شرق:
«برجام» سرآغازی دوباره برای سفر افراد بلندپایه جهان به ایران بود؛ چنانکه پس از سفر مقامات ارشد کشورهای مختلف و حضور موگرینی در ایران، هفته گذشته ایران میزبان دیوید لیپتون، معاون اول مدیرعامل صندوق بینالمللی پول (IMF) بود. لیپتون که در روزهای ۱۵ تا ١٧ می ۲۰۱۶ (۲۶ الی ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵) به ایران سفر کرده بود، دیدارهایی با محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیسجمهور، محمدباقر نوبخت، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی، بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت و ولیاله سیف، رئیس کل بانک مرکزی داشت. به گزارش خبرگزاریها، در دیداری که معاون اول مدیرعامل صندوق بینالمللی پول با سیف، رئیس کل بانک مرکزی ایران داشت، بر نکات مهمی، ازجمله مبارزه با پولشویی و مبارزه با تأمین مالی تروریسم برای تسریع پیوستن ایران به نظام بانکداری بینالمللی تأکید شد. علاوه بر اینکه سیف در این زمینه خواستار مساعدت و حمایت صندوق بینالمللی پول برای کمک فنی در مبارزه با پولشویی و مبارزه با تأمین مالی تروریسم شد، لیپتون هم در بیانیهای که پس از بازگشت به صندوق بینالمللی پول آن را منتشر کرد بر این نکته تأکید دوباره کرد. به گزارش روابطعمومی بانک مرکزی، ولیاله سیف، رئیس کل بانک مرکزی ایران، در دیدار با دیوید لیپتون، معاوناول مدیرعامل صندوق بینالمللی پول، خواستار مساعدتها و حمایتهای صندوق بینالمللی پول برای تسریع پیوستن ایران به بانکداری بینالمللی و کمکهای تکنیکی در زمینه مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم شد. سیف در این دیدار با اشاره به ارتباطات مثبت ایران و صندوق، گفت: خوشبختانه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران ارتباطات منظمی با صندوق بینالمللی پول داشته و امیدواریم این ارتباطات منجر به نتایج مثبت شود. رئیس کل بانک مرکزی همچنین به دستاوردهای دولت یازدهم در راستای بهترشدن وضعیت اقتصادی کشور اشاره کرد و درباره شرایط نابسامان نظام بانکی کشور نیز توضیحاتی را ارائه داد. لیپتون نیز در این دیدار، با اشاره به تجربه خود در آمریکای لاتین، اروپای مرکزی و آفریقا درباره استفاده از سیاستها و ابزار پولی گفت: کشورهای دنیا زمانی که تلاش کردند مشکلات ساختاری خود را با سیاستهای پولی حل کنند با مشکلات بیشتری مواجه شدند؛ بنابراین کشور ایران باید بر اصلاحات ساختاری تمرکز کند. لیپتون، یکی از دلایل بحرانهای مالی آسیا را تزریق نقدینگی در اقتصاد و ایجاد مطالبات معوق برای شرکتها دانست و تصریح کرد: اگر بخواهیم از طریق تزریق نقدینگی، مشکلات بدهی بانکی را که وصولشدنی نیستند، حل کنیم باید بدانیم این راهحل، یک راهحل کوتاهمدت است و در بلندمدت چیزی را حاصل نمیکند. در واقع شرکتها و مؤسساتی که به بانکها وابسته هستند، تسهیلات دریافت میکنند، این تسهیلات دوباره به مطالبات معوق تبدیل میشود و این چرخه ادامه پیدا میکند. همچنین بانکها به دولت متکی میشوند و در زمان بحران، منتظر کمک دولت هستند. لیپتون بیانیهای را به این شرح درباره نتایج سفر به ایران منتشر کرده است:
«من از مسئولان ایران برای فراهمآوردن فرصت اولین سفرم به ایران بسیار تشکر میکنم. من مذاکرات وسیع و پرباری با بسیاری از سیاستگذاران و نمایندگان بخشهای مختلف اقتصاد داشتم. سفر من در زمان بسیار حساسی برای اقتصاد ایران اتفاق افتاد، زمانی که پس از اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، اقتصاد این کشور روند بازپیوستن به اقتصاد جهانی را آغاز کرده است. با چشمانداز مناسب اقتصادی به آینده، فرصتی استثنایی برای شروع اصلاحات در مسیر دستیابی به ثبات اقتصادی و رشد پایدار و فراگیر ایجاد شده است. در سالهای اخیر، مسئولان ایران در برقراری ثبات اقتصادی تحت شرایطی سخت، پیشرفتهای زیادی داشتهاند. نرخ تورم (نقطه به نقطه) از ۴۵ درصد در سال ۲۰۱۳ میلادی (۱۳۹۲ شمسی) به حدود هشت درصد رسیده است، بازار ارز به ثبات رسیده و برخی اصلاحات کلیدی انجام شده است. اجرای برجام، نویدبخش چشمانداز مطلوبی است. صادرات بیشتر نفت، اتصال مجدد بانکهای ایران به سیستم مالی بینالمللی که منجر به کاهش هزینههای تجاری و مبادلات مالی میشود، میتواند به اقتصاد ایران برای دستیابی به رشد واقعی اقتصادی میانمدت که ۴ تا ۴,۵ درصد برنامهریزی شده، کمک کند. تداوم و افزایش این نرخ رشد به اصلاحات مهمی نیاز دارد. چارچوب سیاستگذاریهای پولی و مالی برای تحکیم ثبات اقتصادی باید از طریق تمرکز بیشتر بر ثبات قیمتها، افزایش و تحرک درآمدهای داخلی و درپیشگرفتن تمهیداتی در بخش ساختوساز برای کاهش شوکهای وارده از این بخش، تقویت شود. همچنین عملیاتیکردن ظرفیتهای اقتصاد ایران برای رشد و ارتقای سطح اشتغال، بهویژه برای جوانان و زنان، نیازمند رفع چالشهای ساختاری زیادی است. محور همه این تلاشها، ارتقای بخش خصوصی است که با حمایت از مالکیت خصوصی، جذب سرمایههای خارجی، کاهش هزینههای کسبوکار و افزایش شفافیت و حاکمیت شرکتی قابل حصول است. دو اولویت مهم کوتاهمدت برای سیستم بانکی مطرح است. اول، تغییر ساختار بانکها در حوزههای عملیاتی و تعیین تکلیف سطوح بالای مطالبات معوق، که به کاهش نرخ بهره واقعی و بهجریانانداختن اعتبارات در اقتصاد کمک میکند. دوم، با توجه به مشکلات اتصال مجدد بانکهای ایران به سیستم مالی بینالمللی، مسئولان باید به تقویت ساختار مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم ادامه دهند. این امر تسهیل اتصال مجدد بانکهای ایران به سیستم مالی بینالمللی بسیار حیاتی است.
اصلاح چالشهای ساختاری ایران آسان نیست و برخی از منافع آن را فقط در بلندمدت میتوان مشاهده کرد؛ اما ایران در جهت تثبیت سیاستهای آیندهنگر و اصلاح چالشهای ساختاری، گامهای بلند و مهمی برداشته است. این تلاشها باید ادامه پیدا کند و ما مسئولان را تشویق میکنیم تا بهزودی یک دستورکار جامع برای اصلاحات تهیه کنند.
«صدور دو بیانیه از سوی معاولاول مدیرعامل صندوق بینالمللی پول و کشورهای آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلستان درباره روابط تجاری با ایران، نمیتواند به عنوان اذن آمریکا برای همکاری کشورهای غربی در حوزه اقتصادی با ایران تلقی شود؛ زیرا آمریکا برای صدور چنین بیانیهای به صورت مستقیم و بدونواسطه هیچ مانعی ندارد». این جمله تحلیل حسین راغفر، اقتصاددان در رابطه با احتمال چراغ سبز آمریکا با حضور در پشت پرده دو بیانیه اخیر بینالمللی درباره ایران است. او با اشاره به سابقه تاریخی آمریکا به «شرق» میگوید: «آمریکا در قرن گذشته نشان داده هر جایی را که پیشتر، تحت کنترلش بود هرگز رها نخواهد کرد و همواره این کشورها را تحت فشار گذاشته تا دوباره به زیر کنترل این کشور برگردند یا اینکه هزینههای گزافی در مقابل مقاومت در برابر خواسته آمریکا بپردازند و به نظر نمیرسد تحریمها، هزینه کافی مورد تأیید آمریکا باشد».بیانیه اخیر معاوناول مدیرعامل صندوق بینالمللی پول و همچنین صدور بیانیه کشورهای آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلستان درباره همکاریهای تجاری شرکتهای اروپایی و آمریکایی با ایران که نشانهای از نرمشدن مواضع آمریکا در پس آن وجود دارد، از دیدگاه برخی کارشناسان رخصت آمریکا به غربیها برای همکاری اقتصادی با ایران است؛ امری که راغفر آن را رد میکند و برای آن شواهدی نیز برمیشمرد: «به عقیده من درباره ایران کماکان کارشکنیهای آمریکا ادامه خواهد داشت. در برکناری رئیسجمهور برزیل، رد پای آمریکا کاملا مشهود است. در جریاناتی که پیشتر در آمریکای لاتین (آرژانتین) اتفاق افتاد هم ردپای آمریکا کاملا پیدا بود. همچنین تلاشهای آمریکا برای بیثباتکردن ونزوئلا هم کاملا واضح است». وقتی از او درباره علت صدور چنین بیانیههایی میپرسم، میگوید: «پس از دو سال مذاکره قدرتهای جهانی با ایران، افکار عمومی اروپا و شرکتهای اروپایی علاقهمند هستند که از ظرفیتهای اقتصادی ایران به نفع خود بهره بگیرند. بهویژه در شرایطی که اقتصاد کشورهای غرب شدیدا با بحران اقتصادی روبهروست. این کشورها از هر فرصتی برای اینکه شرایط اقتصادی کشورهای خود را بهبود بخشند، فروگذار نخواهند کرد. معنای این دو بیانیه آن است که پس از دو سال مذاکره، افکار عمومی غربیها نسبت به این موضعگیری آمریکا منفی است؛ بنابراین آمریکا برای اینکه خود را از زیر فشار افکار عمومی در غرب خلاص کند، دست به چنین اقداماتی خواهد زد. حتی اگر این بیانیه، چراغ سبزی برای همکاری شرکتهای اروپایی با ایران تلقی شود هم، آمریکا انتخابی در مقابل کشورهای اروپایی خواهد گذاشت. انتخاب بین بازار آمریکا و بازار ایران. این حداقل کاری است که آمریکا در مقابل ایران خواهد کرد». او اشارهای هم به نوع نگاه غربیها به برجام میکند: «نگاه غربیها رو به آینده است و نه به زمان حال. آنها به دنبال کشوری قدرتمند در منطقه هستند تا بتواند حامی منافع غرب در بلندمدت باشد. هیچیک از کشورهای منطقه توان ایفای چنین نقشی را برای غرب ندارند. انتظاری که غرب از ایران در جریان مذاکرات هستهای داشت، این بود که تا جایی که میتواند از ایران امتیاز بگیرد تا فرصتهای بیشتری برای فشار به ایران به دست آورد تا ایران را با سیاستهای غرب در منطقه همسو کند؛ اما این خواسته غربیها در این مذاکرات محقق نشد. در چنین شرایطی به نظر میرسد آنها کماکان به تلاشهای خود ادامه میدهند. اوباما چندبار در ماههای اخیر خود علائمی را در این رابطه به ایران میداد». راغفر معتقد است اوباما در سخنرانیهای خود برای ایران چندینبار پیامی با این مضمون فرستاده است و برای آن مثالی میآورد: «در یکی از سخنرانیهای اوباما که خطاب به عربستان بود، اما در باطن ایران را مخاطب قرار داده بود، اوباما گفت کشورهای عربی نباید ما را وارد جنگ با ایران کنند. او چندینبار به این نکته اشاره کرده بود که عربستان باید قدرت ایران را در منطقه بپذیرد و وارد مصالحه با ایران شود. این صحبتها بیش از آنکه پیامی برای عربستان داشته باشد، پیامی را برای ایران به همراه داشت که اگر با ما همکاری کنید میتوانیم این نقش را به شما هم بسپاریم؛ بنابراین مسئله، مسئله آینده غرب است».
این اقتصاددان یادآور میشود: «این تحلیلها، از ارزش تلاشهای دولت در حل بحران هستهای نمیکاهد؛ زیرا این مذاکرات ارزش سیاسی بالایی برای ایران به همراه داشته است و حتی کاهش برخی فشارهای سیاسی، از فشارهای اقتصادی نیز کاسته؛ اما به عقیده من آمریکا اهداف بلندمدتی را در نظر دارد و هدفش، کنترل منطقه است اما اینبار توسط خود کشورهای منطقه علاقهمند به انجام چنین کاری است». او به دستاوردهای مذاکرات هستهای ایران اشارهای میکند: «با دستیابی به توافق برجام، فشاری که به خاطر تحریمها بر ایران وارد شده و حتی خطر جنگ را برای ایران به صورت بالقوه نگه داشته بود، تا حدودی مرتفع شد که دستاورد بزرگی بود. ضمن اینکه افکار عمومی جهانیان بهویژه غربیها را نسبت به ایران تا حدود زیادی تغییر داد. همینطور نفس کنفرانس لندن بیش از آنکه حاکی از نتایج اقتصادی باشد، بیشتر جنبه سیاسی دارد. در برگزاری چنین کنفرانسی در لندن، موضعگیری افرادی که در آنجا حضور یافته بودند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم نشان میداد آنها هم عمدتا مانع اصلی توسعه همکاری با ایران را مانعتراشیهای آمریکا میدانند. اینها همه دستاوردهای سیاسی برای ایران خواهد بود اما باز هم میگویم به سبب سابقه آمریکا در جهان، به عقیده من، نتایج این مذاکرات و بیانیهها از دستاورد سیاسی فراتر نخواهد رفت؛ بنابراین ایران باید کماکان برنامههای اقتصادی خود را روی برنامهای تنظیم کند که فشارهای سیاسی آمریکا کماکان در آن در نظر گرفته شده باشد».
به گفته او، آمریکا حتی نهادهای مالی جهانی مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی را برای دستیابی به اهداف خود تحت فشار میگذارد. در واقع نفوذ سیاسی آمریکا در این دو نهاد بینالمللی اقتصادی کاملا برجسته است.
در همین زمینه، گزارش «شرق» را در رابطه با این دو بیانیه در صفحه ۵ بخوانید.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید