حتی هنگام ظهورشان، صرفاً یکی از همان گروههای فراوانی به نظر میآمدند که در میان هرج و مرجهای جنگ گسترده در مقابل بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، سر و کلهشان پیدا شده بود.
در ژانویه ۲۰۱۴، باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده، ظرفیتها و تهدیدهای افرادی را که در فلوجه و دیگر نقاط سوریه و عراق زیر پرچم القاعده ایستاده بودند، کماهمیت شمرد.
اما در عرض چند ماه، دولت اسلامی بخش وسیع و با ارزشی از مناطق تحت حاکمیت عراق و سوریه را در دست خود گرفت.
چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا، دولت اسلامی را گروهی توصیف کرد که "از همه گروههای پیشین، پیچیدهتر و پردرآمدتر" به نظر میرسید.
راههای تامین مالی جهادیها
منابع و درآمد یک ساله
دولت اسلامی از فروش نفت، عوارض و "مالیات": دو میلیارد دلار
طالبان افغانستان از محل کمکهای مالی و فروش مواد مخدر: ۴۰۰ میلیون دلار
الشباب از فروش زغال سنگ و "مالیات": تا سقف ۱۰۰ میلیون دلار
بوکوحرام از گروگانگیری به قصد باجگیری و جمعآوری اعانه: ۱۰ میلیون دلار
جبهه نصرت از کمکهای مالی و دزدی به قصد باجگیری: نامشخص
او گفت "آنها فراتر از یک گروه صرفاً تروریستی هستند… آنها به طرز فوقالعادهای سازماندهی و بودجه دارند".
واقعیتهای جدید
شاید توجه جامعه جهانی روی درآمدهای دولت اسلامی بیشتر از هر گروه نظامی دیگر باشد؛ درآمدی که از سود حاصل از فروش نفت، مالیات، اخاذی و غارت جمعآوری شده است.
ائتلاف جهانی علیه داعش به رهبری آمریکا، بخش اعظمی از حملات هوایی خود را علیه پالایشگاههای نفت و مسیرهای قاچاق انجام داده است، دو موردی که تکیهگاه اصلی درآمدهای مالی این گروه شمرده میشود. این ائتلاف عقیده دارد مختل کردن منابع مالی در نهایت به نابودی این گروه سرعت میدهد.
اهمیت درآمدهای مالی در جنگ به اندازه خود جنگ قدمت دارد. مارکوس تولیوس سیسرو، از سخنوران امپراتوری روم، گفته است که "پولهای بیپایان، تار و پودهای جنگ را میتنند".
صدها سال پس از آن، و چند دهه پیش، درطول جنگ سرد، دولتها به پای نمایندگانشان پول ریختند تا از خشونتهای سیاسی حمایت کنند.
با پایان جنگ سرد و بهکارگیری قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه کشورهایی مثل لیبی و سودان، تروریسم دولتی کاهشی چشمگیر پیدا کرد.
درحالی که سازمانهایی مثل حزبالله با پشتیبانی دولتی دست به عملیات میزنند، سازمانهای تروریستی پس از جنگ سرد در اغلب موارد نتوانستهاند به حمایتهای دولتی اعتماد کنند و به همین دلیل تامین منبع مالی ضرورت پیدا کرده است.
مهارت در مدیریت مالی، اساس موفقیت هر تروریست یا سازمان شورشی به شمار میرود ـ نشاندهنده نیروی حیاتی آنهاست اما در عین حال یکی از قابل توجهترین نقاط آسیبپذیرشان محسوب میشود.
حامیان مالی
منابع مالی قابل اعتماد، ایمن و محفوظ، کلیدی است که یک گروه رادیکال در حاشیه را به یک سازمان تروریستی رسمی تبدیل میکند ـ از زندگی بخور و نمیر به نمونه سازمانیافتهتر و برنامهریزی شدهتر.
گروههای موفق اغلب براساس مهارتهایشان در مدیریتهای مالی، تخصص نظامی و قابلیت جذب جنگجوها شناخته میشوند.
گروههای تروریستی، در کل، میتوانند روی دو منبع مالی اصلی حساب کنند:
بودجه داخلی: این بودجه از محل مالیاتهای مردم، تجارت و مسیرهای نقل و انتقال؛ سود حاصل از آدمربایی و باجگیری؛ و منافع مالی حاصل از معامله به دست میآید
بودجه خارجی این بودجه از کمکهای مالی همراهان این گروهها فراهم میشود، حامیان ثروتمندشان پول میدهند (این پول اغلب از کشورهای حوزه خلیج فارس، که گاهی با عنوان "زنجیر طلایی" از آن یاد میشود میآید) یا از کمکهای جامعه مهاجر
کمکهای مالی همچنین گاهی میان گروههای تروریستی همفکر منتقل میشود. برای مثال، براساس گزارشها، گروه نیجریهای بوکوحرام در سال ۲۰۱۲، ۲۵۰ هزار دلار از القاعده مراکش اسلامی (در غرب آفریقا) دریافت کرده است.
در نامهای متعلق به سال ۲۰۰۵، ایمن الظواهری، معاون رهبر سابق القاعده، از القاعده عراق خواسته است که به دلیل قطع راههای تامین مالی، مبلغ ۱۰۰ هزار دلار به آنها پرداخت کند.
کمکهای مالی اگر چه میتوانند منبعی از سرمایههای مراحل اولیه را فراهم کنند اما با این خطر هم روبرو هستند که ممکن است به وسیله مقامات قطع شوند و به همین دلیل موجودی غیرقابل اعتمادی محسوب میشوند.
گروههای تروریستی برای تحکیم استقلال مالی، نیازمند آن هستند که از منابع ابتدایی خارجی به سمت منابع داخلی حرکت کنند، بودجهای تولید داخل که جامعه جهانی برای قطع آن با سختیهای بیشتری مواجه است.
مواد مخدر
گروه الشباب در سومالی نمونه خوبی برای این مورد به شمار میرود. در حالی که درآمد این گروه از منابع خارجی محدود است، براساس گزارش سازمان ملل، توانسته تجارت صادرات بسیار مفید زغال چوب را توسعه دهد و به این وسیله تا سقف هشتاد میلیون دلار در سال درآمدزایی کرده است.
الشباب همچنین راههای تجاری دیگری را برای درآمدزایی در اختیار دارد که شامل مالیات فردی و مالیات حمل و نقل میشود. الشباب هم مثل دولت اسلامی، منطقه و افرادی را تحت کنترل خود دارد و شکلی از شبهدولت را در مناطق تحت کنترل خود اجرا میکند ـ مالیاتها را بالا میبرد و درمقابل، برخی خدمات، به ویژه امنیت و عدالت، را ارائه میکند.
دولت اسلامی تامین مواد غذایی و خدمات را به مسلمانان تحت کنترل خود وعده میدهد.
کنترل منطقه همچنین امکان تجارت پرسودی را فراهم میکند، از قبیل کشت خشخاش در افغانستان، که قابلیت رشد خشخاش را داراست.
با وجود ۱۳ سال تلاش ناتو برای مبارزه با تجارت مواد مخدر در افغانستان و صرف بیش از هفت میلیارد دلار در این کشور، کشت خشخاش همچنان بالاست، و طالبان نیز با بهرهبرداری از موقعیت افغانستان به عنوان تامینکننده بیش از ۹۰ درصد از تریاک جهان، درآمدی تا سقف ۱۵۰ میلیون در سال کسب میکند.
اما همه گروهایی که منطقهای مسکونی را تحت کنترل دارند از مالیات و اخاذی برای درآمدزایی استفاده نمیکنند.
القاعده مغرب اسلامی که مناطق وسیع و کم تراکمی از صحرای بزرگ و ساحل صحرا در غرب آفریقا را در اختیار دارد، درآمد خود را از طریق دو منبع اصلی افزایش داده است:
- ربودن گردشگران خارجی و کارگران به قصد دریافت پول در ازای آزادیشان که گفته میشود مبلغی نزدیک به یکصد میلیون دلار را در طول پنج سال برای این گروه به دست آورده است.
- کنترل مسیرهای هوایی قاچاق مواد مخدر از آمریکای جنوبی در طول "بزرگراه ۱۰ "( که به مدار دهم اشاره دارد) بهعنوان مستقیمترین مسیر اتصال آتلانتیک به اروپا.
شبکه حقانی که در منطقه مرزی بین افغانستان و پاکستان مستقر است هم روی قاچاق به عنوان یکی از منابع کلیدی درآمدزایی حساب میکند.
این گروه که برای مقاومت در مقابل تهاجم اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹تشکیل شده است، مدتهاست کنترل مسیرهای قاچاق را در اختیار دارد، و با بهرهبرداری از بیثباتی در افغانستان و پاکستان، فعالیتهای جنایی گسترده خود را در پناه درآمدهای به دست آمده افزایش میدهد.
مبادله گروگان
استفاده از آدمربایی به قصد اخاذی در میان گروههای تروریستی افزایش یافته است.
تخمین زده میشود که در فاصله سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳، شبکه القاعده شبهجزیره عربستان که در یمن مستقر است، از این طریق حدود ۲۰ میلیون دلار به دست آورده باشد.
سازمان ملل با تاکید بر سودآوری این مبادله، اخیرا فاش کرد که بنا بر تخمینها، گروههای تروریستی در فاصله سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴، در ازای آزادی گروگانها، ۱۲۰ میلیون دلار درآمد کسب کردهاند.
گفته میشود دولت اسلامی با استفاده از این طریق، تنها در سال گذشته، تا سقف ۴۵ میلیون دلار به دست آورده است.
بنابراین، درصورتی که گروههای تروریستی درصدد تحکیم قدرت، بقا و پیشرفت خود باشند، باید روی توسعه منابع درآمد سرمایهگذاری کنند، که به منطقه، جمعیت و ابتکار عمل آنها وابسته است.
القاعده عراق وقتی به اهمیت حیاتی درآمد پی برد، با استفاده از اسناد طبقهبندی شدهای که در جریان حمله سال ۲۰۰۳ به دست آورده بود، درآمدزایی کرد.
بودجه، آشکارا، نیروی حیاتی یک سازمان تروریستی به شمار میرود. این مسئله البته به عنوان پاشنه آشیل گروه هم عمل میکند. از زمان حملات ۱۱ سپتامبر، جامعه جهانی سعی کرده است با حمله به منابع مالی گروههای ترویستی، فعالیت آنها را مختل کند.
اولین گام در دوره ریاست جمهوری جورج بوش و با عملیاتی به نام "جنگ با ترور" برداشته شد. در این مرحله، "تحریم علیه بنیان مالی شبکه ترور جهانی" کلید زده شد.
هنوز درحالی که ما شمال سوریه و عراق را نظاره میکنیم، برای افراطگرایان محروم از منابع مالی آسان نیست که تکیهگاه خارجیشان را تغییر بدهند و خودکفا شوند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید