با توجه به سابقه تاریخی رأی گیری در ایران معاصر و در مقایسه با کشورهای منطقه شرایط انتخابات ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
پاسخ گروهی از ناظران و تحلیلگران را به این سؤال ها میخوانیم:
_______________
نظام سیاسی ایران چندقطبی است/ سعید برزین
در یک صد سال اخیر نرخ رشد سواد، شهرنشینی، تکنولوژی و مصرف در ایران قابل توجه بوده است. اما در مقایسه، توسعه فرهنگ سیاسی و نهادها سیاسی آهنگ آهستهتری داشته است. در واقع، امروز علیرغم پیشرفتهای گوناگون اجتماعی، ایران همچنان از یک عقبماندگی مزمن در فرهنگ سیاسی و نهادهای سیاسی رنج میبرد که اجازه نمیدهد حکومت منعکسکننده خواستها و نیازهای طبقات مختلف جامعه باشد.
طی ۳۶ سال اخیر تلاشی جدی صورت گرفت تا تحت عنوان ولایتفقیه، حکومت را مطلقه کنند. امروز هم ولیفقیه از قدرت فوقالعادهای برخوردار است و نهادهای تحت نظر وی میتوانند برخی از تصمیمات خود را بلاشرط به مرحله اجرا در آورند. در واقع، قدرت برحسب معیارهای حقوقی و عرفی جوامع دمکراتیک میان حوزههای مختلف اجتماعی پخش نشده است.
اما در عین حال این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که تلاش برای برقراری حکومت متمرکز و مطلقه ناکام مانده. نظام سیاسی ایران اکنون نظامی فرقهای، چندقطبی و چند جناحی است. یعنی حوزهها و نهادهای مختلف در روند تصمیمگیری سیاسی – چه در مورد روابط داخلی و چه در مورد روابط خارجی – حضور دارند.
ایران یک نظام دمکراتیک به معنی متعارف مدرن نیست ولی استبداد مطلقه هم محسوب نمیشود.
در روند اتخاذ تصمیمهای سیاسی مهرههای مختلف شرکت دارند و از جمله شخصیتهای ذینفوذ، دستگاههای بوروکراتیک، نهادهای لشکری و امنیتی در کنار جناحها، احزاب سیاسی و افکار عمومی سهیم هستند.
امکان و توانمندیهای هر یک از این مهرهها در تأثیرگذاری متفاوت است و این تفاوت در توانمندی است که نظام را "شبه استبدادی" یا "شبه دمکراتیک" میکند.
__________________
نه آزاد، نه رقابتی و نه منصفانه/مجید محمدی
انتخابات در ایران مهندسی شده است به چهار دلیل:
۱- مجرایی برای بروز و بیان مطالبات عمومی وجود ندارد تا در انتخابات به صورت برنامه از سوی نامزدها و تشکلهای آنها ارائه شود. همچنین حتی در زمان انتخابات رسانهها و تجمعات آزاد نیستند تا نامزدها صدای خود را به رأی دهندگان برسانند. حتی آنها که با مجوز مراسمی دارند مورد حمله گروههای حزب پادگانی قرار میگیرند. انتخابات در ایران رقابت میان باندها و ائتلافها و مراکز قدرت (کاست حکومتی) است و نه رقابت میان سیاستها و برنامههای بدیل.
۲- شورای نگهبان با در اختیار داشتن حدود ۳۰۰ هزار ناظر به طور دائمی برای شهروندان پرونده سازی میکند تا در دوره بررسی صلاحیتها از این پروندهها برای رد صلاحیت غیر وفاداران به نظام و رهبر استفاده شود. احتمال رد شدن فردی منتقد به نظام، ولایت فقیه، و رهبر موجود از صافی شورا نزدیک به صفر است.
۳- منابعی که در انتخابات هزینه میشوند اصولاً غیر شفاف هستند. با اطمینان میشود گفت که بخش خصوصی و منابع فردی کمتر در انتخابات هزینه میشوند و اصولاً راهی برای مشخص شدن این موضوع در قوانین وجود ندارد. اموال و امکانات دولتی و درصدی از رانتها و امتیازات دولتی، پولهای "کثیف" (به دست آمده از طریق پولشویی و قاچاق) و نیز منابع نهادهای نظامی (سپاه و بسیج) در انتخابات هزینه میشوند، همچنان که در اعزام زائر به عراق یا مراسم مذهبی برای پوشش لابیها و کارزارهای سیاسی.
۴- هیچ ناظر بیطرفی بر سر صندوقها حضور ندارد و راهی برای اطمینان از عدم دستکاری نیروهای نزدیک به قدرت در آرای مردم وجود ندارد. هیچ نهاد مستقل بینالمللی و ملی بر انتخابات در ایران نظارت ندارد. در ایران هیچ موسسه مستقلی برای نظر سنجی از مردم و نیز مردمی که از مراکز رأی گیری بیرون میآیند وجود ندارد تا بتوان نتایج ارائه شده بر اساس شمارش صندوقها را با نتایج دیگر مقایسه کرد و بدین طریق احتمال تقلب را کاهش داد.
سطح و عمق این مهندسی تا حدی است که اصولاً کارکرد انتخابات که عبارت است از"اعمال حاکمیت عمومی و حل و فصل منازعات سیاسی و اجتماعی از طریق صندوقهای رأی و چرخش نخبگان" منتفی میشود. استبداد مذهبی در ایران خود را اندکی با شرایط روز تطبیق داده و به گونهای انتخابات را مهندسی میکند که بخشی از جامعه به وضوح فقدان "رقابتی، آزاد و منصفانه" بودن انتخابات را مشاهده نمیکنند.
__________________
انتخابات به مثابه یک مراسم آیینی/ مهدی تاجیک
خاطره جمعی هر نسلی از باورمندان به دموکراسی در ایران با شکست های سیاسی تلخ گره خورده است. نسلی که کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را دید٬ نسلی که حذف احزاب منتقد در فرآیند تثبیت جمهوری اسلامی را مشاهده کرد٬ نسلی که نظارهگر نیمهکاره ماندن پروژه اصلاحات سیاسی در دولت محمد خاتمی بود و مدتی بعد طعم سرکوب ناشی از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ را چشید.
گناه این شکست ها به گردن فقر فرهنگ سیاسی دموکراتیک در جامعه ایران است که حضور پای صندوقهای رأی را بدل به یک مراسم آیینی میکند.
مشکل فقط مختص ایران نیست. اگر انتخابات را یک کالای وارداتی از غرب بدانیم٬ این کالا نه فقط در ایران بلکه در اکثر کشورهای منطقه با سوء کارکرد روبرو بوده است. وجود کشورهایی با رئیسجمهورهای مادامالعمر یا شیخنشینهایی که حتی تمایلی برای برگزاری انتخابات به عنوان یک پرستیژ سیاسی نشان نمیدهند از یک قاعده در این منطقه حکایت دارد. با این حال در کشورهای به شدت بسته و دیکتاتورماب منطقه نیز گاهی بارقههایی از امید برای دموکراسی ایجاد میشود.
برای مثال دموکراسیخواهان ایران در سال ۲۰۱۱ زمانی که در معرض شدیدترین سرکوبها قرار داشتند٬ چشم امیدشان به انقلابهای عربی و موج دموکراتیکی بود که دومینو وار پیش میرفت، اما طوفان خشم و جنگ داخلی که در پی این انقلابها آغاز شد حالا خیلی از ایرانیها را به این نتیجه رسانده که بهتراست به فکر راههای کمهزینهتری باشند.
نشانه تغییر وضعیت این که در انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی برخلاف گذشته٬ کمتر صدایی درباره تحریم انتخابات شنیده میشود. حتی به رغم این که شورای نگهبان این بار نیز بیش از نیمی از کاندیداها را رد صلاحیت کرده است، اما انتظار نمیرود که اعتراضهایی نظیر سال ۱۳۸۸ شکل بگیرد. مفاهیمی چون سلامت و آزادی انتخابات که نقطه کانونی اعتراضهای جنبش سبز بود٬ مفاهیمی به شدت تفسیر پذیر و تابع شرایطند. حالا که شرایط تغییر کرده است دور از انتظار نیست اگر اصلاحطلبان این مفاهیم را به گونهای تفسیر کنند که در نهایت آنها را متقاعد به مشارکت در انتخابات سازد.
__________________
یک گام به پیش دو گام به پس/ علی اصغر رمضانپور
بر اساس شاخصهای بینالمللی، انتخابات در ایران نه آزاد است و نه عادلانه. مهمترین عامل در این امر وجود نظارت استصوابی شورای نگهبان و نبودن برابری در آزادی برای کاندیدا شدن است. همچنین در فضای رسانهای به دلیل وجود سانسور و سرکوب روزنامه نگاران و چهرههای مستقل سیاسی و مدنی و فرهنگی آزاد نیست و امکان مطرح کردن همه خواستهها وجود ندارد. به تعبیر دقیقتر امکانات مشارکت انتخاباتی عادلانه توزیع نمیشود.
اما با وجود همه این محدودیتها، انتخابات در ایران تشریفاتی نیست و تا حدی میتواند بر ساختار اجرایی کشور تأثیر بگذارد. به این دلیل که در ایران با شرایط استبداد مطلق روبرو نیستیم یعنی فشارهای اجتماعی و افکار عمومی و نزاعهای سیاسی میتواند در حد قابل توجهی بر ساختار تصمیم سازی در ایران تأثیر بگذارد.
شرایط کنونی برگزاری انتخابات در ایران نسبت به دورههای نخست پس از مشروطیت و دهه اول پادشاهی محمدرضا پهلوی و دهه اول پس از انقلاب از نظر معیارهای انتخابات دموکراتیک نوعی عقب گرد محسوب میشود اما نسبت به دو دهه پایانی حکومت پهلوی از شرایط بهتری برخوردار است. از این نظر ایران از ترکیه عقبتر و در سطح عراق و افغانستان و پاکستان و در شرایطی بهتر از کشورهای عربی و کشورهای آسیای مرکزی قرار دارد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید