چند روز پیش مطلبی با تیتر "نفوذ عوامل وزارت اطلاعات در صفوف اپوزیسیون، توهم یا واقعیت؟" به قلم نگارنده در سایت ایران گلوبال درج شد و در آن ضمن توضیحات از اعمال دیروز و امروز فردی به نام امیر ابراهیمی، نوشتم که بزرگترین مشکل ما نفوذیهای وزارت اطلاعات در صفوف اپوزیسیون هستند و تا زمانی که شناسایی، افشا و صفوف اپوزیسیون از لوث وجود آنان پاکیزه نگردد، اتحادی شکل نخواهد گرفت و تا زمانی که یک اتحاد گسترده و آلترناتیو فراگیر که مورد اعتماد مردم باشد رُخ نشان ندهد، پیروزی بر این نظام جهل و جنایت متصور نیست. وزارت اطلاعات در یک واکنش علنی سعی کرد با کلیشه نمودن قسمتی از نوشتهام (البته با اندکی دستکاری و به طرز موذیانه) و همچنین در آمیختن آن با چند موضوع مشابه و نوشته دیگر، به مخاطبین خویش القا کند که شناسایی و افشای نفوذیهای وزارت اطلاعات "موجب بیاعتمادی در صفوف اپوزیسیون می شود". نفوذیهای وزارت اطلاعات هم مضمون جمله داخل گیومه را در پستو به این و آن می گویند و یا برایشان می نویسند تا ایرانیان آزاده را از این اقدام که بواقع آفت زدایی و لازمه جنبش است، بر حذر دارند. لازم دیدم چند جملهای در این مورد بنویسم تا شاید موجب تأمل کسانی گردد که ریگی در کفش ندارند و از روی نا آگاهی خطی را پیش می برند که در جهت منافع و مقاصد وزارت اطلاعات است.
همیشه بعد از انتشار چنین مطالبی پچ پچ، زیرگوشی، در پستو گویی و در پستو نویسی که از شگردهای نفوذیهای وزارت اطلاعات است، شدّت می گرفت اما اینبار گویی فتیله را بالاتر کشیدند و من مطمئنم که دودش خودشان را خفه خواهد کرد. جایز نمی دانم که نام و اعتبار کسی را هزینه اعمال خود کنم. هیچوقت به خودم چنین اجازهای را نداده و نخواهم داد. بیشک اگر افرادی همچون امیر پرویز پویان که اینان نام و اعتبارشان را هزینه اعمال خود می کنند، زنده می بودند، فریاد می زدند آنچه که موجب بیاعتمادی در صفوف اپوزیسیون شده و می شود، نه افشای علنی واقعیتی که امرالله و امراللهها می نویسند، بلکه پچ پچها، زیرگوشیها، در پستو گویی و در پستو نویسیهای شما و همپالگیهایشماست. اینان سالهاست که بعد از هر افشاگری و اقدام قانونی علیه مزدوران وزارت توسط بنده و یارانم در گروه آذرخش، با پچ پچ، زیرگوشی، در پستو گویی و در پستو نویسیعلیه من که شاکی و پیگیری کننده علنی پروندهها بودم و هستم، در پستو گفتند و نوشتند که "خودش مشکوکه، مطالبش سندیت نداره، خودش دست راست کریم حقی بوده"، " خودش همکار انوش بوده"، "از روز اول آنتن مجاهدین بود"، "همراه کریم حقی به ژنو رفته بود" و ..... در صورتیکه کریم حقی را من افشا کردم و شکایت علیه او هم به اسم بنده است، انوش و کُل شبکه برادران جعفری را من افشا کردم و شکایت علیه آنان هم به اسم بنده است، جریان ژنو را من افشا کردم و نامه به آقای کاپیتورن و مقامات هلندی به اسم بنده است، برای رد "آنتن مجاهدین" بودنم شاید نتوانم مدرک ملموسی ارائه کنم اما می خواهم باور کنید که این گفته و نوشتهشان هم در راستای فکتهایی است که در فوق بر شمردم. بنده در نوشتههای مختلف به تمامی پچ پچها، زیرگوشیها، در پستو گویی و در پستو نویسیهای اینان پاسخ علنی دادم تا شما هموطنان آزاده هم آنرا بخوانید و در جریان واقعیت امر قرار گیرید. بعد از آن خودم یک واقعیت انکار ناپذیر را در قالب سئوال مطرح کردم. زمان زیادی از انتشار آن نگذشته بود که وزارت اطلاعات با کلیشه کردن قسمتی از نوشتهام، در صدد بر آمد تا وانمود کند که بیان این واقعیات باعث بیاعتمادی در صفوف اپوزیسیون شده است و اینان هم در پستو همین خط را دنبال کردند و می کنند. اینها سالهاست که با پچ پچ، زیرگوشی، در پستو گویی و در پستو نویسیسعی کردند واقعیت امر را وارونه جلوه دهند و به دروغ مرا به کارهایی متهم کنند که خودم شاکی آن پروندهها بودم و هستم. چطور دروغهای چندین سالهشان علیه بنده که در جهت تخطئه در روند قانونی پرونده مزدوران وزارت اطلاعات صورت می گیرد، "موجب بیاعتمادی در صفوف اپوزیسیون" نمی گردد ولی واقعیتی که بنده نه در پستو، بلکه بطور علنی به آن پرداختم، "موجب بیاعتمادی در صفوف اپوزیسیون می شود"؟
هموطنان عزیز! آنچه که موجب بیاعتمادی در صفوف اپوزیسیون می شود، نه افشای علنی واقعیتی که من و ما با ارائه مدارک نوشتیم و می نویسیم، بلکه پچ پچها، زیرگوشیها، در پستو گویی و در پستو نویسیهای نفوذیهای وزارت اطلاعات است. شناسایی و افشای نفوذیهای وزارت اطلاعات ضرورت و لازمه جنبش است و باید قاطعانه در این راستا گام برداشت اما پچ پچ، زیرگوشی، در پستو گویی و در پستو نویسی شگرد نفوذیهای وزارت اطلاعات و آفت جنبش است و باید در مقابل آن ایستاد و عاملانش را رسوا کرد. هوشیار باشیم و بدانیم که وزارت اطلاعات با شایعه "اعلام وجود نفوذی در صفوف اپوزیسیون و شناسایی و افشای آنها موجب بیاعتمادی در صفوف اپوزیسیون شد و یا می شود"، در واقع می خواهد بر هوشیاری و فعالیت ما در جهت شناسایی و افشای نفوذیهای خود بکاهد تا با خیال راحت به کارش ادامه دهد. وظیفه هر ایرانی آزاده است که نفوذیهای وزارت اطلاعات را شناسایی، افشا و دولت کشور محل سکونت خویش را وادار نماید تا آنان را دستگیر و محاکمه کند. نباید از تهمت و افترا ترسید. باید دست در دست هم گذاشت و بساط مزدوران این نظام جهل و جنایت را برچید. باشد که چنین کنیم.
** در آخر لازم است تا شما را در جریان نظرات بعضی از دوستان هم قرار دهم. عزیزانی از روی حسن نیت و خیرخواهی برایم نوشتند که بهتر بود بجای علنی کردن این موضوع، به سازمان چریکهای فدایی اطلاع می دادید که آنها خودشان اقدام کنند تا برای سازمانشان بد نشود. به اطلاع آنان و دیگر دوستانی که چنین نظری دارند می رسانم که بنده خوش باورانه و امیدوارانه چنین کاری را انجام دادم و ضمن توضیحات کامل از آنان خواستم که پیگیری کنند ولی متأسفانه نه تنها چنین نکردند، بلکه بعد از آن در پستو نویسی عضوشان شدت یافت. اگر لازم شد شرح کامل آنرا منتشر خواهم کرد. در ضمن عقیده داشتم و دارم که نوشته من نیست که سازمانشان را زیر سئوال می برد بلکه کتمان واقعیات ملموس از جانب آنان در انظار عمومی است که موجب ایجاد سئوال در اذهان می شود. اگر لازم ببینم افرادی که مسائلی را به چشم دیدند و اطلاعات منتشر نشده در اختیار دارند را می آورم و از چند تلویزیون می خواهم که بطور زنده گفتههایشان را پخش کنند. لطفاً تا روشن شدن حقایق با ما همراه بمانید**
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید