دوشنبه 25 مرداد 1389 ساعت 15:13
آقای قوچانی تصور می کنید به چه شکل می توان حول محور انتخابات آزاد کمپین برگزار کرد و اصولا گروه های سیاسی با گرایشات مختلف حول چنین کمپینی گرد هم جمع می شوند؟
از نظر من مبانی فکری دموکرسی از سوی برخی از کنشگران و گروههای سیاسی به صورت مطلق درونی نشده. متأسفانه پراگماتیسم در جهت گیری های سیاسی ما مهجور مانده. گروههای سیاسی و کنشگران ما اغلب احترامی برای اصل "بیشینه سازی انتفاع اجتماعی" قائل نبوده و تنها برای "آنچه باید"های ایدئولوژیک خود اعتبار حقیقت قائلند. حال آنکه برگزاری کمپین مفروض به عقلانیتی است که حداکثر سود را برای اجتماع همراه دارد و نه ارزشهایی که بنا بر توجیهات ایدئولوژیک باید باشند. از نظر من تنها با احترام به اصل بیشینه سازی انتفاع اجتماعی و رویکردی پراگماتیک به ابزار انتخابات آزاد است که برگزاری چنین کمپینی را ممکن می سازد.
به نظر شما انتخابات ازاد به لحاظ معرفت شناسی چگونه قابل بررسی است؟
انتخابات ریشه در نگرشی دارد که انسان را موجودی خودمختار تعریف و زندگی آدمی را به مجموعه ای از انتخاب های ناگزیر تعبیر می کند.این نگرش با فرض حکومت عقل بر اراده آدمی، ضمن ارائه تصویری آزاد از انسان، آن را موجودی مسئول می داند. این تلقی از انسان انتخابات آزاد را به مثابه ابزاری برای ارضاء خودمختاری، تأمین آزادی، بهبود کیفیت زندگی فردی و همچنین تأمین حداکثر مطلوبیت های اجتماعی معرفی می کند.
از نظر شما مولفه اصلی و حیاتی در انتخابات آزاد چیست و ایا مشارکت صرف ضمانت انتخابات ازاد است؟
انتخابات اساسأ تلاشی بی خشونت برای انتفال قدرت و تغییر سیاست های جاریست. هرچه محدودیت انتقال این قدرت کمتر و دامنه تغییرات ناشی از انتخابات وسیع تر باشد، درجه آزادی انتخابات طبعأ بالاتر است. سطح مشارکت بالا گرچه یکی از شاخصه های انتخابات آزاد است ولی ابدا به معنای صدق نقیض این قضیه نیست. کما اینکه در نظام های توتالیتر اکثریت چشمگیری از مردم در انتخابات شرکت می کنند، حال آن که انتقال قدرت صورت نمی گیرد و قدرت در انحصار گروه حاکم باقی می ماند.
اصولا برگزاری انتخابات آزاد به چه بسترها و پیش شرط هایی نیاز دارد و شما حلقه مفقوده برای برگزاری انتخابات آزاد در ایران را چه می بینید
من انتخابات آزاد مشروط به برابری حقوقی شهروندان می دانم. در حالی که در قانون اساسی برابری حقوقی اساسأ اصالت ندارد. لذا مقدم بر انتخابات آزاد، برابری حقوقی شهروندان با تعلیق یا تجدید نظر در بندهایی از قانون اساسی است. در چنین فضایی کاندیداتوری اپوزیسیون بلامانع، حق رأی عمومی، و انحصار نظارت بر انتخابات فاقد معنا خواهد بود
اصولا انتخابات آزاد به مثابه استراتژی مطرح است یا تاکتیک؟
فرض انتخابات آزاد به مثابه استراتژی ابدأ نمی تواند ضامن تحقق مطالبات نیرو های تحول خواه باشد. من از این نگرش به وازکتومی سیاسی تعبیر می کنم. چرا که این فرض فاقد تمرکز کافی بر سایر وجوه دموکراسی اعم ازمسئولیت مدنی قاعده هرم اجتماعی و مشارکت فعال غیر انتخاباتی بوده و از رخوتی پنهان رنج می برد. ضمن این که این نگاه استعداد بازتولید قرینه خود را دارد. چنان که نمونه های تاریخی آن قابل استناد است. در نقطه مقابل تلقی تاکتیکی از انتخابات آزاد، ضمن اشراف بر نامعین بودن نتایج انتخابات، با ابزار انتخابات به جستجوی مدام دموکراسی می پردازد. این نگرش گرچه انتخابات آزاد را فضیلتی مدنی می داند، لیکن برای مشارکت مدنی به معنای عام، و احساس وظیفه مدنی وزن بیشتری قائل است.
نقش نهادینه شدن و تن دادن به انتخابات آزاد و خشونت زدایی از یک جامعه در چیست؟
اصولأ دموکراسی را تدبیر بشر برای مهار خشونت است. آنجا که خشونت از حاکمیت حقیقت عاجز ماند، دموکراسی سر برآورد تا به دور از داعیه حاکمیت حقیقت، مصلحت اجتماعی را به تخت بنشاند. هر چه انتخابات آزادتر و لوازم آن مهیا تر باشد، ناگزیر وزن اجتماعی گفتمان های خشونت طلب کمتر و خشونت طلبان مهجور ترند. من روی "مهجورترند" تأکید دارم، چرا که حتی خشونت زدایی مطلق از جامعه دموکراتیک آرمانی را هم ممکن نمی دانم. با بسط دموکراسی خشونت از رفتار خشونت طلبان به افکار آن ها منتقل شده و گفتمان هایی با خشونتی پنهان شکل می گیرد. گفتمان هایی که بعضأ با اقبال عمومی مواجه شده و انتخابات آزاد فرصت بازتولید آن ها را در عرصه عمومی می دهد.
علت گسترش گفتمان انتخابات آزاد در ایران برای داشتن ایرانی آزاد در چیست؟
گفتمان مبتنی بر انتخابات آزاد تجربه ای تازه با ریشه های متفاوت انسان شناختی، معرفت شناختی و طبقاتی تسبت به سایر تلاش های معاصر ما برای بهبود است. ظهور این گفتمان متقارن با چرخش روشنفکران ما از سارتر به پوپر، افول اندیشه های چپ، وداع با عصر انقلاب و فربه شدن گفتمان اصلاح طلبی در ایران است. من اقبال عمومی نسبت به این گفتمان را برآمده از وجوه تمایز آن با انقلاب می دانم. آنجا که وعده های بزرگ نمی دهد، یوتوپیا تصویر نمی کند، خشونت را نفی می کند و با این همه تغییرات اصولی را هم ناممکن نمی داند.
نقش سازمانهای خارجی در نظارت بر انتخابا ت چگونه میتواند باشد و اصولا سابقه این نظارت در نیا تا به حال چگونه بوده است؟
نظارت نهادهای بین المللی توانایی افزایش اعتبار یک انتخابات را دارد، لیکن ابدأ نمی تواند به تنهایی یک انتخابات را معتبر جلوه دهد. شاخص اعتبار یک انتخابات اقناع افکار عمومی در رابطه با المان هایی است که انتخابات را انتخابات می کند. لذا من انتخابات آزاد بدون نظارت سازمان های بین المللی را ناممکن نمی دانم و معتقدم تأکید بر نظارت بین المللی امری حساسیت برانگیزاست که اولویت آن در مطالبات بهبودخواهان نمی تواند به عنوان گامی مثبت در تحقق انتخابات آزاد تلقی شود.
اما در مورد پاره دیگر سؤال شما باید عرض کنم که از سال 1980 تقاضا برای نظارت نهادهای بین المللی افزایش یافت و این افزایش به حدی بود که منجر به تأسیس واحد کمک های انتخاباتی در سازمان ملل شد. این واحد بر هر سه مرحله انتخابات اعم از مبارزات انتخاباتی، رأی گیری و شمارش آرا و انتقال قدرت نظارت دارد
نقش احزاب سیاسی در بستر سازی انخابات ازاد در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ بخصوص احزاب اصلاح طلب داخلی و گروههای اپوزیسیون در خارج از ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
کارویژه های احزاب در شرایط استقرار دموکراسی ابدأ قابل تعمیم به خرده احزاب در شرایط گذار نیست. من عملکرد بهینه احزاب در شرایط گذار را جز عمومی کردن سیاست در جامعه نمی دانم. آنجا که با استفاده از شکاف دولت و ملت نارضایتی ها را در قالب اعتراض ساماندهی می کنند. هر چند در این میان قائل به تأثیر جدی آن ها در عرصه عمومی نیستم و اعتبار بیشتر را به کنشگران و شبکه های اجتماعی که پس از انتخابات شکل گرفتند می دهم
http://entekhabateazad.net/index.php?option=com_content&view=article&id…
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید