آیا شیپورهای جنگ را می توان شنید؟

با نبردهائی که توسط امریکا و متحدین افغانی در منطقه هلمند افغانستان علیه طالبان والقاعده آغاز گردیده است ،بیشتر آگاهان سیاسی غافلگیر گردیدند.این جنگ شاید اولین برخورد نظامی به فرمان پرزید نت اوباما رئیس جمهورامریکا از حزب دمکرات باشد که در ضمن جایزه صلح نوبل 2009 را نیز دریافت کرده است .اما شکست و پیروزی نبرد های اخیر در افغانستان برای باراک اوباما بسیار حساس و تعین کننده خواهد بود.بعداز رخداد تاریخی11سپتامبر، امریکا با رهبری جرج بوش عزم نابودی القاعده را که از جانب طالبان حمایت می شد ـ در افغانستان نمود.در آنروزها بهزاد نبوی در دولت محمد خاتمی گفت باید از طالبان حمایت کرد و از نابودی نیروی های چریکی طالبان جلوگیری نمود ،چراکه پس از اضمحلال طالبان ،امریکا به سراغ جمهوری اسلامی خواهد آمد.در نابودی دولت صدام ـ جمهوری اسلامی بیشترین یاری ها را به امریکا رساند ،تا آنجائیکه دولت خاتمی درمارس 2003 حریم هوائی ایران را برای پرواز هواپیماهای جنگی امریکا آزاد گذاشت!پس از سرنگونی صدام ،حکومت اسلامی به قدرت اصلی وتعین کننده منطقه تبدیل گردید که این موضوع هیچگاه امریکائی هارا در واشینگتن آسوده خاطر نگذاشته است .درعین حال دولت امریکا تا کنون در مورد اشتباه تاریخی سرنگونی حکومت صدام ـ همواره زیر سرزنش دولت های عرب منطقه و خلیج فارس قرار گرفته است که چگونه باعث تقویت موقعیت بلا منازع جمهوری اسلامی در منطقه گریده است! علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی به آغاز احتمالی جنگ پی برده است ،بدین خاطر به تمام کشورهای حوزه خلیج فارس مبنی بر حمایت پایگاهی آنها به امریکا از حالا هشدار داده است.

چرا ارتش آلمان فارسی می آموزد؟

http://www.youtube.com/watch?v=rYC_aSnKezY

واقعا چرابه یکباره جنگی همه جانبه با 15،000 هزار نیروی نظامی علیه طالبان و القاعده در افغانستان آغاز شد؟ همه اینها در حالیست که حامد کرازی مدتهاست که باب مذاکره با رهبران طالبان را با میانجی گری پادشاه عربستان سعودی آغاز کرده است! شرائطی بسیار حساس را در حالی نظاره می کنیم که درخبرهای وزرات امور خارجه اسرائیل چنین می خوانیم «« در یک تلاش دیگر برای جلوگیری از اتمی شدن حکومت ایران، که در روزهای اخیر تهدیدهای جنگی خود را علیه اسرائیل شدیدتر کرده است، نخست وزیر اسرائیل فردا (یک شنبه 25 بهمن ماه 1388- 14 فوریه 2010) رهسپار مسکو می شود تا سران جمهوری روسیه را متقاعد کند به صورت فعال تری از گسترش تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران جانبداری کند. رفتار روسیه در شورای امنیت تا حد زیادی سرنوشت عملکرد دولت چین در شورای امنیت را نیز رقم خواهد زد. زیرا اگر روسیه به پشتیبانی از تحریم های بیشتر رای بدهد، بعید می نماید که چین از حق وتو استفاده کند و موجب شکست قطعنامه شود. هم زمان اعلام شد که رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح ایالات متحده نیز فردا به اسرائیل می آید. سفر نتانیاهو در حالی صورت می گیرد که در گزارش ها آمده بود که محمود احمدی نژاد در تماس تلفنی با پرزیدنت اسد، دوباره از نابودی اسرائیل سخن گفته و علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتم ایران نیز در مصاحبه ای گفته بود که اگر اسرائیل در صدد حمله به تاسیسات اتمی حکومت ایران برآید، نابودی خود را رقم زده است.«« آیا همه اینها فقط برای فریب نیروهای طالبان طرح ریزی شده بود؟ آیا عربده کشی های اتمی احمدی نژاد می تواند عاملی برای آغاز یک جنگ در منطقه گردد؟ بنظر می رسد که امریکا با جنگی که آغاز کرده است می خواهد نابودی یا تضعیف طالبان والقاعده بعنوان متحد ین آتی پشت جبهه حکومت اسلامی ایران را خلع سلاح نماید تا در روز نهائی یعنی هنگام حمله نظامی اسرائیل و امریکا به مراکز اتمی جمهوری اسلامی ـ ایران از ناحیه طالبان و القاعده هیچ پشتیبانی دریافت نکند ودر ضمن در راه عملیات اهداف نظامی امریکا واسرائیل هیچ مزاحمتی از جانب طالبان و القاعده صورت نگیرد! اگر بخاطر داشته باشیم ،دولتهای کوچک حوزه خلیج فارس در دوره دولت جرج بوش ـ هیچگاه نمی خواستند پایگاهی جهت حمله نظامی به مراکز اتمی جمهوری اسلامی در اختیار امریکا بگذارند اما اینک مدتهاست که واشینگتن اعراب را به خطرات و بلندپروازی های اتمی رهبران حکومت اسلامی ایران در منطقه متقاعد کرده است . ارتش اسرائیل خود را برای رویاروئی با سوریه و حزب الله آماده کرده است.وزیر امور خارجه اسرائیل مانند یک فرمانده نظامی به دولت سوریه هشدار داده است که در صورت کوچکترین اقدام نظامی آن کشورعلیه اسرائیل ـ خاندان اسد نابود خواهد ش.سرمایه داری جهانی با بحران بی سابقه ریشه دار وتاریخی روبرو شده است که بعضی از کشورها به پرتگاه نابودی کشانده است.شاید یک جنگ ناخواسته منطقه ائی در خاورمیانه بتواند بحران سرمایه داری را بطور موقت مداوا نماید.اکثرکشورهای اروپائی به ناکارآمدی تحریم های اقتصادی علیه دولت ایران پی برده اند و بیشتر به گزینه نظامی گرایش یافته اند.آیا ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی نیز با گزینه نظامی موافق هستند؟ . درضمن جمهوری اسلامی در این روزها برای نابودی جنبش مردمی سبز در ایران ـ تشنه جنگ است و همچنان بر طبل جنگ می کوبد. آیا این روزها باید شوربختانه صدای شیپورهای جنگ یا کوبه های طبل را شنید ؟