در شرایطی که برخی افراد از افت جنبش سبز صحبت میکنند، کم نیستند کوشندگانی از این جنبش، مانند نویسنده مقاله "نگاهی به موقعیت کنونی و آینده نظام اسلامی" که با نگاهی واقعبینانه به مشکلات اقتدارگرایان، چشمانداز امیدوارکنندهای را برای جنبش سبز متصور هستند.
پیامهای نوروزی رهبران گروه سبز، چالش مستقیمی بود در برابر حاکمیت رهبر نظام اسلامی که تا کنون انحصار چنين پيامهائی را به عهده داشت. در این پیام ها اشارهای به کاسته شدن از خواسته ها دیده نمیشود.
تعطیلات نوروزی، آرامش ظاهری را به جامعه ایران بازگردانده، اما هم در جبهه خارجی و هم داخلی، موقعیت حکومت متزلزلتر شدهاست. پیامهای نوروزی رهبران گروه سبز، چالش مستقیمی بود در برابر حاکمیت رهبر نظام اسلامی که تا کنون انحصار چنين پيامهائی را به عهده داشت. در این پیامها اشارهای به کاسته شدن از خواستهها دیده نمیشود. برعکس هر سه پیام مهم، از ایستادگی هر چه محکمتر در برابر رژیم حکایت میکنند. برخورد میان مجلس و رییس جمهور که به دخالت علنی رهبر رژیم منجر گردید، نشان از ژرف شدن اختلاف در بطن نظام دارد. به ویژه مسایل اقتصادی کشور به شدت حاد شده و با برنامههای حکومت، از آنچه که بوده نیز نگران کنندهتر خواهند شد. "اصولگرایان" در دایره قدرت، با پی بردن به ناتوانی حکومت از حل مسایل اساسی کشور، نیز به خیل مخالفین میپیوندند. بر تمام این مسایل باید گرفتاریهای خارجی را نیز افزود.
امکان بر قراری تحریمهای فلج کننده، هر روزه بیشتر و به واقعیت نزدیکتر میشود. در چند ماه گذشته، چندین تأمین کننده بنزین در غرب و هندوستان، بی سروصدا فروش این ماده حیاتی به ایران را متوقف کردهاند. ایران که چهل درصد بنزین مورد احتیاج خود را از راه واردات تأمین می کند، به سادگی نخواهد توانست جانشین مورد اطمینان برای اين فروشندگان بنزين پیدا کند. نه چین و نه ونزوئلا که رژیم دل به آنان بسته است، قدرت جبران این کمبود را ندارند. شبکه حمل و نقل کشور، با بحران روبرو خواهد شد. چنین واقعهای به شدت بر قیمت کالاها و به ویژه مواد غذایی خواهد افزود و شتاب تند تورم شدید کشور را از آنچه که هست بیشتر خواهد کرد. همزمان، شرکت روسی لوک اویل اعلان کرده است که از فعالیت در صنعت نفت و گاز ایران به خاطر تحریم آمریکا، دست کشیدهاست. با وابستگی شدید اقتصاد روسیه به دستگاه حکومتی آن کشور، این واقعه را باید اشاره دولت روسیه دال بر سختتر شدن موضع آنان در برابر جمهوری اسلامی، تعبیر کرد. با افزایش فشار غرب بر روسیه و سخنان اخیر مقامات روسی چنین به نظر میرسد که روسیه بیش از هر زمان دیگر آمادگی در همراهی با تحریمهای سنگينتر عليه ایران را پیدا کردهاست. چین متحد دیگر نظام اسلامی در شورای امنیت سازمان ملل نیز بدون سروصدا از وابستگی خود به سوخت ایران میکاهد. واردات نفت چین از ایران در دوماه سال 2010 به نسبت ماه های مشابه سال 2009 کاهش نشان میدهد و در عوض چین واردات نفت خود را از روسیه افزایش دادهاست. هرچند هنوز چین به طور علنی جبهه خودرا تغییر نداده، اما به نظر نمیرسد که همچنان سرسختانه بدون قید و شرط از موضع جمهوری اسلامی حمایت کند. کشورهایی که دارای جنگ افزار هستهای هستند، در جهت منافع خود تلاش میکنند که دیگر کشورها را از دستیابی به این سلاح دور نگاه دارند و چین نیز در این میان استثنا نیست. با در نظر گرفتن تمام این موارد، میتوان گفت که شرایط بينالمللی برای تصميم به برقراری تحریمهای فلج کننده، نسبت به آنچه در گذشته بوده، آمادهتر است.
حکومت نه تنها از حل مسایل کنونی عاجز است، بلکه با گذشت زمان بر مسایل آن نیز افزوده میشود. بدون تردید پس از پایان تعطیلات نوروزی که رژیم تلاش در طولانی کردن آن دارد، مسایل پیش روی رژیم از گذشته نیز سخت تر خواهند بود. رژیم اسلامی چند راه بیش تر در برابر خود ندارد.
ادامه ساختار کنونی، که در عمل فلج کشور است و نمیتواند تا درازمدت ادامه یابد. حتا اگر جنبش سبز نیز به ميزان زيادی انرژی خود را از دست دهد و در کشور دامنه اعتراضات علنی کاهش يابد، این حکومت ثابت کرده که قادر به حل مسایل و مشکلات نیست. در زمینه اقتصادی با لایحه یارانهها در مجلس و تصویب آن، چه بر مبنای نظر مجلس و یا نظر رئیس جمهور، هر دو به شدت تورم زا خواهند بود. اختلاف در این است که طرح مجلس در مقایسه با طرح رئیس جمهور رژیم، فشار کمتری بر افزایش تورم وارد خواهد کرد. همزمان با بالا نگاه داشتن ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی، از توان رقابتی تولیدکنندگان ایرانی بازهم هر چه بیشتر کاسته خواهد شد. با بیکار شدن کارگران و وارد شدن دایمی نیروهای جوان به بازار کار، برحجم و نرخ بیکاری افزوده خواهد شد. از سوی دیگر با سوء مدیریت در سیاست خارجی، کشور در انزوای کامل به سر میبرد. خطر جنگ همچنان وجود دارد. کوتاه سخن؛ با ادامه ساختار سیاسی کنونی، کشور به طور کامل فلج خواهد شد و بهمراه آن آخرین قطرههای مشروعیت رهبر نظام نیز از ميان خواهد رفت.
راه حلهای مصالحهای، مانند بر کناری رییس جمهور از راههای قانونی - گرچه این راه حل عملی است و در جمهوری اسلامی سابقه نیز داشته است، اما به خاطر حمایت همه جانبهای که رهبر رژیم اسلامی از رییس جمهور به عمل آورده و سرنوشت خود را به سرنوشت او گره زده، به معنای پایان ولایت فقیه و یا به سخن دیگر، پایان نظام جمهوری اسلامی خواهد بود. نظام به سادگی و بدون دست زدن به دیگر راهها حاضر به پذیرفتن چنین راه حلی نخواهد شد. دیگر راه حلها در این گروه مانند تشکیل یک حکومت ائتلافی نیز با این مشگل برخورد پیدا خواهد کرد. مصالحهای که موقعیت رهبر رژیم و ولایت فقیه را با چالش شدید روبرو نکند، در افق دیده نمیشود.
حکومت نظامی کامل، سپاه پاسداران با کنار گذاردن رییس جمهور، خود حکومت را به طور مستقیم در دست گیرد. سپاه پاسداران از یکدستی برخوردار نیست و در نتیجه موفقیت آن تضمین شده نیست. هر حرکت رادیکال سپاه ممکن است با واکنش ارتش روبرو شود. با وجود اين چنین راه حلی چون موقعیت رهبری رژیم را در کوتاه مدت به خطر نمیافکند، از نظر رژیم میتواند جذاب باشد. در هر حال در رژیمهای دیکتاتوری که مشروعیت نظامشان به شدت زخم برداشته، آخرین تیر ترکش، حکومت نظامی است. تمایل این رژیمها، تکیه بیشتر بر نیروی نظامی است، تا مصالحه. با توجه به سرسختی رژيم جمهوری اسلامی برای ماندن به هر قيمت و به امید واهی نجات، پیش از سقوط کامل این راه را نیز احتمالاً خواهد پیمود.
اما آن چه از نگاه اين رژيم دور مانده است اين که ایران به سطحی از توسعه فرهنگی و سیاسی رسیده که هیچ راه حل غیردمکراتیکی نمی تواند مورد قبول ملت قرار گیرد. دوران حکومت چنین رژیمهایی در ایران به سر آمده و هیچ راه حل تند و رادیکال نمیتواند مسایل ایران را حل کند، تنها زخمها را از آنچه که هست عمیقتر خواهد کرد. به روی کار آوردن یک حکومت نظامی کامل ویا برخورد تند با ملت، تنها سقوط جمهوری اسلامی را سرعت خواهد بخشید. جنبش سبز تنها در صورت دسترسی به آرمانهای آزادی خواهانه خود از صحنه خیابان ها کنار خواهد کشید. حکومت نظامی نیز نخواهد توانست رژیم اسلامی را نجات بخشد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید