عصرایران؛ جعفرمحمدی - این روزها مردم امارات، در حال سپری کردن جشنهای استقلال کشور خود هستند؛ کشوری که در ۴۳ سالی که از استقلالش گذشته، توانسته است بیش از بسیاری از ممالک دارای تاریخ و تمدن و وسعت، بدرخشد و سری در میان سرها داشته باشد.
سرزمینی که امروز به نام «امارات متحده عربی» شناخته میشود، یک قرن پیش، موطن بادیه نشیانی بود که به سختی روزگار میگذراندند. قحطی دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ میلادی عرصه را چنان بر مردمان آن دیار تنگ کرد که چارهای جز سرخ کردن و خوردن ملخهای پرشمار بیابان نداشتند.
با این حال، مردم آن سرزمین، خود را محکوم به گم شدن در میان توفانهای شن و محو شدن در تاریخ ندانستند. آنها تصمیم گرفتند خاک را به طلا تبدیل کنند و بیهیچ مبالغهای این کار را کردند و از این رو، پر بیراه نیست به مردم این سرزمین و حاکمان دوراندیش آن لقب کیمیاگر داد.
اما راز پیشرفت امارات و به ویژه شهر دوبی چیست و چه درسهایی در آن برای ملتهای تشنه پیشرفت وجود دارد؟ چگونه است که مردمان زیادی در نقاط مختلف دنیا که بسیار بیشتر از اماراتیها امکانات دارند و البته همانند آنها مشتاق رشد و توسعه هستند، هنوز اندر خم یک کوچهاند و مردم این کشور کوچک توانستهاند در کمتر از نیم قرن، از چادر نشینی به قصر نشینی برسند و از شتر سواری به مالکیت یکی از برترین خطوط هوایی جهان؟!
با مطالعه در تاریخ امارات، میتوان گفت که همسایههای جنوبی، خود را به چند اصل برتری بخش آراستند و گوی سبقت را ربودند:
۱ - هدفمندی، ایمان به ساختن و تلاش واقعی: «محمد بن راشد آل مکتوم» نخست وزیر دولت امارات و حاکم دبی کتابی دارد به نام «نگرش من»؛ خاطرهای جالب از او را در این کتاب که به ۳۰ سالگی شیخ مربوط میشود، بخوانید: «در دهه ۱۹۸۰، اجلاسی متشکل از برخی مقامات عربی برگزار شده بود. همه درباره جنگ ایران و عراق و بحران فلسطین صحبت میکردند و من، خواستم فضا را عوض کنم. بنابراین رو به مقامات حاضر در اجلاس کردم و گفتم که چرا به جای این بحثها، فکری به حال توسعه منطقه نمیکنیم و مثلاً چرا سعی نمیکنیم دوبی را به شهری توریستی تبدیل کنیم که ار سراسر دنیا به سویش بیایند؟
واکنش مقامات عربی جالب بود؛ یکیشان که وزیر بود، به شیخ جوان گفت: آخر دوبی چه دارد که بتوان آن را به جاذبه توریستی تبدیل کرد؟ چیزی جز صحرای برهوت و خورشید سوزان و شرجی دریا و شنهای داغ؟»
محمد بن راشد آل مکتوم
شاید هر کس دیگری جز شیخ محمد بود، با خود میاندیشید که عجب سخن یاوهای گفتم! راست میگویند، شهر و کشور من چه جاذبهای برای گردشگران دارد؟
اما شیخ، آن کنایه را نادیده گرفت و حتی به موتور محرکی برای خودش تبدیل کرد تا با عمل به گفتهاش، جواب آن وزیر طعنه گو را بدهد. او به کشورش بازگشت و در حالی که صدای وزیر در گوشش میپیچید که دوبی چه جاذبهای دارد، با خود گفت: «جاذبه را باید ساخت.» و بدین ترتیب، گامهای زیربنایی را برداشت، شرکت هواپیمایی امارات را تأسیس کرد، به جذب سرمایه گذاریهای خارجی پرداخت، در دادن امتیازات به سرمایه گذاران، خساست به خرج نداد و دوبی را به بهشت سرمایه گذاران تبدیل کرد، هتلها یکی پس از دیگری ساخته شدند و آن صحرای برهوت، به زمینی گران قیمت تبدیل شد که تاجران برای متر مترش، با یکدیگر چانه میزدند، مراکز خرید را به مدرنترین شکل ممکن ساخت، کوشید تفریحاتی که توریستها به دنبال آن هستند را در بهترین کیفیت فراهم کند و... سالها بعد، آن وزیر عربی که سخنان شیخ محمد را مسخره کرده بود، برای گذراندن ایام تعطیلات خود به همراه خانواده به دوبی رفت.
دوبی در سالهای نخستین استقلال
۲ - آنچه برای تجارت خوب است برای دهکده خوب است: این شعار حاکمان دوبی بود، زمانی که این شهر، دهکدهای بیش نبود. دوبی و بخش وسیعی از امارات در حاشیه دریا قرار داشتند و مردمانش میکوشیدند با تجارت دریایی روزگار بگذرانند، تجارتی که چندان هم پر رونق نبود.
با این حال، آنان فارغ از شعار زدگی و تعصبات قبیلهای، برای تجارت ارزش بسیاری قائل بودند. این روحیه نسل به نسل منتقل شد و اینک بخش عمدهای از درآمد امارات و مخصوصاً دوبی، نه از فروش منابع زیر زمینی یا تولید کالاهای صنعتی یا کشت محصولات کشاورزی که از تجارت است.
زمانی که اعلام شد میزان صادرات امارات به ایران از مرز ۱۰ میلیارد دلار گذشته است، کسانی که سرشان در حساب و کتاب بود، دانستند که اماراتیها، سود هنگفت ناشی از این تجارت را به این خاطر کسب کردهاند که قواعد تجارت را بسیار خوب بلدند.
دیروز، آنچه برای تجارت خوب بود، برای «دهکده» هم خوب است و امروز، اماراتیها بر این باورند آنچه برای تجارت خوب است، برای «کشور» هم خوب است.
۳ - تساهل با خارجیها و داخلیها: اعراب، عمدتاً مردمانی مهماندوست هستند. اماراتیها، این سنت دیرین عربی را به اقتصاد گردشگری هم گره زدند. بدین ترتیب، گردشگران سراسر جهان بیهیچ واهمهای راهی این کشور و مشخصاً دوبی شدند تا در جایی که هیچ کس درباره مذهب و ملیتشان نمیپرسد و سلیقهای بر ایشان تحمیل نمیکند، مورد احترام واقع شوند.
این فرهنگ نهادینه شده، باعث شد در سال گذشته میلادی، شهر دوبی بتواند به تنهایی بیش از ۱۱ میلیون توریست را به خود جذب کند و مدیران این شهر در حال برنامهریزی برای رساندن این تعداد به ۲۰ میلیون توریست در سال ۲۰۲۰ هستند.
این سهل گیری، فقط در قبال خارجیانی که از امارات دیدن میکنند لحاظ نمیشود بلکه در درون جامعه امارات نیز چنین وضعیتی حاکم است، چنانچه شیخ محمد میگوید: میان دین و مدرنیسم و یا میان دینمان و آنچه تمدن سالم ارائه میکند، هیچ نوع تناقضی نمیبینیم. از این رو هرگز برای دنیایمان از دینمان هزینه نمیکنیم زیرا در این صورت هم دینمان را از دست خواهیم داد و هم دنیایمان را!
۴ - ما بیگانهستیز نیستیم: اگر امارات همه مختصات توسعه را داشت ولی مردم و حاکمانش به شدت بیگانه ستیز بودند، بیهیچ تردیدی، پیشرفت امروزین نصیب این کشور نمیشد.
زمانی که اماراتیها خواستند بندر دوبی را که در گذر دههها و قرنها، گل اندود شده بود را لایروبی کنند و پولی نداشتند، از ثروتمندان دیگر کشورها - عمدتاً از کویتیها - کمک خواستند.
تا ۱۹۸۴، پروازهای دوبی را شرکت هواپیمایی «گلف ایر» انجام میداد. این شرکت متعلق به بحرین، ابوظبی، عمان و قطر بود. در این سال، گلف ایر تصمیم گرفت تعداد پروازهایش به دوبی را کاهش دهد. شیخ محمد مذاکرات بسیاری برای افزایش پروازها گرفت اما مدیران گلف ایر زیر بار نرفتند.
شیخ تصمیم به راه اندازی یک شرکت هواپیمایی مستقل گرفت اما امارات نوپا، متخصصان مجربی که از عهده این کار برآیند در اختیار نداشت. شیخ میتوانست سالها منتظر بماند تا شاید افرادی از امارات بزرگ شوند، درس بخوانند، صنعت هواپیمایی یاد بگیرند، جذب کشورهای خارجی نشوند و بعد، اگر شرایط مهیا بود، یک شرکت هواپیمایی برای امارات تأسیس کنند.
او اما یک خلبان کارکشته بریتانیایی به نام «فلاناگان» که سابقه مدیریت در هواپیمایی بریتانیا را داشت مأمور راه اندازی شرکت هواپیمایی امارات کرد و ۱۰میلیون دلار سرمایه اولیه این کار را در اختیار وی قرار داد.
کارها که کمی پیش رفت، فلاگان، چهار هواپیما اجاره کرد و در ۱۹۹۰ هنگامی که «امارات» به ۲۱ شهر پرواز داشت، شروع به خرید هواپیمای مدرن کرد و نهایتاً هواپیمایی امارات، به یکی از مشتریهای بزرگ تولید کنندگان هواپیما تبدیل شد و توانست با فرودگاه مدرنی که در این سالها ایجاد کرده است به هاب منطقه تبدیل شود و به همه نقاط دنیا پرواز کند.
فرودگاه دوبی
طبق اعلام مرکز آمار و تحقیقات فرودگاههای امارات در همین سپتامبر گذشته، بیش از شش میلیون و ۶۰۰ هزار مسافر از طریق فرودگاه بینالمللی دوبی جابجا شدند و تعداد پروازهای این فرودگاه نیز در ماه، به ۳۱ هزار و ۲۱۴ پرواز رسید.
اگر در ۱۹۸۴، مقامات اماراتی میگفتند که فلاناگان یک خارجی است و نمیتوان به او اعتماد کرد و دست روی دست میگذاشتند تا شاید دل مدیران گلف ایر به رحم آید و چند پرواز بیشتر به دوبی اختصاص دهند، قطعاً امروز امارات صاحب یکی از معتبرترین برندهای صنعت حمل و نقل هوایی دنیا نبود.
۵ - تا ریسک نکنید موفق نمیشوید: انسانهای موفق، ریسکهای بزرگ هم داشتهاند و این، درباره امارات هم صدق میکند. شیخهای اماراتی، میتوانستند مانند بسیاری از شیوخ دیگر، پولهای خود را در بانکهای خارجی پس انداز کنند و روزگار به خوشی بگذرانند اما آنها ریسک کردند و خطر را پذیرفتند.
مرکز شهر دوبی
زمانی که شیخ راشد تصمیم گرفت بندر جبل علی را احداث کند، وال استریت ژورنال در مقالهای سرزنشآلود، این کار را بیهوده دانست و عقده گشایی نامید ولی اکنون هیچ کس نمیتواند نقش این بندر را در اقتصاد منطقه و امارات نادیده بگیرد.
۶ - تمرکز بر امور مهم و وانهادن امور جزئی: در این باره به یک جمله از شیخ محمد بسنده میکنیم: اگر بپرسید که چگونه در دبی توانستیم، همه این دستاوردها را با این سرعت رکوردی محقق سازیم، خواهم گفت که ما به هیچ کس اجازه ندادیم که ما را غرق در ریزه کاریهای جزئی کند زیرا اساس توسعه درست، همان نگرش است که جزئیاتِ کوچک آن، اهداف بزرگش را محو نمیکند.
۷ - مردم ما مهم هستند: در توسعه امارات، یک اصل اساسی دیگر نیز وجود دارد که رد پایش را میتوان در همه امور دید و آن اینکه هر تصمیمی که گرفته میشود باید در نهایت به نفع شهروندان اماراتی باشد. مثلاً مهمترین شرط سرمایه گذاری خارجی در امارات این است که صاحب سرمایه خارجی، با یک شهروند اماراتی شراکت کند. بدین ترتیب، سرمایه گذاری خارجی همان گونه که برای کلیت کشور سودمند است، برای فرد فرد شهروندان نیز سودآوری شخصی دارد.
بیتردید، امارات نیز همانند سایر کشورهای دنیا، عاری از عیب و نقص نیست و برخی اختلافات بین امارات و همسایگانی مانند ایران نیز در جای خود محل بررسی و تأمل دارد ولی در کنار همه این مسائل، عقل سلیم حکم میکند که ضمن محترم شمردن پیشرفتهای همسایه، متواضعانه درس آموز نیز باشیم که اگر درس نگیریم، عبرت میشویم.
پیست اسکی سرپوشیده دوبی در سرزمینی که برف نمیبارد!
منابع:
- دوبی سریعترین شهر جهان؛ نوشته جیم کرین؛ ترجمه هرمز همایونپور؛ نشر نی ۱۳۹۱
- نگرش من و چالشهای برتری، نوشته شیخ محمد بن راشد آل مکتوم؛ ترجمه: مسلم زمانی؛ نشر قلمکده ۱۳۹۰
■ با سلام
چند سال قبل كه یكی از دوستان دانشجوی دوره كارشناسی بود نقل میكرد كه در جلسه درس یكی از اساتید شناخته شده حقوق (یا روابط) بین الملل ، این استاد در مذمت كشورهای عربی جنوب ایران سخنانی میگفته و در این بین امارات و مخصوصا دبی را هم بی نصیب نگذاشته ،كه این منطقه با پول نفت به اینجا رسیده و عموما مردمانی بیخاصیت هستند و...... میگفت یكی از دانشجویان در اعتراض به این استاد گفت كه اماراتیها فقط نفت دارند و از درآمد آن صدها منبع درآمد دیگر ایجاد كردهاند و ما ایرانیها صدها منبع درآمد داریم و فقط میتوانیم نفت بفروشیم و بخوریم.
حرف این دانشجو با همه سادگی عین واقعیت است خود من در فرودگاه دبی دیدم و شنیدم كه یك هموطن ایرانی با ژست دانای كل به همراهش میگفت كه امارات را در دنیا كسی نمیشناسد و اگر ایران آسمانش را بروی امارات تحریم كند دیگر اینها ورشكست میشوند!!! نمیدانستم بخندم یا گریه كنم، حتی اگر منظورش شركت امارات و نه كشور امارات هم باشد، آخر یك انسان تا چه حد میتواند خودش را گول بزند و اینجور حرف بزند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید