سناریو سپاه پاسداران در بند ۲ الف زندان اوین علیه فعالین و کنشگران حقوق بشر داخلی بسیار بد دنبال میشود، آنچه از خروجی این سناریو بیرون میآید، اتفاقی است تکراری است و مسبوق به سابقه. در واقع این سناریو در سکانسهای بیرونی خود پروندهیی است شامل همان اتهامهای کلیشهیی و همیشهگی همچون اقدام علیه امنیت ملی، ارتباط با بیگانهگان، ساپورت شدن از طرف نهادهای جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل و اسم بردن از پروژههای تخیلییی که تنها کیهاننویسان نامشان را میدانند و بس.
آنچه که این روزها در بند ۲ الف زندان اوین میگذرد، شکنجه، فشار، تهدید خانوادههای فعالین حقوق بشر بازداشتی، عدم امکان تماس و برخورداری از وکیل و بیخبری مطلق از وضعیت بازداشتیها است. سناریوی جدید سپاه پاسداران فعالین حقوق بشری را هدف قرار داده تا بتواند با ضربه زدن بر آنها به پیکرهی فعالیت حقوق بشری ضربه وارد کرده تا متقاعب آن سرپوشی بگذارد بر کارنامهی سیاه حقوق بشری جمهوری اسلامی و زمینهیی برای تداوم آن. به خصوص آن که از طرف ناقضان حقوق بشر ایرانی این سال، سال تلاش مضاعف و همت مضاعف نام گرفته است!
مرکز جرایم سازمان یافته وابسته به سپاه پاسداران که زمینهی شکلگیری آن در سال ۱۳۸۳ در برخورد با وبلاگنویسان و کاربران اینترنتی توسط قاضی مرتضوی و قاضی مقدس به وجود آمد؛ تا کنون چندین بار به اجرای این سناریوی یک شکل با اهدافی متفاوت دست زده است. بارزترین نمونهی آن دستگیری کسانی بود که در اسفند ماه سال ۸۷ با نام شبکهی «مضلین» معرفی شدند. در نگاه اول و بر اساس آنچه که از اطلاعیههای سپاه و رسانههای امنیتی ـ دولتی بر میآمد، این مساله برخورد با سایتهای «مستهجن و ضد دین» بود. اما آنچه که واقعیت این ماجرا بود زمینهسازی برای بیاعتمادی عمومی به اینترنت از طریق تبلیغات رسانهیی و ساخت برنامههای تلویزیونی همچون برنامهی «شوک» بود.
در واقع مرکز جرایم سازمان یافته اینترنتی که خود یک مرکز سازمان یافتهی نقض حقوق بشر و دشمن آزادی بیان است، اهداف خود را با نوشتن سناریوهای مختلف و اجرای سازمان یافته و یک شکل آن در زندان اوین زیر عنوان اتهامی و جرمی دیگر مطرح و شروع به پیشبرد آن میکند. این گروه بدنام و شکنجهگر که اسامی ثابتی چون قاضی کیانمنش (که در سال ۸۳ دادستان بود و اکنون یکی از قضات پروندهی فعالین حقوق بشر است)، قاضی جعفری (که در پروندهی شبکهی مضلین در صدا و سیما به صراحت از صدور حکم اعدام برای چند نفر از متهمان خبر داد)، شخصی سپاهی به نام «موسوی» (که یکی از عناصر اصلی و بسیار پلید این سازمان است) را همواره در این پروندهها میبینیم، یک روش کلی دارد؛ فشار و شکنجه در بند ۲ الف سپاه، اخذ اعترافات تلویزیونی و پروندهسازی رسانهیی در ابتدا شروع پرونده و تبلیغات تلویزیونی در انتهای پروژه.
یکی از شگردهای مرکز جرایم سازمان یافته که نشات گرفته از تفکر سرکوبگر سپاه پاسداران است، تهدید و فشار شدید بر روی خانوادههای زندانیان و امنیتی کردن شدید این پرونده ها است، به طوریکه هم امکان اطلاعرسانی از بازداشت شدهها را کم میکند و هم نقل هر خبری را دچار احتیاط و دوراندیشیهای خاص میکند. این شیوه در تمامی پروندههای این گروه به روشنی آشکار است به طوری که حتا برخی بازداشت شدهگان یک ماه گذشته هنوز حتا خبر بازداشتشان بروز نکرده و یا بعد از خبر بازداشت هیچگونه اطلاعی از وضعیت آنان در دست نیست.
یکی از شیوههای که میتواند در شکست این سناریوهای امنیتی موثر باشد، اطلاعرسانی و پوشش خبری از وضعیت بد بازداشت شدهگان و مسائل گفته و نگفتهی این پروندهسازی است.
آنچه که روشن است اطلاعات و نهادهای امنیتی سپاه میخواهند با تکیه بر روشهای گذشته، همچون برخورد با متهمین تحت عناوین دیگر مثل «انهدام شبکهی سایبری» و شکنجه و فشارهای غیرانسانی بر روی بازداشت شدهگان، وادار کردن متهمان به شرکت در اعترافات تلویزیونی و شرکت در دادگاهها برای بیان مطالب غیرواقع و… باز هم عدهیی را برای اهداف شوم خود قربانی کنند.
سکانس داخلی این سناریو در بند ۲ الف زندان اوین برای اجرای این برنامهها بسیار تکان دهنده دنبال میشود. نصور نقیپور، دکتر حسام فیروزی، مهدی خدایی، عبدالرضا احمدی و به ویژه حسین رونقی ملکی به شدت در زندان اوین و در این بند زیر نظر اطلاعات سپاه تحت فشار هستند. دیگر فعالین حقوق بشر بازداشتی وضعیتی بهتر از این ندارند. حسین رونقی ملکی بر اساس اطلاعاتی که داریم و پروندهسازیهای کیهان برای او به شدت در وضعیت بحرانی و نگران کنندهیی در این بند به سر میبرد و بازجویان سپاهی این پرونده برای او خوابها دیدهاند.
اکثر متهمان پرونده از افراد گمنام و یا فعالینی که دارای اسم مطرحی نیستند انتخاب شدهاند. در حالی که ظاهر این پرونده و آنچه که در رسانهها منعکس شده علیه فعالین شناخته شده و گروههای مطرح حقوق بشری ایران بوده است. در واقع این شیوه برای قربانی سازی و قربانی گرفتن است، افراد گم نام یا کسانی که کمتر شهرت دارند همواره بیشتر در معرض خطر قرار دارند و کمترین حمایت از آنان صورت میگیرد که این مساله کمک کننده به بازجویان و سناریوسازان برای پیشبرد اهدافشان است. مسالهیی که آنها به خوبی از آن آگاهی دارند.
وضعیت بچههای بازداشتی سخت و نگران کننده در بند ۲ الف زندان اوین همچنان دنبال میشود، چیزی به پایان این پروژه که در پس شکنجهها و فشارها بسته میشود، نمانده است. از این پرونده بوی خوبی به مشام نمیرسد و مجموعهیی از حکمهای سنگین را به دنبال خواهد داشت. نیاز به کمک همهی فعالین و گروههای حقوق بشر است. در حال حاضر بهترین کار شکست این پروژه توسط اطلاعرسانی وسیع است. فعالین حقوق بشر که سالها مدافع و حامی زندانیان بودهاند اکنون نیاز به حمایت دارند. آنها حامیانی بودند که نفششان را از دست دادهاند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید