آقایان کروبی و موسوی! به رفسنجانی امید نبندید!

با احترام و تحسین بیکران به شجاعت و مبارزه آقایان کروبی وموسوی در راه آزادی مردم ،توصیه بالا را متواضعانه مقدم می شمارم!شما آقایان کروبی و موسوی و بخصوص خانم زهرا رهنورد تاکنون ثابت کرده اید که بطور جدی پیگیر خواسته های اساسی مردم هستید.شما تاکنون نشان داده اید که مانند هاشمی سنگر را رها نخواهید کرد.بگذارید هاشمی شکایات خود را مانند دوره نهم نزد خدا ببرد و به قدرت لایزال مردم اعتقادی نداشته باشد! همواره در کنار مردم ماندن سنتی است تاریخی که به هرکس نصیب نمی شود!

مردم ایران در طول تاریخ ثابت کرده اند که تا آنموقعی به شخصیت ها و نیروهای سیاسی احترام می گذارند که آنها از آزادی ،دمکراسی ، حاکمیت ملی ،عدالت اجتماعی حمایت نمایند!شخصیت هائی که بسوی قدرت و ثروت رفته اند ،بسرعت از چشم مردم افتاده اند.این موضوع اینک در مورد هاشمی نیز صدق می کند.اگر هاشمی در یک تاکتیک ساختگی در بعد از انتخابات کودتائی 22 خرداد ـ فقط بطورکوتاه مدت به نفع آرای مردم سخن گفت اما بعدا با تهدیدهای خامنه ای روبرو گردید و نهایتا خود را در کنار خامنه ای و احمدی نژاد قرار داد!

«حجت الاسلام سیداحمد خاتمی با اعلام اینکه مواضع هاشمی رفسنجانی همان مواضع 26 تیرماه است گفت: آینده سیاسی آقای هاشمی به تصمیم رهبری و انتخابات آتی هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری بستگی دارد«

این روزها هاشمی رفسنجانی رسما حرفهای کیهان پسند می زند وتلویحا علیه آقایان کروبی وموسوی موضع می گیرد،چرا؟بوی حلوای داغ این بار از کدام سمت وسو به مشام هاشمی می رسد؟

بر سر آن نامه و افشاگری هاشمی علیه یزدی چه آمد؟وعده های هاشمی در مورد حق حاکمیت مردم چه شد؟ برسر سخنرانی در نماز جمعه26 تیرماه چه آمد؟ براسناد کاملا سری و محرمانه در لندن که نزد پسرش محسن به امانت مانده است،چه رفت؟برگشت محسن به ایران وادامه تحصیل او و ادعا نامه های دادستانی علیه محسن چه شد؟ پس از چند فشار ظاهری و جزئی از جانب جناح احمدی نژاد و خامنه ای بر خاندان هاشمی ،رفسنجانی بسرعت سنگرها را رها کرد و بی فقه ـ دوان ،دوان بسوی مرید خود خامنه ای رهسپار شد!

شاید دل کندن از هاشمی برای بعضی ها آسان نباشد ،چراکه دلربائی های هاشمی بسیار فریبنده است!چراکه خانواده رفسنجانی در عرصه سیاست بسیار زرگرند و هرزمان می توانند جوهرآماج سیاست خود را برابر با نیاز زمان و مکان نشان دهند! هاشمی رفسنجانی : فكر نمي‌كنم هيچ وجدان بيداري از وضع به وجود آمده راضي باشد.

شکایت های هاشمی رفسنجانی از ظلم ها و اجحافات دولتمداری احمدی نژاد به انتقاد از تحریم های غرب انجامیده است،چرا؟

به روشنفکرانی که تا چندی پیش همچنان به اسطرلاب هاشمی رفسنجانی دل بسته بودند ، اینک باید عمیقا تاسف خورد وبه شکست سیاست های آنها تسلیت گفت ،چراکه هاشمی رفسنجانی ـ پس از بازی های سیاسی فرصت طلبانه خویش ـ وزنه وحیات سیاسی خویش را کاملا در جانب خامنه ای و احمدی نژاد یافته است!

اینکه بین خامنه ای و رفسنجانی کدام و چه معا مله های در پشت صحنه سیاست برای حفظ نظام حکومت اسلامی صورت گرفته است و هاشمی کدام وعده ها را دریافت نموده ،هنوز بدرستی آشکار نگشته است!

«ایشان گفت: در شرایط کنونی نیز خواهیم توانست به مسائل فائق آییم زیرا شرایط امروز در ایران و جهان بدتر از

” شرایط سال‌های 67 نیست.

با تدبیر و عقلانیت در داخل و جهان توانستیم نه تنها جنگ را ختم کنیم بلکه پیروزی سیاسی خود در سازمان ملل متحد را ثبت کردیم. “

http://aftabnews.ir/vdcamyn6w49nwe1.k5k4.html

اما باید به هاشمی رفسنجانی خاطر نشان که اوضاع کنونی با سال 67 هزار بار به ضر ر رژیم اسلامی تغییر کرده است!

اما بطور حتم می توان از هم اکنون پیش بینی کرد که در صورت حمله نظامی به ایران ،تنها شخصیتی که حاضر می شود قرار داد کاپیتالاسیون پایان تخاصم نظامی و جنگ را امضاء نماید تا نظام را حفظ نماید و به قدرت سیاسی دست یابد،همین هاشمی رفسنجانی است!

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: آنهایی که الان به عنوان معترض یا منتقد در خیابانها آمدند و صحبت کردند اکثریت قاطع‌شان وفادار به نظام هستند.

هاشمی: ديگر آن حالات قديمي ام را ندارم كه زياد بخواهم ميدان داري كنم

رهبري مركز اصلي نظام است...در مواردي هم كه نظراتمان مختلف باشد طبعا مطابق همين قانون اساسي من بايد كوتاه بيايم . رهبري نمي توانند كوتاه بيايند از نظرشان . تشخيص داده اند و قدرت اجرا هم دارند. بايد عمل كنند. من تشخيص داده ام ولي حجت نزد ايشان است .

«آیت الله خزعلی :اطلاعات گفت آقای هاشمی منحرف است

آیت الله خزعلی گفت: تعجب می کنم که آقای هاشمی آمده در مشهد گفته موضوع رهبری برخاسته از مردم است . هاشمی که لقب آیت الله ای را هم همین طوری گرفته .جواب روایت ولی عصر را چه می دهد . «

اگر این روزها حکومت اسلامی در ایران از خود بی مسولیتی نشان می دهد و کشور را با اعمال غیر عقلانی و لجبازی های کودکانه علیه جهان ـ از هر سو بسوی پرتگاه سوق می دهد اما اپوزیسیون پراکنده نیز به همان اندازه از پذیرش تعهد تاریخی خود شانه خالی کرده است و برای پی ریزی شالوده آلترناتیو برای آینده ایران تاکنون هیچ اقدامی انجام نداده است. چرا تاکنون آشتی ملی در میان نیروهای سیاسی داخل و خارج کشور برای رهائی مردم ایران صورت نگرفته است؟

لابد امریکا باید مانند آنروزی که نیروهای جانشین سیاسی عراق و افغانستان را دریکی از شهرهای اروپا گرد آورد، نیروهای ایرانی را متحد سازد؟آیا نیروهای اپوزیسیون ما نیز چنین روزی را انتظار می کشند؟