پیام تبریک خالد حردانی زندانی سیاسی
گرفتم آتش پنهان خبر نمیداری****نگاه مینکنی آب چشم پیدا را
نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی****چو دل به عشق دهی دلبران یغما را
هنوز با همه دردم امید درمانست****که آخری بود آخر شبان یلدا را
سعدی
درود و سلامی گرم به هموطنان عزیز و یاران راه آزادی و عدالت
فرصت را غنیمت شمردم تا با نامه ای کوتاه دلهایمان را به هم نزدیک تر کنیم و این شب بهانه ای باشد تا به عزیزان راه آزادی و عدالت و تمامی هموطنان عزیزم درود بفرستم و تبریک عرض نمایم.
بلندترین شب سال است شب یلدا
شبی که طبق آیین کهن و سنن باستانی دور هم جمع می شوند، جشن می گیرند و حافظ می خوانند. شبی که به واسطه طولانی بودنش خانواده ها را دور هم جمع و دل ها را به هم نزدیک تر می کند.
شبی است که گرمای دل ها سوز و سرمای زمستان را به دست فراموشی می سپارد و من و ما کمی دور تر از عزیزانمان و در حسرت دیدارشان نهال ذهنمان را از دیوارهای حائل بلند می کنیم تا نبود جسممان را با ذهن و روحمان تلافی نماییم.
دیوارها بلند است و خیال فرو ریختن ندارند و تنها تبریک گرمم را از پشت میله های سرد زندان به گوش شما و عزیزانم می رسانم.
با آرزوی خاموش شدن آتش جنگ در خاورمیانه و به امید دستان یاری دهنده به زنان و کودکان و مردم بیگناهی که در سوریه،یمن و عراق و ... ناخواسته جنگ قدرتمندان را متحمل شده اند و در سرمای زمستان در چادرها و دور از کوچکترین امکانات با گرمی دلهایشان روز و شب می گذرانند و وضع کودکان کار و بی خانمان های سرزمینمان را هم که می دانید ...
به امید روزی که لبخند جایش را به تمامی این بی عدالتی ها بسپارد.
یلدا بر یکایک شما مبارک
خالد حردانی - 30 آذر 94
زندان رجایی شهر کرج
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
افزودن دیدگاه جدید