رفتن به محتوای اصلی

چهرۀ تهران، چهرۀ وصال آدمیت نیست بلکه چهرۀ طرد و رد و انکار است

چهرۀ تهران، چهرۀ وصال آدمیت نیست بلکه چهرۀ طرد و رد و انکار است

levayi11@gmail.com

 

 

 

پس پشت ذهن او مبانی و مآخذ ذوب شدگی چیده شده است. حتی پس هفت پشت ذهن او را نیز نمی توان از سیطرۀ فرایند سلطه رهاند. ذهن او درگیر معادلاتی است که در قلمرو زبان و مفاهیم غیر و برای اثبات حضور غیریت نوشته شده اند. دیگری خوب است. دیگری تعادل و بالانس است. اما نمی توان رد پای دیگری را در سواحل نویسندگان فارسی جست. انتظار نداشته باشید که دیگری آمانوئل لویناس در کافه های تهران بنشیند و با من و تو چایی بخورد. دگرآیینی چهره ای دارد که چهرۀ تو را باز می تاباند. دگرآیینی دیگری خور نیست و خودخوری تو را نیز سبب نمی شود. اما آیین بی مهر دگرآیینیِ مکتب تهران به جای نشان دادن چهرۀ زیبای دیگری، آن را زشت و کریه می سازد. چهرۀ تو را خط خطی و مسخره می کند. 

چهرۀ تهران، چهرۀ وصال آدمیت نیست بلکه چهرۀ طرد و رد و انکار است. ترک و عرب، چهره های شوم و نا مبارکی در چشم انداز اندیشه های تهران اند. دیگری در تهران حق چهره شدن ندارد، چهره فقط چهرۀ ناب دین تفسیری است و آیین آریایی.
تنها چهرۀ اوست که متعالی است و چهرۀ دیگری در تهران " نعوذ بالله" است. و برای همین چهرۀ تهران در جهان چهره نمی شود. بیم بده بستان دارد چهرۀ تهران. از چیرگی چهرۀ دیگری می ترسد و غافل است از این نکته که ممکن است چهرۀ دیگری عاشقت سازد. مبانی چهرۀ تهران و یا بهتر است بگویم چهرۀ مبانی تهران به شدت آلوده است. آنقدر اخم و تخم و عتاب و خشونت دارد این چهره که به هنگام رنج و دردش ما دیگر مثل سابق بی خوابی و زجر نمی کشیم. دلیل همراهی نکردن جنبش سبز و اصلاحات توسط مردم آزربایجان در این نکته نهان است. گمان نمی کنم دیگر ستارخانی از جنس دیگری پیدا شود که دلنگران پریشانی چهرۀ تهران باشد. روندِ پیوندِ سوبژکتیویتۀ آدمی اینک در چارچوب چهره های خارج از تهران تعریف می شود.
نمی خواهم بگویم که چهرۀ تهران غرق در چهره های دیگری شود اما به ژاک دریدا می پیوندم و می گویم که تهران چهره های دیگر و چهره های دیگری را غرق نسازد. تهران باید چهره به چهره شدن را یاد بگیرد. چهره به چهره شدن نه برای تقابل بلکه چهره به چهره شدن برای تبادل.
مدافع این نظر لویناس نیستم که دیگری بر من ارجحیت دارد. دیگری در بهترین شرایط با من مساوی است. تهران اگر به همین تساوی تن دهد احساس مسئولیت و احترام نسبت به دیگری در وجودش زنده خواهد شد، و دیگر شاهد اهانت و بی حرمتی از سمت تهران به مقصد دیگری ها نخواهیم بود.
در شرایط فعلی نخستین جمله ای که به هنگام رویارویی با چهرۀ تهران در ذهن ما نقش می بندد این است که " تهران سرکوب خواهد ساخت و نابود خواهد کرد".
دوست داشتن باید اولین تفکری باشد که به هنگام چهره به چهره شدن با دیگری در ذهن نقش می بندد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمدرضا لوایی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید