک حسین اوباما !
من از شرق کره زمین برایتان نامه می نویسم ؛ از مشرق زمین تاریخی ؛ از سرزمینی که خیابانهایش با خون جوانان گلگون است ؛ از سرزمینی که فریاد جوانان بیگناه و آزادیخواه اش دیوارهای زندان ها را هم به گریستن واداشته است ؛ از سرزمینی که به سادگی نوشیدن یک لیوان آب ، می توان چهارپایه اعدام را از زیر پای یک انسان بیرون کشید و چشمه زندگی اش را خشکاند ؛ از سرزمینی که شما حتا از به کاربردن نام قربانیان مخالف با حکومت اش هم خودداری می ورزید و دوستان تان از به کار بردن اش واهمه دارند ؛ از سرزمین ندا آقا سلطان ، از ایران !
جناب آقای باراک حسین اوباما !
سالها بود که برخی از دوستان شما – و نه همه آنان - در کشورهای غربی ، تحت تاثیر لابی گرهای حکومت جمهوری اسلامی ایران ، می پنداشتند که مردم ایران ، این حکومت ستمگر و قرون وسطایی را می خواهند و با آن مخالفتی ندارند و از همین رو بهتر است که آمریکا و همه دولتهای غربی از در دوستی با این رژیم آدمکش برآیند و با نمایندگان اش بر سر میز مذاکره بنشینند . غافل از این که مردم ایران هم مانند همه مردم جهان ، در آرزوی زیستن در زیر سایه بان آزادی ، در کشوری با حکومت سکولار هستند ؛ و نه تنها با این رژیم موافق نیستند بلکه تلاش می کنند تا آن را کنار بزنند . ولی تجهیزات سرکوب و خفقان که از سوی برخی کشورهای دیگر به عنوان هدایایی گرانبها به این رژیم تحویل شده است ، مجال نمی دهد تا مردم به پا خاسته ، این حکومت را به سیاهچال تاریخ بیندازند .
جناب آقای باراک حسین اوباما !
نمی خواهم به تاریخ بازگردم و از نقش اثرگذار دولتهای پیشین کشور شما در نرسیدن این ملت به آزادی سخن بگویم . چرا که این روزها انگار کسی گوش شنیدن مباحث تاریخی را ندارد و چشم ها هم سرگرم تماشای فرآورده های سرگیجه آور بازار سرگرمی اند . ولی می خواهم و باید از « امروز » ایران بگویم و از روی کار ماندن حکومتی که شما اخیرا سخت مشتاق اید تا با نمایندگان اش بر سر میز مذاکره بنشینید .
بگذارید نپردازم به بازگویی این کابوس ترسناک که برجسته ترین فرد در دموکرات ترین کشور دنیا در آرزوی رو به رو نشستن با « سید علی خامنه ای » - یکی از بزرگترین جنایتکاران تاریخ قرن - است . حتا از بیان جزییات این کابوس هم شرم دارم . اگرچه نامه نگاری های شما با او و دیگر سرکردگان این رژیم وحشت و کشتار ، هر تصور نازیبایی را می تواند به ذهن آدمی رسوخ دهد . زیرا شما بهتر از هر شهروند جهانی ِ دیگر می دانید که در این کشور چه می گذرد و همین دانایی و آگاهی به امور ، خواسته شما را برای « مذاکره » معنایی دیگر می بخشد .
آقای رییس جمهور آمریکا !
شما از میزان جنایات ، تباهکاری و فساد این سیستم حکومتی باخبرید . دقیق ترین آمارهای جهانی روی میزکار شماست . البته اگر گزارش ها و نامه نگاری های لابی گرهای این رژیم روی آن ها را نپوشانده باشد !
جناب آقای باراک حسین اوباما !
شما خوب می دانید که این رژیم توان غنی کردن اورانیوم و ساختن بمب اتم را ندارد . ما دراینجا توان ساخت یک « میکسر » یا « کافی میکر » را هم نداریم ، چه رسد به بمب اتمی . اگرچه همه می دانیم که برخی از کشورها – به هر دلیل – پاره ای از ابزارهای ویژه این تکنولوژی و مواد مورد بحث را به این کشور فروخته اند و دوستان شما از همان ها واهمه دارند .
شما می دانید غنی سازی اورانیوم و ساختن بمب اتمی و مذاکره برای پایان دادن به آن ، بهانه ای است از سوی سرکرده های حکومت مشترک ملایان و سپاه پاسداران برای گرفتن « تضمین امنیتی » در جهت بقای این حکومت قرون وسطایی . همان « تضمین » ای که سی سال پیش هم به این حکومتگران داده شد و میلیون ها انسان ایرانی را در منجلاب بدبختی نگاه داشت .
جناب آقای باراک حسین اوباما !
گزارش های سازمان های مخفی باید به شما و همکاران تان نشان داده باشد که مردم ایران نه تنها امروز که سالهای بسیاری است از این رژیم روی برگردانده اند و اگر همان تضمین نبود شاید تا کنون کار آن را یکسره کرده بودند .
شما می دانید که مردم ایران نمی توانند فریادهای مخالفت شان را آنگونه که باید ، به گوش مردم جهان برسانند . فریادهایی که از هزاران راه در گلو خفه می شوند.
آیا شما می دانید « خفقان » و سانسور و زیستن در کشوری سرکوبگر یعنی چه ؟
می دانیم که نمی دانید و تجربه اش هم نکرده اید .
اگرچه شما سپید پوست نبوده اید ، ولی من در هیچ کتابی نخوانده ام که سیاهپوستان آمریکا در بدترین دوران زندگی خود ، از گردهمایی های کوچک خانوادگی به جرم « اختلاط » ( در کنار هم نشستن مرد و زن ) یا قدم زدن دونفره پسر و دختر در مکان های عمومی محروم بوده باشند . ولی در این کشور بسیاری از میهمانی های خانوادگی را به جرم یکجا بودن افراد فامیل در یک میهمانی شام یا ناهار ( مثلا دختر عمو با پسرعمو و حضور شوهر خواهر در کنار خاله همسر و غیره ) رابرهم زده اند و افراد حاضر در میهمانی – و حتا مراسم عروسی – را به بازداشتگاه ها برده اند .
جناب آقای باراک حسین اوباما !
شما خوب می دانید چند میلیون ایرانی از کشور خود دور مانده و آرزوی دیدار سرزمین شان را دارند . گناه این چند میلیون ، موافق نبودن با یک حکومت دینی است . ولی سردمداران این حکومت حتا اجازه دفن مردگان شان را هم در این کشور نمی دهند . پای بستگان شان هم که برسد ، آن ها را گروگان می گیرند . آیا یک سیاهپوست سالهای دور آمریکا هم نمی توانست در خاک مادری اش دفن شود ؟
جناب آقای باراک حسین اوباما !
من هرگز نخواندم هیچ سیاهپوستی را به جرم گوش کردن به رادیو ، به زندان برده و شکنجه کرده و کشته باشند . شاید تنها در اردوگاه های « نازی » داشتن رادیو ممنوع بوده است . ولی این جا که به ظاهر « نازی »ها حکومت نمی کنند و شما هم قصد مذاکره با « هیتلر» را ندارید .
در این کشور ولی گوش کردن به رادیو و دیدن برنامه های تلویزیونی جرم محسوب می شود . اگرچه در سرزمین من ، مردم شجاع ایران - در جست و جوی خبرهای واقعی - هزینه آن شنیدن و دیدن را به جان می خرند . گیریم که در صد سال پیش – دوره تبعیض سیاه با سپید - رادیو و تلویزیون ماهواره ای نبود و امروز هست . ولی به هر روی سیاهپوست امریکایی هرگز به این جرم به زندان نرفته است . اگر هم رفته باشد و ما ندانیم ، پس بی تردید بهتر می توانید این درد سنگین ما را در هزاره سوم درک کنید .
دنیای اینترنت هم که جای خود را دارد .
آیا در کشور شما کسی حاضرست نیم ساعت پای کامپیوتر بنشیند تا یک صفحه باز شود ؟ چه رسد که برای ارتباط با یک سایت خبری بشود او را راهی زندان کرد !
آیا در این صورت مردم به خیابان ها نمی ریزند تا پرونده کارآن دولت را ببندند ؟ کاری که در اینجا با سرکوب های مرگبار و به وسیله تجهیزات مدرن غربی – مانند گاز اشک آور و گاز فلفل و باتوم های برقی و سلاح های ریز و درشت - رو به رو می شود .
جناب آقای باراک حسین اوباما !
شما از رهگذر خبرها باید خوب بدانید در این کشور زیر چتر سیاه حکومت دینی ، اینترنت می تواند مرگ آدمی را رقم بزند . سردمداران این رژیم هرگاه بخواهند چنان آن را محدود و مسدود می کنند که شما نتوانید نامه ساده بستگان تان را هم بخوانید . آن ها می توانند شما را به جرم فرستادن یک نامه به یک سایت آزادیخواه ، به مرگ محکوم کنند ! اگرچه باز هم این مردم – و بویژه جوانان – هزینه استفاده از این امکان ارتباطی را می پردازند تا جنایات رژیمی را که شما خواهان مذاکره با آنید ، به گوش و چشم جهانیان برسانند .
جناب آقای باراک حسین اوباما !
شمای دموکرات با چه حکومتی می خواهید بر سر میز مذاکره بنشینید ؟
این قلم نمی خواهد گناه آنچه در این سی سال بر این مردم رفته را به گردن شما بیندازم . ولی بی تردید شما در آنچه امروز بر مردم می رود ، بی مسوولیت نیستید . شما با نامه نگاری هایتان خطاب به « سید علی خامنه ای » نشان می دهید که حتا اگر با عملکرد آنها موافق نیستید ، مخالفتی هم ندارید . این گناهی اندک نیست در برابر خونی که خیابان های ایران را گلگون کرده و وجدان شهروندان شریف و آزادیخواه جهان را جریحه دار ساخته است .
مردم این کشور از خود می پرسند چرا یک مدعی آزادی و دموکراسی با در اختیار داشتن چنان جایگاه حکومتی ، زیر نام ریاست جمهوری آمریکا ، باید دستش را به سوی حکومتگرانی کشتارگر و ضد بشر دراز کند ؟
ملت ایران خواستار مداخله نظامی شما نیست . چشم به راه سلاح و مهمات ارسالی هم نمانده است . ولی انتظار هم ندارد که نامه های التماس آمیز شما خطاب به سید علی خامنه ای را در اینجا و آنجا بخواند ؛ یا سخنرانی های گاه به گاه شما در این باره را بشنود .
شما شعارهای این مردم در سیزده آبان را شنیدید . « مرگ بر امریکا » در میان شان بود ؟ نبود . ولی شعاری خطاب به شما بود که باید میان آنان و این حکومت جهنمی یکی را برگزینید . کدام را برگزیده اید ؟
آقای جرج دبلیو بوش گفته بود که چنانچه مردم ایران علیه ستمگری رژیم شان برخیزند دولت آمریکا پشتیبان اش خواهد بود . اکنون نوبت شماست . ولی گوش مردم ایران از سخن ها پر است . شما می توانید و شایسته است – نه تنها در سخن – که در رفتارتان نشان دهید که آزادیخواه و دموکرات هستید ؛ و پشتیبان ملتی که برای رسیدن به آزادی مبارزه می کند .
جناب آقای باراک حسین اوباما !
به حمایت های پنهانی و گفت و گوهای پشت پرده پایان دهید . با برقراری تحریم سفر مقامات ایرانی و خانواده هایشان به آمریکا نشان دهید که پا در راه همدلی با مردم ایران نهاده اید . مانع از انجام تمامی فعالیت های اقتصادی شان شوید و راه کسب درآمدشان را ببندید . آن ها را در محرومیت کامل در همه زمینه ها قرار دهید . به سادگی همان محرومیت هایی که سی سال است بر این مردم روا داشته می شود ، به سادگی کنترل و بستن کریدورهای اینترنت و ماهواره !
جناب آقای باراک حسین اوباما !
دنیا به « دهکده » بدل شده است . همه رفتارها و رویدادها پیش چشم مردم دنیا قرار دارد . اهالی این « دهکده » چشم به مردم ایران دارند و مردم ایران چشم به تصمیم شما .
از پشت این حکومت کنار بروید . تاریخ شما را می نگرد !
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید