رفتن به محتوای اصلی

در پي انتصاب رحيمي به عنوان سخنگوي دولت کودتا

در پي انتصاب رحيمي به عنوان سخنگوي دولت کودتا

محمد رضا رحيمي به چه مي انديشد؟رحيمي معاون اول احمدي نژاد يکي از نمونه هاي مدير موفق در ساختارماکياوليست، بي اعتقاد و فرصت طلب دولت کنوني است.نگاهي به کارنامه رحيمي در عرصه هاي گوناگون مديريتي و سياسي نشانگر ابعاد مهمي از وضعيت بيمارگونه و نابه هنجار ساختار سياسي دولت جمهوري اسلامي است.او از بخشداري تا نمايندگي مجلس و فرمانداري واستانداري و مشاوررئيس قوه قضائيه راپيمود تا به معاون اولي رئيس جمهوري دست يازد.شايد مقصد بعدي او جانشيني احمدي نژاد باشد!

گام هاي اول براي ترقي در قروه

رحيمي متولد شهرستان قروه در استان کردستان است.پدرش از تجار ترک زبان قروه بود.مادرش نيز به عنوان همسر چهارم پدر،متولد يکي از روستاهاي کرد زبان و سني مذهب بود. رحيمي فارغ التحصيل رشته حقوق از دانشگاه تهران است.

تا دوران پيروزي انقلاب رحيمي فعاليت سياسي ويژه اي نداشت.هر چند در سال هاي 56 و 57 برادران و عموزاده هاي محمدرضا داراي جهت گيري هاي سياسي بودندو از اين جهت در قروه داراي احترام خاصي بودند. اما محمد رضا ترجيح مي¬داد در اين دوره به جواني بپردازد!!! ازدواج با دختر خانواده نومسلماني از اطراف قروه ,که پيش از آن يهودي بودند,ثمره اين دوره زندگي رحمي است!

وقوع انقلاب اسلامي موجب دگرگوني نظام پيشين شد. کمي تعداد درس خوانده ها در شهر قروه نيز مزيد بر علت شد تا زمينه براي حضور رحيمي مهيا شود.در اين دوران هوش رحيمي نيز به کمکش آمد تا از فرصت استفاده کند. بخشداري قروه، نمايندگي دور دوم مجلس و سپس نمايندگي و فرمانداري سنندج در کنار برخي فعاليت هاي قضايي موجب شد تا به تدريج رحيمي در ساخت سياسي استان درگير با شورش هاي نظامي جايگاه مهم تري بيابد.در اين سال ها دو اتفاق موجب شد تا رحيمي به تدريج در بخش هاي امنيتي هم براي خود جايي دست و پا کند.اولين ماجرا در جريان درگيري دراويش شيخ هادي هاشمي با گروهي از معترضان شيعه مذهب سريش آبادي رخ داد.نماينده ايت الله خميني در پي حل ماجرا بود.شيخ حسين کرماني بر آن بود تا غائله با مسالمت حل و فصل شود.رحيمي با زيرکي مانع اين آشتي شد.تحريک شيعيان قروه عليه شيخ حسين و سپس خط و نشان کشيدن براي شيخ هادي موجب شد تا شيخ هادي به خارج از کشور بگريزد و در غربت فوت کند.اين مسئله سبب شد تا قروه براي سال ها درگير مسئله شيعه و سني باشد...همچنين در اقدامي ديگر گروهي ازهواداران وابسته به گروه هاي چپ و مجاهدين خلق در قروه بدون هيچ گونه دادگاهي دستگير و سپس در خارج از شهر به قتل رسيدند.حنيفي،نگهداري و نجفي از جمله اين افرد بودند.گفته مي شد رحيمي در جريان اين قتل ها نقش خود را به خوبي ايفا کرده است!ردپاي رحيمي در اين قتل ها تاکنون به خوبي افشا نشده است.هر چند در جريان انتخابات مجلس هفتم و پس از اختلاف محمد رضا بايکي از ياران غارش يعني فرمان کاوه،بخشي از داستان اين قتل هاي سياسي افشا شد...

حضور در سنندج

حضور رحيمي در سنندج نيز همزمان است با فعاليت احزاب کرد همچون کومله و دمکرات.در اين زمان نيز رحيميهمراه با فرصت طلبي ذاتي اش براي نفوذ بيشتر در حاکميت تلاش هاي خود را متمرکز بر حذف اين گروه ها نمود.همکاري رحيمي با محمود احمدي نژاد به اين دوران باز مي گردد. حضور احمدي نژاد در اين سال ها در سنندج به عنوان مشاور استاندار(محمود احمدي نژاد در اين زمان همزمان با کار تمام وقت مشاور عمراني استانداري استان محروم کردستان! به کار تمام وقت ديگري نيز اشتغال داشت و آن تحصيل در مقطع فوق ليسانس دانشگاه علم و صنعت بود!)در دولت هاشمي رحيمي به عنوان استاندار کردستان معرفي و احمدي نژاد نيز استاندار اردبيل شد.برخي اعدام هاي بي ضابطه و دستگيري هاي گسترده در دوران فرمانداري رحيمي موجب شد تا اين دوره به عصر وحشت در سنندج تعبير شود.

13 هزار پروژه خيالي

استانداري استان کردستان مي توانست سکويي براي صعود رحيمي به مشاغل مهمتر باشد.لذادر دولت هاشمي رحيمي سعي مي کرد تا خود را به عنوان يک شخصيت معتدل ، منعطف و تکنوکرات معرفي کند.او خود را همسان هاشمي سردار سازندگي مي دانست.يکي در تهران و رحيمي هم در کردستان! ادعاي اجراي سيزده هزار پروژه عمراني در کردستان يکي از نشانه هاي اين روش بود. ادعايي که از نظر مردم کردستان به يک بلوف بزرگ سياسي تعبير شد! به قول يکي از روزنامه هاي سنندج در فهرست اين پروژه ها عناوين بامزه اي و محير العقولي به چشم مي خورد.پروژه برف روبي 16 دي ماه جاده روستاي گنجي تا قروه،برف روبي گردنه مرواريد در 17 بهمن در مسير کامياران،پروژه بازسازي سنگ قبر يک شهيد در موچش و دهها و صدها پروژه ديگر از اين دست! به همين دليل پس از پايان مأموريت رحيمي در استان کردستان ،جايگاه اين استان در ميان استان هاي کشور در خصوص شاخص هاي عمران و ابادي همچنان رديف ماقبل آخر بود.در زمان رحيمي حتي مجوز استفاده از يک نيروي کرد سني مذهب براي فرمانداري صادر نشد! تمامي فرمانداران کردستان در اين دوره شيعه مذهب بودند.

درمان مسائل کردستان با گسترش مواد مخدر

شهرت و بدنامي رحيمي در اين سال ها بيش از آنکه محصول اين بلوف ها يا اقدامات امنيتي باشد؛ محصول اخبار متعددي بود از تلاش او براي گسترش مواد خانمان سوز مخدر در کردستان. رحيمي در محافل مختلف همواره تاکيد داشت بايد مردم سنندج را سرگرم کرد.با ايجاد مراکز تفريحي چون پارک ها و نيز با گسترش مواد مخدر.تا پيش از حضور رحيمي در سنندج و در قامت استاندار،استان کردستان پاک ترين استان کشور از نظر مصرف مواد مخدر بود.اما با روشي که رحيمي در پيش گرفت و براي اجرايش از مشاوره سعيد امامي همواره استفاده کرد؛ سعيد امامي معاون وقت وزارت اطلاعات و يکي از عوامل قتل هاي زنجيره اي؛ باحضور گاه و بيگاه نامبرده در سنندج و حتي حضور در محافل عمومي و دنشگاهي نشان داد رحيمي براي اجراي پروژه هايش از همراهي مقامات امنيتي بالادستي نيز نهايت بهره را مي برد. رحيمي در نامه اي به مقامات کشوري رسما درخواست کرده بود تا در کردستان زمينه گسترش مصرف مواد مخدر مهيا شود!برخي وابستگان رحيمي از جمله يکي از نزديکان قروه اي او در اين امر يعني قاچاق مواد مخدر به کردستان سهم عمده اي داشت.

قتل دگر انديشان گامي براي دستيابي به آرزوها

وقوع برخي قتل هاي سياسي نيز در اين دوران بر بد نامي رحيمي افزود. اين قتل ها در دو بخش کشوري و برون کشوري برخي نخبگان کرد را نشانه رفته بود.قتل دکتر شرفکندي در خارج از کشور و کشته شدن فاروق فرصاد با نهايت قساوت،اعدام ناصر سبحاني و در نهايت کشته شدن امام جمعه سني هاي کرمانشاه يعني ماموستا ملا محمد ربيعي. رحيمي در بهمن 1375براي قتل ربيعي طي نامه اي از بشارتي وزير وقت کشور،تقاضامي کند تا در ارسال هداياي عاملان و همکاران اين ترور سياسي تعجيل کند!رحيمي در محافل گوناگون يکي از افتخارات خود را مشارکت در سازماندهي اين قتل ها به ويژه قتل ماموستا ربيعي و شرفکندي مي داند!

استقبال از رفسنجاني و اوج تملق

رحيمي در گفتگو هاي خصوصي با مشاورانش همواره تاکيد داشت مقامات جمهوري اسلامي افرادي ظاهر بين هستند با زيرکي مي توان از انها براي پيشبرد مقاصد استفاده کرد.او حتي در چند جلسه مشاورانش را خطاب قرار داده که جمهوري اسلامي و به ويژه عالي ترين مقامات حکومت دشمن سني مذهبان هستند !لذا از مشاورانش مي خواست در خصوص سني مذهبان احتياط لازم را به کار گيرند!او مردم کرد را هم ساده لوحاني ترسيم مي کرد که مي توان با شگردهاي مختلف آنان را با خود همراه کرد!

رحيمي با اين نگرشها و تلقي براي ارتقاي موقعيت خود در استقبال از سفر هاشمي رفسنجاني نيز سنگ تمام مي گذارد.مقدمات چند ماهه براي انجام اين سفرو مخارج فراوان تشريفات، گوياي رؤياي بزرگي براي رحيمي بود.با حضور هاشمي در استان کردستان،رحيمي براي برگزاري اين سفر از تمام امکانات استفاده مي کند.عده اي نيز اجير مي شوند تا شعر ببافندو مجيز گويي کنند.در نهايت رحيمي سفر رفسنجاني را چنين توصيف مي کند:نکات قابل ملاحظه اي درلحظات ديدار حضرت ايشان از مناطق کردستان وجود دارد که حقيقتا جز در آثار اساطيري و مبالغه ها و اغراق هاي شاعرانه تصور انها در باور هيچ کس نمي گند،مگر آنکه انسان خود بوده و به رأي العين مشاهده کرده باشد.رحيمي سفر هاشمي به کردستان رابا تملقي زايد الوصف اعجاز آفرين و اعجاب انگيز وصف کرده و از هاشمي به عنوان شخصيت ممتاز جهان اسلام سردار دلاور سازندگي،نور چشم امت ياد مي کند که غلغله در جان من و هزارن مشتاق ديگر انداخته است!!!درادامه ادعا مي کندسفر هاشمي به کردستان پرو بال دشمنان را سوزاند.اگر بگويم طومار دشمنان کردستان براي هيمشه درهم پيچيد،مبالغه نکرده ام.اين در حالي است که در انتخابات رياست جمهوري ششم مردم استان کردستان به هاشمي رأي نداده و عنوان تنها استان کشور مخالف رئيس جمهوري هاشمي را به نام خود ثبت کرد!

پس از اين سفر رحيمي به سرعت دست به کار شد تا از تجربه حضور هاشمي استفاده کرده و با بسيج امکانات ميزبان ناطق نوري شود!ناطق نوري به عنوان رئيس مجلس و کانديداي انتخابات بعدي رياست جمهوري مي توانست پس از انتخاب شدن به عنوان رئيس جمهور با ارتقاي او، رحيمي را در رسيدن به ارزوهاي بلند پروازانه اش ياري کند!استقبال از ناطق در قدوقامت يک رئيس جمهور برگزار شد اما اين مردم کردستان بودند که به همراه ديگر ايرانيان با رأي نه به ناطق موجب ناکامي رحيمي و رحيمي ها شدند.اين ناکامي البته موقتي بود!

انتشار نشريه آبيدربا امکانات دولتي البته به نام رحيمي

در سال اخر استانداري کردستان رحيمي به همراه مشاورانش دست به انتشار نشريه اي به نام آبيدر زد.در شماره هاي اول ابيدر رحيمي تلاش داشت تا ضمن ارايه تصويري وارونه، اوضاع کردستان را مطابق نيات خود توسعه يافته و شاداب نشان دهد.در تيتر اول شماره اول چنين امد:کردستان پر تلاش و با نشاط در صحنه ي زندگي.ضمن آنکه در شماره هاي اول با ادبياتي به اصطلاح اصولگراينه اهداف خود را به نقل از سردبير در جهت تداوم پويايي فرهنگ اسلامي و همبستگي ملي و مبارزه با شبيخون فرهنگي بيگانگان اعلام مي کند!صاحب امتياز اين نشريه در اين هنگام سازمان همياري شهرداري هاي کردستان بود که ساختمان بسيار مجللي را در اختيار نشريه قرار داده بود.هر چند بدون طي شدن تشريفات قانوني ابتدا امتياز نشريه و سپس ساختمان سازمان همياري به نام محمد رضا رحيمي منتقل و ثبت شد!پيگيري رمضان زاده استاندار بعدي کردستان در سال هاي بعد براي بازپسگيري ساختمان چند صد ميليوني از طريق مقامات قضايي به جايي نرسيد چراکه در اين دوران رحيمي به عنوان مشاور رئيس قوه قضائيه يعني شيخ محمد يزدي مشغول به کار شده بود!!!البته ان موقعيت جديد يعني مشاور رئيس قوه قضائيه موجب شد تا ديگر پرونده هاي رحيمي نيز به محاق سپرده شود.ماجراي آرد سهميه کردستان که توسط رحيمي در خراسان به فروش رسيده بود و نيز پرونده شرکت آجر پزي شل که با منابع مالي انجمن کشيشان ايتاليايي و براي استفاده آوارگان عراقي قرار بود دو کارخانه آجرپزي در ورودي جاده کرمانشاه به شهر سنندج ساخته شود و تنها يک کاخانه ساخته و پول مابقي مفقود گرديد!!!از جمله پرونده هايي بود که به بايگاني قوه قضائيه با سرپرستي محمد يزدي سپرده شد!!!

استفاده از نشريه دولتي آبيدر براي تبليغ به نفع ناطق نوري در صدر اهداف نشريه قرار گرفت.هر چند اين حربه و به دنبال آن انتشار کاريکاتور خاتمي ،به دستور رحيمي و با معاونت مدير کل اطلاعات استان و سردبير نشريه ابيدر و نيز انجام تقلب گسترده در انتخابات(اين پرونده با رضايت سيد محمد خاتمي بايگاني شد) نتوانست موجب شود تا مردم کردستان به ناطق نوري رأي دهند.اراي سنگين کردستاني ها به خاتمي پاياني بر استانداري رحيمي در کردستان بود.اما هنوز حضور رحيمي در کردستان استمرار دارد.انتشار ابيدر يعني استمرار حضور رحيمي در کردستان!آبيدر به عنوان ارگان باند رحيمي تاحدود 20شماره بعدي تنها به کردستان و چشم اندازهاو دست اوردهاي رحيمي اختصاص دارد.اما به يکباره اوضاع دگرکون مي شود.

آبيدر سخنگوي افراطي ملي گرايي کرد مي شود!

در شماره 19(پيش شماره 19)ناگهان تبار کردي آبيدر متولد مي شود.مصاحبه کردي با جلال طالباني! زينت بخش نشريه مي شود.انتقاد از خاتمي با چاشني رويکرد ملي گرايانه کردي، روش آبيدر در شماره هاي بعدي است.ابيدر به عنوان اولين نشريه کردي پاي جلال طالباني ،بارزاني و عبداله اوجلان را به مطبوعات کردي در ايران باز مي کند و اخبار مربوط به آنها را با حرارت منتشر مي کند!افکار عمومي را بايد به بازي گرفت ! تيترهاي ناسيوناليستي همچون سهم قوم کرد در هاله اي از ابهام ؛اين تيتر با خط قرمز منتشر مي شود؛تيتر کردستان ديار قربانيان مظلوم،کنفرانس يافتن راه حلي براي مشکل کردها در امريکا!،برپايي يازدهين کنگره ملي کرد(کنگره اي که مدعي سخنگويي کردهاي ايران ،عراق و ترکيه را بر عهده دارد و به نوعي پارلمان در تبعيد کردهاي استقلال خواه است)!سفر تحريريه آبيدر به شمال عراق و ايفاي نقش واسط براي اعزام دهها تن از نويسندگان و هنرمندان کرد يراني به شمال عراق،و اختصاص 5 يا 6 صفحه هر شماره به مسائل کردها در عراق و ترکيه بخشي از اقدامات نشريه در راستاي فريب افکار عمومي است.هر چند اين روش به قرباني کردن منافع ملي و زندگي جوانان منجر شود! گويادر ابيدر هدف مبارزه باشبيخون فرهنگي با تحريک ابزاري قوميت ها متجلي مي شد!و البته طومارآن دشمناني که قرار بود با سفر هاشمي به کردستان پيچيده شود را مي توان براي رسيدن به اميال به خدمت گرفت!!!مردم کردستان در حيرت از عملکرد يکي از مقامات جمهوري اسلامي اين بازي هاي کثيف را نشانه اي از زوال ساختار اخلاقي حکومت مي دانستند.شناختي که چندان دور از انصاف نبود!!!

رحيمي عازم تهران مي شود

حضور رحيمي در قوه قضائيه به عنوان مشاور شيخ محمد يزدي و سپس رياست ديوان محاسبات بخشي از دستاوردهاي سکونت در تهران است.هنوز شش ماه از حضور رحيمي در تهران نگذشته بود که روزنامه کيهان اخذ دکتري رحيمي از اکسفورد را از قول تعدادي از افراد به وي تبريک گفت!در حالي که رحيمي هنوز مدرک فوق ليسانس نداشت.

با کليد خوردن تبليغات رياست جمهوري نهم رحيمي بار ديگر نشان داد موقعيت شناسي،فرصت طلبي وبي اخلاقي هم مي تواند در کشف فرصت ها دچار وهم و خطاي محاسباتي شود!!رحيمي در ميان نامزدهاي چند گانه به عنوان حامي هاشمي رفسنجاني وارد صحنه شد.او با طرفداري از رفسنجاني و انجام سخنراني و دعوت از هم باندي هايش به ويژه در استان کردستان خواست که با تمام توان به صحنه بيايند!حتي در دور دوم انتخابات،زماني که رقابت ميان احمدي نژاد و رفسنجاني بود ،رحيمي به حمايت رفسنجاني فعاليت هاي زيادي به نفع رفسنجاني انجام داد.سخنراني رحيمي در هتل شادي سنندج به نفع هاشمي رفسنجاني بخشي از اين تلاش ها است.در اين سخنراني با حمايت از رفسنجاني تاکيد کرد من اقاي احمدي نژاد را سال ها ست که مي شناسم.ايشان ادم موفقي است اما در حد يک استاندار و شهردار.لباس رييس جمهوري برايش خيلي گشاد است!اما اقاي رفسنجاني شخصيت بزرگ جهان اسلام است!يار رهبر است!سردار سازندگي است.افتخار اقاي احمد نژاد هم اين است که استاندار اقاي هاشمي رفسنجاني بوده است!

اما نتيجه انتخابات نشان داد که اوضاع بر وفق مراد نيست.احمدي نژاد رييس جمهور شد ورحيمي بايد باز به گونه اي ديگر از فرصت استفاده مي کرد!رحيمي دست به دامان رفقاي سابق شد.باهنر نايب رييس مجلس بايد براي رحيمي اين رفيق ديرين کاري مي کرد.اوضاع بر وفق مراد نبود.با پيگيري باهنر از طرف مجلس ،رحيمي به عنوان رييس سازمان حسابرسي انتخاب شد.رحيمي به سرعت دست به کار شد.او بايد به احمدي نژاد نزديک مي شد و گذشته را به فراموشي سپرد!پرونده سازي براي مديران خاتمي نخستين گام رحيمي براي نزديکي به احمدي نژاد بود!؟

شايد جذاب ترين بخش زندگي رحيمي در همين ايام حضور در تهران و در هنگام رياست بر سازمان حسابرسي رقم خورده باشد.او با ترسيم شخصيت پيامبر براي احمدي نژاد(آنهم در حالي که ولي فقيه نماد اسلام معرفي مي شود!)و نه براي رهبر جمهوري اسلامي نشان داد که از نظر موقعيت شناسي يکي از خبره ترين هاي کشور است!نتيجه اين گزافه گويي پست هاي معاون حقوقي رئيس جمهوري و سپس معاون اولي احمدي نژاداست.در ماجراي کردان رحيمي با دادن رشوه به گروهي از نمايندگان مجلس سعي در بي اثر کردن استيضاح داشت.کردان قلوي رحيمي در ساختار سياسي جمهوري اسلامي بود .افشاي اين رشوه برگي ديگر بر رسوايي هاي رحيمي افزود.انعکاس گسترده اين خبر مي توانست دولتي را در هر جاي جهان ساقط کنداما در ايران اوضاع عکس همه جاي جهان است!.ثمره اين تلاش منافقانه و رشوه دادن ها دستيابي به کرسي معاون اولي احمدي نژاد است.امروز رحيمي در پي پرداخت پول به مراکز حوزوي و به قول برخي وابسته تر کردن حوزه ها به دولت است.رحيمي نشان داده که پول و قدرت مي تواند براي سيطره بر افراد و جريان هاي مختلف ذلت آفرين باشد.ايا تلاش او براي همراه کردن حوزه ها با پرداخت بودجه مي تواند مثمر ثمر باشد.مسيري که نشان از همراهي دو عضو شاخص دولت با مشترکات بيشمار براي راهي مشترک مي کند.راهي باعبور از مرز هاي اخلاق و شرافت انساني!و اما امروز رحيمي در قامت سخنگوي دولت احمدي نژاد!!!

شايد اين طنز تاريخ باشد که رحيمي در مازندران به زباني ساده بيان مي کند: در تاريخ سي سال انقلاب اسلامي هيچ رييس جمهوري در اجرا به کفايت آقاي احمدي نژاد نبوده است!!! ايا اين پايان ماجراي فرصت طلبي ها و جاه طلبي رحيمي است؟ايا جانشيني احمدي نژاد هدف بعدي رحيمي است؟؟؟

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید