خشونت فزاینده یکشنبه ۶ دی ماه و در روز عاشورا را هیچ ناظر سیاسی پیش بینی نمی کرد. تقریبا تمامی ناظران سیاسی معتقد بودند که رژیم "اسلامی" به حرمت روز عاشورا دست به هیچ گونه خشونتی نخواهد زد. آنچه رژیم خامنهای در روز عاشورا انجام داد همه ناظران سیاسی را در بهت و حیرت فرو برد. طبق آخرین خبرها دست کم در سر ا سر ایران رژیم ۳۶ نفر را به شهادت رساند. وحشیگری رژیم به حدی بود که اکثر کشورهای متمدن دنیا در مقابل آن عکس العمل نشان دادند و با صدور اعلامیه این همه وحشیگری را محکوم کردند. حتی روسیه که حامی پرو پا قرص حکومت خامنهای بود با صدور بیانیهای این سرکوب وحشیانه را محکوم کرد.
پر واضح است که رژیم از طریق دستگاه تبلیغاتی خود نظیر روزنامه کیهان و صدا و سیما قلب واقیعت کرده و حتی جرات نمی کند یک قتل را هم به گردن بگیرد. از طرف دیگر با کمک پول نفت سعی کرد تظاهراتی به اصطلاح "مردمی" راه اندازد تا شاید بتواند کمی آبروی بر باد رفته خود را حفظ نماید. تظاهرات دولتی امروز را همگی با پخش کیک و ساندیس و بسیج مزدوران حکومتی مشاهده کردیم.
آنچه مسلم است رژیم دیگرنمی تواند با چنین نمایش خیابانی دستان آغشته به خون بی گناهان در روز عاشورا را پنهان کند. تجربه روز تاریخی ۶ دی ماه ۱۳۸۸ نشان داد که رژیم راه هرگونه مصالحه با ملت را مسدود کرده است. اکنون خامنهای در بن بست کامل بسر می برد. از اینکه بتوان با رژیمی که حاضر است بخاطر حفظ قدرت حتی حرمت عاشورای حسینی را درهم شکند به نوعی سازش رسید خیالی باطل بیش نیست. عاشورای ۱۳۸۸ نقطه عطف در تاریخ مبارزات مردم آزادیخواه ایران با رژیم جبّار و ستمگر خامنهای میباشد. در این روز خامنهای بی مهابا دستان کثیف خود را به خون پاکترین فرزندان ایران آغشته کرد و با خون جوانان ایران زمین وضو گرفت.
اکنون باید دید جنبش سبز در مقابل این همه وحشیگری و این همه بی حرمتی چه راهکاری را باید در پیش گیرد تا نه تنها دست کثیف خامنهای را از سرنوشت میلیونها ایرانی کوتاه کند بلکه بنیانی محکم برای دمکراسی و حقوق بشر و کشوری رها از دیکتاتوری پی ریزی کند.
کشتار مردم بی سلاح در روز عاشورا از دو جهت بسیار مهم است. نخست آنکه این رژیم بر خلاف تظاهر به اسلام هیچگونه پایبندی به دین مبین و رحمانیت اسلام ندارد. دوم آنکه فرض محال محال نیست، حتی اگر امروز امام زمان ظهور کند و به خامنهای بگوید مردم ایران تو را نمی خواهند و تو باید بروی امام زمان را هم دستگیر خواهد کرد و در کنار احمد زید آبادی و مصطفی تاجزاده به اوین خواهند فرستاد. این جماعت خون ریز جهت حفظ قدرت حتی پستان مادر خودشان را هم گاز زده اند.
در چنین شرایط بغرنجی بر ما به عنوان بیشماران اعضای جنبش سبز لازم است تا اولا به دور از هرگونه احساساتی از راه اصلی مبارزه بدون خشونت دور نشویم و ثانیا با ابتکار عمل جمعی و با کمک خرد همگانی راهی جهت به زانو در آوردن این رژیم خونخوار جستجو کنیم.
پر واضح است که همانند پاییز و زمستان ۱۳۵۷، اعتصابات گسترده می تواند رژیم را فلج کند و راه را برای سقوط آن هموار نماید از طرف دیگر همه می دانیم که با توجه به شرایط وخیم اقتصادی بسیاری از کارکنان دولت از جمله کارکنان شرکت نفت از ترس از دست دادن شغل خود حاضر نیستند بدون برنامه ریزی قبلی دست به اعتصاب بزنند. اگر همین کارکنان مطمئن شوند که با یک اعتصاب ۶ ماه رژیم ساقط خواهد شد بدون شک در هر اعتصاب عمومی شرکت خواهند کرد، ولی چنانچه شرایط اقتصادی از جمله نرخ بیکاری نشان میدهد این کارکنان می ترسند که رژیم جای آنها را با لشکر بیکاران پر کند و آنها از "نان خوردن بیفتند." آنچه مسلم است باید بتوان از طریق راهکار "توجیه، تامین، همبستگی و نگاه به آینده روشن" آنها را متقأد کرد تا در اعتصاب شرکت کنند.
در اعتصابات سال ۱۳۵۷ بازاریها که طرفدار خمینی بودند به کارکنان شرکت نفت اطمینان دادند که در صورت اخراج از صنعت نفت، ما حقوق شما را تامین خواهیم کرد. در حال حاضر آیا در میان میلیونها شبکه خرد و کلان جنبش سبز نباید صنف ثروتمند به کارکنان خرده پای شرکت نفت اطمینان مالی بدهد؟
اگر جنبش سبز با اتکا به میلیونها اعضای خود نتواند تامین مالی چند هزار کارمند شرکت نفت را تامین کند پس چگونه میتوان گفت ما بی شماریم؟!
تنها راهی که می تواند رژیم خونریز خامنهای را به زانو در آورد اعتصاب شرکت نفت و در مرحله بعدی اعتصاب بازاریها و در نهایت تعطیلی مدارس و دانشگاهها خواهد بود. تا زمانی که همه ما مبارزه را به عنوان خط مشی زندگی انتخاب نکرده ایم این رژیم بر سر کار خواهد بود. تا زمانی که ما نتوانیم منافع شخصی خودمان را به خاطر منافع بزرگتری به نام منافع ملی فدا کنیم این رژیم بر سر کار خواهد بود.
ثروتمندان جنبش سبز در داخل و خارج از کشور،
آیا وقت آن نرسیده تا اندکی از ثروت خود را در راه کمک به اعتصابیون خرج کنید و میوه آزادی و دمکراسی را بچینید؟
در مسیر مبارز بدون خشونت راهی جز اعتصابات عمومی باقی نمانده است. آی بزرگ زنان و بزرگ مردان ثروتمند جنبش سبز آیا حاضرید قدری از ثروت خود را در راه آزادی ایران و به بند کشیدن ضحاک در کوه دماوند هزینه کنید؟ بر شما است تا هر کدام به یک کارمند شرکت نفت تامین مالی بدهید و آنها را به اعتصاب بکشانید. به خدای ایران سوگند اگر من یک میلیون دلار پول داشتم دستگاه پول سازی رژیم خامنهای را که همان کارکنان شرکت نفت است از کار میانداختم. اجازه ندهید این رژیم ضحاک صفت فرزندان ایران در شرکت نفت را بخاطر قوت لایموت روزانه در خدمت دستگاه سرکوب در آورد.
با سپاس،
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید