گزارش نهم
ایران گلوبال– تجاوز جنسی به واقع نوعی انحراف جنسی محسوب میشود که شخص به دلیل آنکه نمیتواند از طریق عادی و با ایجاد رابطه انسانی و قانونمند نیازهای طبیعی خود را بر طرف کند با تمسک به زور و اجبار و برخلاف میل طرف مقابل به تمامیت جنسی وی تعرض میکند.
تجاوز جنسی از یک روی به منزله حمله معنوی و از روی دیگر حمله به شأن انسان که در آن قربانی از حق خود محروم میگردد تحت هر شرایطی جرم محسوب میشود. این موضوع به عنوان یک بزه، معمولا به اشکال مختلف در قالب کودک آزاری از نوع آزار جنسی، زنای با محارم، سادیسم جنسی، پورنوگرافی، عورت نمایی، لمس بدن فرد مقابل بدون رضایت وی به منظور تحریک، تحقیر و سوءاستفاده جنسی و استفاده از اشیاء در ایجاد رابطه جنسی به مثابه امری خشونت آمیز انجام میگیرد و در دو حالت ماسوخیسم و یا سادیسم یعنی خودآزاری و دیگر آزاری خودنمایی میکند و این امر قالبا ریشه در اختلالات شخصیتی فرد دارد که از دوران کودکی و نوجوانی بروز میکند.
این موضوع به دلیل آثار مخربی که بر افراد قربانی دارد حائز اهمیت است و متاسفانه در ایران تا امروز هیچگونه اقدام مناسبی در این زمینه به خصوص در زندانها توسط مسئولین صورت نگرفته است. اصولا تعریف تجاوز، آمیزش (مقاربت) جنسی و یا انواع دیگر روابط جنسی است که بدون رضایت فرد قربانی و گاها با تهدید و اعمال زور توسط شخص متجاوز کننده بر فرد تحمیل میشود که در قوانین جمهوری اسلامی از آن به عنوان لواط، مساحقه و تفخیذ هم یاد شده است.
اما در طبقه بندیهای ارائه شده، تجاوز جنسی به چند نوع مختلف تقسیم بندی میشود که البته این جنایت جنسی تنها به این موارد محدود نمیگردد.
در طبقه بندی مذکور انواع تجاوز شامل: تجاوز توسط آشنا، تجاوز دست جمعی، تجاوز زناشویی یا تجاوز زوجی، تجاوز به محارم، سوءاستفاده جنسی از کودک، تجاوز در زندان، تجاوز جنگی و تجاوز از لحاظ قانونی میشود.
طبق آمار و گزارشاتی که در این باره مطرح شده است نوع خاصی از روابط جنسی با قالب تجاوز فرد به هم جنس خود(مرد به مرد و زن به زن) در زندانها آمار بیشتری را به خود اختصاص میدهد و به دلایل مختلفی مانند ترس و تحقیر از سوی دیگران، افراد قربانی کمتر در مورد جنایت روی داده صحبت و اطلاع رسانی میکنند.
در زندانها جدای از دلیل پرنگ عدم امکان رفع نیاز جنسی برای افراد زندانی، تجاوز ممکن است برای شکنجه و تخریب روحی و روانی زندانیان و یا وسیلهای برای آزار و اذیت، شکنجه و تهدید تحت گرفتن اعترافات از سوی افرادی که به عنوان مسئول بر کار گماشته شدهاند و با تحریک زندانیان بر علیه فرد خاصی صورت بپذیرد.
اما موضوع مهم در این رابطه آثار مخرب بر روحیه افراد قربانی تحت هر شرایطی است و همین امر موجب میشود که قربانیان دچار اختلالات روحی شدید شده و در نهایت بسیاری از آنها اقدام به خودکشی کنند.
قربانیان تجاوز به خاطر شرایطی که در آن قرار گرفتهاند به جز آسیب جسمی به شدت دچار آسیب روحی میشوند و بعد از وقوع چنین جنایتی ممکن است مشکلاتی از قبیل عدم تمرکز، به هم ریختگی خواب شبانه، کم غذایی و بی اشتهایی، حالات عصبی و تحریکی، اختلالات استرسی حاد را تجربه کنند. از جمله اختلالات مهم و شایع در بین قربانیان تجاوز معمولا زوال شخصیت و یا گسستگی فرد مانند احساس کرختی و بی علاقگی است. برای این افراد معمولا به خاطر آوردن بخشهای مهم تجاوز دشوار است و فرد قربانی معمولا در ذهن و افکار خود بارها و بارها به بازبینی تجاوز میپردازد که این مسئله زمینه ساز بروز کابوسهای تلخ برای وی میشود.
با آنکه تجاوز در قوانین جمهوری اسلامی ایران جرم محسوب میشود، اما معیارهای اثبات جرم، به سختی قابل اثبات هستند و البته تجاوز در ایران قوانین را به خودی خود نقض کرده و مطابق قوانین بین المللی هم از این موضوع با عنوان شکنجه یاد شده است. همانگونه که در ماده ۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مشخصا عنوان شده است که “هیچکس را نمیتوان مورد آزار و شکنجه، مجازات و رفتارهای ظالمانه یا خلاف انسانی قرار داد.” هر چند ایران عضو میثاق بین المللی منع شکنجه نیست اما در ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی در ایران مجازات تجاوز، اعدام ذکر شده است.
آنچه در ادامه میخوانید گزارشی از مشاهدات عینی زندانیان در زندان رجایی شهر کرج بوده که به کوشش یکی از این عزیزان به نام «م.س» نگاشته و در اختیارمان قرار داده شده است و ما نیزسعی کردیم بدون کم و کاست و بزرگ نمایی تمامی مسائل عنوان شده را ارائه دهیم.
چگونه میتوان در مورد واقعیتی تلخ نوشت که حتی تصورش باعث شرمندگی است اما به ناچار باید که با این واقعیت رنج آور روبرو شد و آن را ذکر کرد تا جوامع آگاه شوند که حقیقت زندانهای کشور ما چیست.
اول این مطلب باید روشن شود که مسبب اصلی در اجتماع ما فقر اقتصادی و فرهنگی موجود در جامعه ایران است و این نشانه سیاستهای غلطی است که رجال سیاسی کشور بنا نهادهاند تا از این طریق از ملتمان برای پیشبرد مقاصد سوءاستفاده کنند و با فریب افکار عمومی به اهداف پلید خود دست یابند. جوانی که به علت نداشتن هدف مشخص و فقر اقتصادی و یا فرهنگی و یا هر دوی اینها به ناچار دست به بزه و جرم میزند تا بتواند در جامعه زنده بماند و یا به امیال و آرزوهایش برسد پس از چندی دستگیر میشود و روانه زندان میگردد. او اگر میدانست که در زندان چه عاقبت شومی دارد شاید مرتکب جرم نمیشد.
جوان مجرم وقتی وارد زندان میشود پس از ۴۸ ساعت قرنطینه و انواع و اقسام توهینها به یکی از اندرزگاهها فرستاده میشود و در آنجا با انواع و اقسام محکومین که جرائم مختلفی را انجام دادهاند مواجه شده و تازه به خود میآید و میفهمد که وارد چه منجلابی گردیده است و هیچ راه برگشتی هم برایش نیست، خطر را برای خود چنان احساس میکند که ممکن است به فساد اخلاقی، تن فروشی و یا اعتیاد ناگزیر گردد. مجرمان جوان به دلایل متفاوت ناچار دست به اعمال ناشایست میزنند که در این مورد نمونههای زیادی در زندان وجود دارد که منجر به انواع و اقسام بیماریها از جمله هپاتیت و HIV و … میگردد.
از جمله خطراتی که بعد از ورود افراد تازه وارد به بند ممکن است برایشان ایجاد گردد میتوان به مواردی که در زیر آمده اشاره کرد:
۱- اگر زیبا چهره باشد فردی که کل اندرزگاه از او حساب میبرند آن جوان زیبا چهره را پیش خود آورده و او را وادار میکند لباس سفیدی بپوشد و سپس او را برای خود مهر میکند یعنی اینکه کسی دیگر نمیتواند به فرد تازه وارد دست درازی کند و تنها خود او برای ارضاء شهوتش با وی نزدیکی میکند.
۲- فردی که بنا به شرایطی که برایش فراهم میکنند به اعتیاد مبتلا گشته و نمیتواند مواد مخدر برای مصرفش را تهیه کند، تن به همه نوع ذلت و خواری داده و تن فروشی میکند تا مواد مخدر مورد مصرفش را تهیه کند.
۳- فردی که تمتع مالی ندارد و به خاطر اینکه بتواند روزگارش را در زندان بگذراند به اجبار ضعف اقتصادی به تن فروشی رضایت داده و برای فراهم کردن مایحتاجش تن خود را به آنهایی که قدرت مالی خوبی دارند عرضه میکند و فردی که او را خریداری میکند، از وضعیت نابه سامانش سوءاستفاده کرده و با اجازه دادن برای برقراری ارتباط جنسی سایر محکومین با فرد قربانی، پولی به جیب میزند و به همین بهانه فرد قربانی را هم پشتیبانی میکند.
۴- یکی از رویههای دیگر در بندهای زندان دست زدن به اندام افراد قربانی و تعریف بیمارگونه جزء به جزء از همه اندامهای آنها به منظور تحقیر و سوءاستفادههای بیمارگونه محسوب میشود و معمولا در بندهای عادی زندانها زندانیانی که به مرخصی، پول و مواد مخدر و حتی به مکانی برای زندگی نیازمندند چارهای به جز تن دادن به این شرایط و ارتباطات ندارند. در آخر با نهایت تاسف باید این موضوع را عنوان کنم که مسئولین و تمام کارکنان زندان از همه حوادث و روابط نامشروع زندانیان تحت اعمال زور و شکنجه مطلعاند اما به دلیل آنکه جلوگیری از این جنایات منافع آنها را به خطر میاندازد سکوت کرده و حتی به آن دامن میزنند. متاسفانه این موضوع به دلایل مختلف کمتر مورد توجه قرار گرفته و سکوت قربانیان تجاوز نیز در عدم اطلاع رسانیها نقش موثری دارد.
به امید آنکه با توجه بیشتر نهادهای حقوق بشری در این رابطه بتوان کمکی هر چند کوچک به تغییر روند مدیریتی زندانها و افرادی که در معرض چنین سوءاستفاده هایی قرار دارند کرده باشیم.
............................
نوشین ارشادی :استفاده از خبر و گزارشات بدون نام نویسنده و منبع امکان پذیر نمی باشد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید