رفتن به محتوای اصلی

احتمالات آينده جبنش سبز

احتمالات آينده جبنش سبز

 با بحراني ترشدن اوضاع سياسي در ايران كه هر روزبر پيچيدگي اش افزوده ميشود ميتوان گفت كه براستي اميد چنداني به برقراري دولت احمدي نژاد و پدر مهربانش خامنه اي نيست و اگر هم اميدي باشد اين امر تنها در دوره اي كوتاه وپر آشوب و مخاطره آميز متصور خواهد بود. در اين شرايط بايد آماده هر گونه تغيير در ايران باشيم كه ميتوان احتمالات آنرا چنين ارزيابي كرد: 

زماني ميرسد كه خامنه اي دو راه بيشتر در پيش رو نخواهد داشت ١- در شرايطي كه هر لحظه طوفان خشم مردم گسترده تر ميشود وي در مخفيگاه خود بماند و ترسي از پيدا كردنش توسط نيروهاي مردمي و با اطلاعات بدست آمده از درون سپاه و بسيج نداشته باشد كه چنين فرضي به نظر كمي دور از ذهن ميرسد چون وي بسيار جان دوست تر از آن است كه دست به چنين ريسكى بزند٢- خامنه اي در يكي از همين روزها مانند شاه , آرام از كشور خارج شود كه در آنصورت اين امر فرار سريع احمدي نژاد و بسياري از روحانيان طراز اول, مخصوصا كساني كه مستقيم و غير مستقيم در كشتن و شكنجه مردم ايران نقش داشتيد را نيز بدنبال خواهد داشت. با قبول چنين احتمالي, سپاه پاسداران و بسيج كه نقش بسزايي در حمايت از خامنه اي داشتند و طي اين سي سال دست به جنايتهاي بي شماري زده اند متعافبا با فرارولي فقيه نيز بسرعت از هم پاشيده خواهند شد. با ازهم پاسيده شدن دستگاه سركوب رژيم و با به قدرت رسيدن موسوي در چنين حالتي , خلا نيروي نظامي را تنها ارتش ميتواند پر كند زيرا اين تنها كادري است كه دستش به خون مردم ايران آلوده نشده است . وجود ارتش همچنين براي براي حفظ آرامش واستقلال از ضروريات دولت جديد است.

اما حال به كمي قبل تر ازاين شرايط بينديشيم; ناگفته نماند كه با بحراني تر شدن اوضاع

مردم ما بايد آماده هر گونه احتمال ديگري نيز باشند از جمله دستگيري و يا ترور هاي كور كه ممكن است موسوي و يا احمدي نژاد در بين اين ترورها باشد كه هر كدام ميتواند دليل خاص و يا حاميان خاص خود را داشته باشد. اگر احمدي نژاد در اين ميان ترور شود بي شك اختلاف را در بالاترين راس نيروي نظامي رژيم به نمايش ميگدارد و اين نيز اوج اختلافات دروني خواهد بود .در صورت ترور موسوي رژيم اخرين برگ برنده خود را به خيال خود براي سركوب جنبش مردم ايران رو كرده است. با روكردن اين برگ يقينا نيروي سركوبگر متوسل به شدت عمل بيشتري خواهد شد و تنها مقاومت مردمي است كه ميتواند برنده و يا بازنده بودن اين برگ را تعيين كند كه البته حدسش دور از ذهن نيست.

ساده لوحي است كه نقش كشورهاي غربي و بويژه كشورهاي اروپايي را كه همواره با ايران چه در پشت پرده و چه آشكارا با رژيم ايران معاملات تجاري گسترده داشتند, درجريانات آينده ايران و احتمالات پيش روي را ناديده بگيريم, مخصوصا كه رژيم ايران درطي اين سي سال سود هاي افسانه اي را چه با باجهاي كلان خود و چه با سرازير كردن نفت و گاز و ديگر منابع طبيعي كشور و غيره نصيب اين دولت ها كرده است . با توجه به اين موضوع و با نگاهي به تاثير جنبش مردم ايران كه ممكن است خاور ميانه را نيز در آينده دور يا نزديك تحت تاثير قرار دهد جاي شكي باقي نمي ماند كه اين كشور هاي اروپايي به همراه آمريكا گام به گام شرايط ايران را زير نظر دارند و چه بسا با توجه به تمام امكاناتي و شكلهاي احتمالي اين جنبش, در پي حفظ منافع خود در صورت هر گونه تغيير در ايران هستند. اگر چنين امري مورد قبول اين بحث باشد در آنصورت بايد احتمالات چگونگي اين تغييرات و جابجايي مهره ها را نيز كه مدنظر آنهاست را ناديده نگيريم كه يقينا در حال حاضر همه احتمالات روي ميز است و مو به مو مورد مطالعه دقيق سياستمداران اين كشورها قرار ميگيرد.

يكي از كساني كه ميتواند نقش تعيين كننده اي در تغيير و جابجايي مهره ها در آينده در صورت رفتن خامنه اي ايفا كند هاشمي رفسنجاني است. وي خواسته و يا ناخواسته تا بحال در كناز جنبش مردمي قرار گرفته و موسوي و طرفدارانش نيز قدر اين اتحاد را بخوبي دانسته اند. دست رفسنجاني با نفوذ و قدرت و پولي كه دارد در بسياري جهات باز است و به عبارتي ميتوان گفت وي يك سياست باز تمام عيار است . او زبان و سياست خاص خود را دارد كه در بحراني ترين وضعيت توانسته وي را به اهدافش نزديك كند. با تغييراتي كه در آينده در ايران شاهد آن خواهيم بود رفسنجاني ممكن است همچنان به يكي از مهره هاي كليدي در تشكيل دولت آينده تبديل شود. شايد لازم به گفتن نباشد كه بقاي دولت بعدي نيز بستگي به انعصاف پذيري آن و قبول تغيير قانون اساسي وهمچنين جدايي دين از سياست در صورت نياز مبرم آن از طرف جبنش مردمي خواهد بود. اگر دولت جديد آقاي موسوي با هجوم چنين خواستي از طرف مردم روبرو شد در آنصورت وي چاره اي جز قبول يك رفراندم نخواهد داشت كه چنين رفراندمي در صورت خواست مردم ميتواند به يك انتخابات جديد نيز سوق داده شود و اين سر آغاز دموكراسي در ايران است

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید