میر حسین موسوی در اخرین مطلبی که از وی منتشر شده پیشنهاد همه پرسی ) رفراندم ( بر سر مسئله اتمی کرده است. در شرایطی که مناقشه اتمی به مهم ترین بهانه دنیا در مقابله با ایران و رویارویی نظامی تبدیل می شود، میر حسین هوشمندانه ترین موضع را گرفته است. او نه مستقیم نظر شخصیاش را معیار عمل به این پرونده قرار داده که متهم به رفتن به راه احمدینژاد و خودخواهی شود و نه موضع بیتفاوت گرفته است. رفراندم به خصوص در این مقطع که اثرات سیاست خارجی دولت احمدینژاد مشخص شده بهترین وسیله گزینش «منافع ملی» ست.
میر حسین موسوی در اخرین مطلبی که از وی منتشر شده پیشنهاد همه پرسی ) رفراندم ( بر سر مسئله اتمی کرده است. در شرایطی که مناقشه اتمی به مهم ترین بهانه دنیا در مقابله با ایران و رویارویی نظامی تبدیل می شود، میر حسین هوشمندانه ترین موضع را گرفته است. او نه مستقیم نظر شخصیاش را معیار عمل به این پرونده قرار داده که متهم به رفتن به راه احمدینژاد و خودخواهی شود و نه موضع بیتفاوت گرفته است. رفراندم به خصوص در این مقطع که اثرات سیاست خارجی دولت احمدینژاد مشخص شده بهترین وسیله گزینش «منافع ملی» ست.
به احترام به شجاعت او به یاد بیاوریم که محمد خاتمی در تمام سالیان ریاست جمهوریاش حاضر به مداخله در پرونده اتمی نشد و از اختیارات ریاست جمهوریاش استفاده نکرد و نهایتا در زمان ریاست جمهوری او (در اخرین روزها) بود که غنیسازی از تعلیق در آمد. تصوری که میرحسین از «منافع ملی» دارد ، روز به روز به آرمانهای جمهوری خواهان ایران نزدیک تر میشود و از امثال خاتمی فاصله می گیرد.
از دید نویسنده این سطور ، آنچه تا امروز از اصلاح طلبان سابقا حکومتی و بسیاری متحدین شان در رسانههای برون مرزی شنیده میشد، نوعی دلیل تراشی برای توضیح علت پنهان شدن پشت منافع بالقوه انرژی هستهای و دستیابی به موقعیتی استراتژیک میان کشورهای منطقه بود. اوضاع امروز ایران در میان همسایگانش اسف بارتر از آن ست که نیازی باشد از مدافعین سابق این تئوری امروز توضیحی بخواهیم اما میشود از این تجربه تلخ، به مفهومی تازه از «منافع ملی» رسید. اینکه «منافع ملی» از آرمانهای هر حزبی، چه دینی و چه غیر دینی بالاتر است ظاهرا نباید نکتهای پیچیده باشد ولی تا امروز این پذیرش عقب افتاده است. از دیدگاهی قابل بحث، دلیل پافشاری ایران بر هستهای شدن را در حفظ مدل جمهوری اسلامی در مقابل فشارهای روزافزون غرب برای «دموکراتیزه شدن» بیان میکردند. امروز بعد از طوفان پساانتخاباتی ، میبایست معلوم کرد که غرب بر سر این خواسته مصمم تر است یا جمهور مردم ایران ؟
شاید مدل ساده شده معضل منفعت ملی این باشد که عدهای معتقدند که جمهوری اسلامی بالاتر از منافع ملی ست یا به نحوی خود منفعت ملی ست (مدل خمینی) و عدهای دیگر معتقدند در شرایطی میشود بر خلاف نص قانون اساسی این نظام را به نفع ملت معلق یا منحل کرد. انتخاب میان این خط کشی نمیبایست چندان سخت باشد. بدبینان میتوانند این مدل را به جدال پایان ناپذیر میان ایران و اسلام تقلیل دهند ولی از اهمیت و فوریت موضوع کاسته نخواهدشد
ضمن احترام به درایت سیاسی نشان داده شده از سوی میرحسین موسوی ، منتظر خواهیم نشست تا دیگر فعالان سیاسی ایران هم موضعی به روشنی او اتخاذ کنند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید