رفتن به محتوای اصلی

طرح تشکیل اتاق های فکر

طرح تشکیل اتاق های فکر

 طرح تشکیل اتاق های فکردسته‌بندی نشده نظر دهید اول: مبارزه بین دو جبهه هست: یکی می گوید حق با من است و هرکس که با من نیست، بر حق نیست. بر این اساس حق من است که او را ارشاد کنم. اگر ارشاد نشود، محصورش نمایم و اگر حصر او برایش مظلومیت به ارمغان آورد، حذفش نمایم. جبهه دوم می گوید حق با اکثریت است و هرکس که در اقلیت باشد، حق آزادی بیان و آزادی پس از بیان برای او محفوظ است.

دوم: تفکر اول هم پشتوانه دارد و هم ابزار. پشتوانه اش قرائت دیکتاتوری از مذهب و ابزارش سرمایه نفتی خوزستان است. با قرائت خاص خود از مذهب قشری از جوانان را از نظر فکری توجیه می کند و با سرمایه اش آن قشر را برای در هم کوبیدن کسانی که به زعم او برحق نیستند بسیج می نماید. کسانی که این تفکر را نمایندگی می کنند نه دلقک هستند نه نادان و نه بی تجربه.

سوم: جبهه ی دوم هم پشتوانه دارد هم ابزار. پشتوانه اش از یک سو قرائت مردم سالارانه از مذهب و از سوی دیگر فلسفه ای ست که به جدایی دین از حکومت اعتقاد دارد. ابزارش قدرت چهل میلیون جوان است. دو گزاره ی فوق که پشتوانه فکری این جبهه را تشکیل می دهند با هم سازگار نیستند. این اختلاف نظر، آن ابزار چهل میلیونی را خواسته یا نخواسته دچار دو دستگی می کند. اما این دو دستگی تا وقتی که حریفی مشترک وجود داشته باشد، خود را نشان نمی دهد.

چهارم: کار از اعتراض گذشته است. کسانی که می خواهند در جبهه ی دوم بجنگند، دیگر معترض نیستند. معترض لفظی پاسیو است. آدم معترض در خیابان غیر از فریاد زدن و در حوزه ی نظری غیر از انتقاد کردن کار دیگری از دستش نمی آید. (که البته در وقت خود اثر گذار است) معترض و منتقد، خراب کننده هستند. برای آنها یک چیز اهمیت دارد: خراب کردن نظم موجود. اینکه بعدا چه چیزی می آید، برایشان اهمیتی ندارد. هرکس که می خواهد هویت خود را به جبهه ی دوم پیوند بزند، باید به جای اعتراض آماده ی مبارزه باشد. آدم مبارز ضمن اینکه با حریف مبارزه می کند، قصد ایجاد نظمی نو دارد. او چه بخواهد و چه نخواهد مجبور به نوآوری و شکوفایی ست. او هم به خیابان می آید و هم روش های تازه ای برای به زانو درآوردن حریف خلق می کند. حتی از این ابایی ندارد که در لحظه ی به زانو در آمدن حریف او را ببخشد و به جرگه ی خود جذبش کند.

پنجم: برای مبارزه با سیستم دیکتاتوری مذهبی – و نه با مذهب – تشکیل اتاق های فکر ضروری ست. این اتاق ها همین الان هم تشکیل شده اند اما بیم آن می رود که از یک طرف به خاطر تخم یاسی که نفوذی های حکومت در حال پاشیدنش هستند و از طرف دیگر به خاطر جوان بودن اعضای این اتاق ها و به تبع آن تصمیمات احساسی یا انتظار نتیجه گیری سریع، در همین مرحله از هم بپاشند.

ششم: اتاق فکر مجموعه ای ست از افرادی که دور هم جمع می شوند تا برای رسیدن به هدف، ۱٫ شیوه های تازه ای خلق کنند ۲٫ شیوه های موجود را تصحیح یا تکمیل نمایند ۳٫ مشکلات احتمالی را پیش بینی کرده و برای آنها چاره ای بجویند. برای این اتاق های فکر سه هدف متصور است: یکی به زانو درآوردن حکومت دوم آگاه کردن مردم و سوم پرداختن به این مسئله که آیا راه حل اساسی اجرای قانون اساسی یا تغییر قانون اساسی ست. هر اتاق فکری که تشکیل می شود باید فقط یکی از این سه هدف را برگزیند.

اتاق های فکری که هدف اول را برای خود برمی گزینند باید به انواع روش هایی که موجب تسلیم حکومت در مقابل خواست مردم می شود، بیندیشند. این راهکارها نباید کلی یا شعارگونه باشند. حتی نباید نسخه ای برای کل جامعه باشد. راهکارها باید چنان ساده و عملی باشند که اعضای اتاق فکر یا هسته های اجرایی که در اطراف خود دارند بتوانند آنها را به اجرا بگذارند. وقتی که مثلا پنجاه تا اتاق فکر مختلف در پنجاه محله یا شهر مختلف روش هایی را به اجرا بگذارند که حداقل در محیط یا محله خود حاکمیت را به ستوه آورند، آتش آزادیخواهی شعله ورتر خواهد شد. در مورد هدف دوم و سوم هم به همین صورت بحث ها، روش ها و نتیجه گیری ها باید بدون ابهام و روشن و روان باشند.

هفتم: به نظر می رسد که برای هدف سوم یعنی اجرا یا تغییر قانون اساسی، قشر دانشجو و آگاه جامعه بهتر می تواند اتاق های فکر تشکیل دهد. برای رسیدن به هدف اول یا دوم نیازمند اتاق های فکر از همه ی قشرهای جامعه هستیم.

هشتم: این اتاق های فکر حداقل با سه عضو که کاملا همدیگر را می شناسند تاسیس می شوند و با توجه به همین اصل امنیتی گسترش می یابند. بهتر است که اعضا برای اتاق فکر خود اسمی انتخاب کنند و اگر برایشان امکان داردنتیجه ی صحبت ها یا کارهایی را که انجام داده اند، به شکلی گمنام و از طریق اینترنت به اطلاع بقیه برسانند. هر ایده ای – هر چقدر هم که کودکانه، خنده دار، غیرواقعی یا ماجراجویانه به نظر برسد – باید توسط اعضا جدی گرفته شده و برای تکمیل، تصحیح یا رد آن، مستدل و واقع بینانه به تبادل نظر پرداخت.

نهم: اینها قوانینی ست که هر اتاق فکری باید سرلوحه ی کار خود قرار دهد: ا. هریک از اعضا موظف است که همواره هدف اصلی را در ذهن خود داشته باشد. ۲٫ هیچ وقت کاری نکن که شکارچی عادتهای تو را بشناسد ۳٫ استفاده از اینترنت بدون فیلترشکن حرام است ۴٫ اگر دنبال نتیجه گیری سریع هستی انتظار خطا هم داشته باش. ۵٫ هیچ اتاق فکری بیشتر از پنج عضو ندارد. ۶٫مشق هر شب تو امید، سرزندگی و پیروزی باشد

دهم: شما اجازه دارید که این متن راتصحیح یا تکمیل کنید یا به همین صورت برای هر کس که صلاح می دانید بفرستید.

http://www.limia.de/?p=563

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید