روز سوم اسفند حدود ساعت ١٠ صبح، با شوق و ذوق به راه افتادم این سومین بار در سال جاری بود که تجمع اعتراضی پرستاران صورت میگرفت، امروز نیز پرستاران ضمن تحریم بزرگداشت فرمایشی روز پرستار (٥ اسفند)، تجمع اعتراضی اعلام نموده بودند، هوا آفتابی ولی به شدت سرد بود احساس دوگانهای داشتم؛ از یک طرف خوشحال بودم به خاطر اعتراضی که قرار بود صورت بگیرد و از طرفی نگران بودم که شاید نگذارنند و یا اینکه تعداد کسانی که میآیند کم باشند و نادیده گرفته شوند.
از میدان بهارستان که به سمت بالا پیچیدم از تردد زیاد و شلوغی نسبی خیابان متوجه شدم که گردهمایی شروع شده، دیگر سرمای هوا را احساس نمیکردم و بیشتر چهرهی آفتابی و درخشان آسمان به چشمم میخورد، در جلوی درب شمالی تعداد زیادی از پرستاران حدود ٢ هزار نفر زن و مرد،عمدتا جوان جمع شده بودند که این تعداد رفته رفته بیشتر میشد، از شهرهای مختلف یزد، اصفهان، قم، بندرعباس، استانهای خراسان، همدان، آذربایجان شرقی و غربی، مازندران، گیلان، گلستان، خوزستان ... چهرهها خندان و مصمم بود، یکی دو نفر از مادران با کودکانی که در آغوش داشتند آمده بودند، احساس صمیمیت و همدردی در بین کادر درمانی که ناشی از تبعیضات آشکار و تحقیرآمیز بود، فضای جمعی را در برگرفته بود، درد مشترک بود، هیچ کس آنجا غریبه نبود همه به یک جمع بزرگ تعلق داشتند کارکنان کادر درمانی تحت سلطهی پزشک سالاری! پلاکاردهای زیادی در دست شرکت کنندگان بود
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید