نامه ارژنگ داوودی به مناسبت روز دانشجو
ارژنگ داودی زندانی سیاسی محکوم به اعدام طی نامهای به مناسبت ١۶ آذر خطاب به مردم ایران نوشته: «اینک ضمن گرامیداشت شصت و یکمین سالگشت ۱۶ آذر ۳۲، که به حق نقطه عطفی در تاریخ آزادیخواهی، دموکراسیپذیری و عدالتطلبی جنبش دانشجویی کشور به شمار میآید و تمامی دانشجویان میهندوست و مردمگرا نیز نسبت به آن تعهد آرمانی و تعلق خاطر عمیق دارند و همراه با تجـدید پیمان ناگسـستنی خود با آرمانهای معطل مانده جنبش ۲۰۰ ساله آزادیخواهی ایرانیان، از درون سیاهچالهای قرون وسطایی رژیم منحط فقیه، دسـتان امیدوار خود را به سوی یکایک هم میهنان به ویژه جوانان و بالاخص دانشجویان دراز نموده، اطمینان میدهم که آینـده از آن ماست اگر که با هم باشیم.»
متن کامل این نامه در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته که در پی میآید.
ایرانیان جهان متحد شویم
۱۶ آذر ۱۳۳۲ را همواره گرامی میداریم
با درود به تمامی جاننثاران و جان نثارکردهگان راه آزادی بشر؛
با سلام به تمامی انسانهای آزادیخواه، دموکراتمنش و نیکاندیش جهان؛
و تجدید پیمان با تمامی جمهوریخواهان دموکرات و سکولار ایرانی؛
نیک اندیشانی که پای در زنجیر
با آهنگ طبل خونشان
حقوق تاریخی انسان را
طلب میکنند
حواریون جهانگیر آزادی بشریتاند
هم میهنان؛
فرزندان دلاور ایران زمین؛
جوانان ایرانی؛
ایرانیان دانشجو در سراسر گیـتی؛
در دنیای مدرن به ویژه در عصر ارتباطات و دنیای اینترنت، قدرت مطلقه و دایمی بالذاته کریه مینماید. اصولا حتی اگر قدرت نسبی و موقت هم نشأت گرفته از خواست و اعتماد مردم نبوده و متبلور از آزادی، دموکراسی، عدالت و در یک کلام مردم دوستی نباشد، مانند خوره به جان اصحاب قدرت و اهالی جامعه افتاده و هر دو طرف را به سرنوشتی نامعلوم و ناخواسته گرفتار مینماید.
فدا شدن جان انسانها برای اهداف دیگرانی که خود نه تنها حاضر به جانفشانی نیستند بلکه آزمندانه مترصد بهره برداری از غنایم!؟ احتمالی هستند، حکایت قصه پر آب چشمی ست که در کشور ما سری به درازنای تاریخ فرهنگ و تمدن ایرانی دارد. فجایعی که پس از انقلاب ۵۷ به وقوع پیوست، باری دیگر ما را به این حقیقت مبرهن رهنمون شد که تنها در یک جامعه باز و چند صدایه ست که میتوانیم بنـیانهای نظریه انسان اجتماعی و جامعه مدنی را استقرار و گسترش داده، همراه با بازتعریف جایگاه شایسته خود در دنیا، مسئولیتهای ملی و جهانی مربوطه را پذیرا شده و به نحوی شایسته جامه عمل بپوشانیم.
سردمداران مطلق اندیش رژیم حاکم که تا قبل از نشـستن بر اریکه قدرت، خاتمه دادن به بیعدالتیها و پایان بخشیدن به ابعاد گوناگون استضعاف را موعظه میکردند، در ۳۶ سال گذشته به وضوح نشان دادهاند که برای تثبـیت موقعـیت غاصبانه، تحکیم قدرت پوشالی و حفظ ثروتهای نجومی بادآورده از دست یازی به سرنیزه و اعمال هر گونه خشونت عریان هیچ ابایی ندارند.
سرکردگان رژیم جعلی فقیه، به موازات دهن کجیهای مستمر با جهانیان و ضدیت مرتجعانه با فرایند پر برکت جهانی شدن، در عرصه داخلی هم برای تداوم قدرت مطلقه خود به قلب معنای امیـد، تغیـیر آرمانهای ملی انقلاب ۵۷ و نیز تقلیل ناجوانمردانه مطالبات مردم بپاخاسته ایران به برگزاری ریاکارانه شعائر صرف مذهبی؛ حتی دین، فرهنگ و هنر مردم را در خدمت توجیه ناکامیهای پی در پی خود گرفته و به تأسی از تمام مستـبدان تاریخ معاصر همچون صدام حسین، معمر قذافی و... اندک فریادی از اعتراض را نیز با مشت آهنـین چنان در نطفه خفه کرده و میکنـند که چنگیزیان تاریخ را روسفید کردهاند!؟
دو جناح این رژیم قرون وسطایی نه تنها در پنهان کاری حقایق و پنهان سازی فجایع بعد از انقلاب، همواره با هم همداستان بودهاند بلکه در مقام توجیه انحرافات اساسی و تطهیر جنایات سازمان یافته، سعی در ربودن گوی سبقت از یکدیگر داشتهاند. اهالی این دستگاه سـتمباره که در قرن با شکوه بیست و یکم، هنوز هم رفتارشان تداعی گر دوران انکیزاسیون روحانیـت سیاست زده مسیحی در عصر سیاه تفتـیش عقاید است، به جای ترویج نوعدوستی، انسانیـت را لگد مال کردند. تمدن، اخلاق و هنر اصیل را به سخره گرفته و با قیافهای حق به جانب به بهانه برقرار نمودن آرمانهای نخ نما شدهای که هرگز برآورده نشدند، آزادیها را به یغما بردند، منافع ملی را بر باد دادند و استقلال را از کف بنهادند، اما سوگمندانه حتی توان آن را نداشـتند که حداقلی از پیشرفتهای رایج در دنیای جهانی شده امروز را - نه در مقام قیاس با دنیای پیشرفته که در مقایسه با همسایگان عقب ماندهتر ما در دوران ستمشاهی!؟ - برای ایرانیان بپاخاسته به ارمغان بیاورند.
هم میهنان؛
اعتراضات گسترده بعد از انتخابات جعلی ۸۸ و تحرکات پراکنده بعدی به نوعی دنباله از جان گذشتگیهای سه دهه اخیر ایرانیان برای نیل به آزادی و در راستای استـیفای حقوق حقه انسانی و شهروندی بوده است. مجموعه این اعتراضات و تحرکات که از یکسو بیانگر آمادگی جمعی ایرانیان برای به ثمر رساندن یک مبارزه سراسری اصیل بوده و از دیگرسو نشان از استمرار نوعی رفتار مدنی و مسالمت آمیز برای رسیدن به مطالبات دیرپای اقشار و طبقات گوناگون اجتماعی اعم از کارگران، زنان، فرهنگیان، دانشجویان و... دارد، در واقع میتواند و بایستی به عنوان درآمدی بر ورود قاطعانه به پیش-مرحله تدارک رسمی برای آغاز دوران تازهای در فراینـد حیات اجتماعی ما به شمار آید. زیرا که این اعتراضات و تحرکات هر روز پربارتر از روز پیش گردیده و بدون تردید تا دستـیابی کامل به آرمانهای ۲۰۰ ساله جنبش آزادیخواهی نیز ادامه خواهد یافت.
امروز همه ایرانیان که صرفنظر از ویژگیهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اعتقادی به طرزی منسجم در کنار هم قرار گرفته و به شکلی مشهود در برابر رژیم منسوخ فقیه ایستادهاند و در تمامی زمیـنهها از خود حس همدلی و همبستگی بسیار عمیقی بروز میدهند. این حقیقت به نوبه خود نشان میدهد که خرد همگانی ایرانیان تحولات بیسابقهای را از سر میگذراند. علاوه بر این تحرکات گسترده صنفی، ملی و سراسری که اقشار مختلف و طبقات گوناگون جامعه ایرانی را در خود جای داده به وضوح، تمام فاکتورهای ضروری برای تبدیل و تحول به یک جنبش فراگیر اجتماعی را به همراه دارد. به همین خاطر، امیـد به احقاق حقوق معطل مانده از دوران انقلاب مشروطه، در دل همگان چند چندان شده و نیل قطعی به مجموع خواستها و ناخواستهای تلنـبار شدهٔ بعد از انقلاب ۵۷ را نوید میدهد.
در این مرحله اما بدون کمترین تعارف و رودربایستی به استحضار هم میهنان میرسانم که متأسفانه در مبارزات جاری، جای خالی فداکاریهای مرسوم جنبش دانشجویی و فعالیتهای مؤثر دانشجویان سراسر کشور به روشنی آفتاب نیمروز مشاهده میگردد!؟ بدیهی ست که این غیـبت غیر قابل توجیه به نوبه خود میتواند خطر هر چه بیـشتر به خشونت کشیده شدن مبارزه اصیل و مسالمت آمیز ما را در پی داشته و مآلا کار را به رویارویی مسلحانه با استـبداد تا بن دندان مسلح حاکم بکشاند.
پر واضح است که بویژه در دوران معاصر و در تمام جوامع بپاخاسته بشری، همواره موتور محرکه جنبشهای اصیل اجتماعی، دانشجویان بودهاند. اینک نیز که مثل همیشهٔ تاریخ، تنها راه حل انواع بحرانهای موجود در کشور، همراهی و همسویی هر چه بیشتر کلیه مبارزان سیاسی، فعالان اجتماعی و کنشگران فرهنگی با مردم به ویژه با زحمتکشان جامعه است تا تلاشهای جانفرسای پیشگامان برای کنار زدن دستگاه فرتوت حاکم به منظور اجرایی شدن پیش-شرطهای لازم در مسیر برگزاری رفراندوم تعیـین نوع نظام آینـده کشور به ثمر بنشـیند، نبایستی جای خالی دانشجویان به مثابه پیشتازان بالقوه تغیـیرات اجتماعی، بیش از این احساس شود.
جوانان و دانشجویان؛
عزیزان تاریخ آینـده ایران زمین؛
اینک ضمن گرامیداشت شصت و یکمین سالگشت ۱۶ آذر ۳۲ که به حق نقطه عطفی در تاریخ آزادی خواهی، دموکراسی پذیری و عدالت طلبی جنبش دانشجویی کشور به شمار میآید و تمامی دانشجویان میهندوست و مردم گرا نیز نسبت به آن تعهد آرمانی و تعلق خاطر عمیق دارند و همراه با تجـدید پیمان ناگسـستنی خود با آرمانهای معطل مانده جنبش ۲۰۰ ساله آزادیخواهی ایرانیان، از درون سیاهچالهای قرون وسطایی رژیم منحط فقیه، دسـتان امیدوار خود را به سوی یکایک هم میهنان به ویژه جوانان و بالاخص دانشجویان دراز نموده، اطمینان میدهم که آینـده از آن ماست اگر که با هم باشیم.
بدون کمترین تردید، یزدان پاک به تلاشهای هماهنگ ما آنقدر فراوانی و آنقدر فزونی خواهد بخشید که بتوونیم از خودمون و از آب و خاک آریایی مون به خوبی نگهداری کنـیم.
همه تونو دوست دارم،
همه تونو میبوسم،
و برای ساختن یک ایران آزاد، یک ایران آباد، یک ایران دموکرات، یک ایران سرشار از عشق و داد، روی همه تون، روی یکایک تون حساب میکنم.
شاد زیوی و دیر زیوی همگان را آرزومندم.
زنده باد ایرانی
پاینده باد ایران
در اهتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سیاسی
زندان رجایی شهر
۱۲ مهرماه ۱۳۹۳
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید