جناب دکتر فردوس جمشیدیرودباری ( برادر فدایی شهید عباس جمشیدی) در واکنش به مصاحبههای پرویز معتمد، بدون کمکِ سازمان مجاهدین خلق و بانک اطلاعاتی آن، مطلب بالا بلندی نوشت که دیروز در سایت درج شد و بنده امشب آنرا خواندم. دیگر واکنشها را هم قبلا خوانده بودم. شگفتا که هیچکدام از اینان ذهن مخاطبشان را روی همکاری پرویز معتمد با ساواک امروزی رهنمون نکردند و گفتههای او را در جهت اهدافِ سازمانی معطوف داشتند که 38 سال پیش منحل شد.
از آن روزی که اولین پرونده مزدوران وزارت اطلاعات را به دست گرفته و وارد اتاق آقای فان ایواردن شدم تا همراه و همگام با یاران عزم جزم کرده و با وفایم در گروه ضد جاسوسی آذرخش، بساط مزدوران وزارت اطلاعات و دیگر شبکههای رژیم را در خارج کشور بر چینیم، 24 سال گشت. حتی اگر تجارب قبل از آن، یعنی فعالیت سیاسی- نظامی در تشکیلات و پروسه زندان را نادیده بگیرم، در این 24 سال درسهایی آموختم که نیاز و ضرورتِ نوع فعالیتم است. مطالعه دقیق مدارک کشف شده از شبکه جاسوسی برادران جعفری که 479 ساعت نوار مكالمه، چهار دفتر خاطرات كه مجموعاً 684 صفحه است، چهار سالنامه كه در آن قرار ملاقاتها و كارهای روزانه رئیس شبکه نوشته شده و 1963صفحه گزارش، بواقع امکانی ارزشمند و شاید هم بینظیر بود که مرا با خیلی از شگردها و شیوه کار وزارت اطلاعات آشنا کرد.
امروز به جرأت می توانم بگویم که اگر مأموران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به همکاری فردی مطمئن نباشند، در خارج کشور و بخصوص کشورهای غربی، با او قرار ملاقات حضوری نمی گذارند. سوژه هر چقدر شناخته شدهتر و به اصطلاح مهمتر باشد، احتیاط از جانب مأموران سرویسهای مخفی بیشتر می شود. مقامِ مأمور مخفی هم هر چقدر بالاتر باشد، احتیاط و مطالعه رو سوژهای که باید با او ملاقات شود، بیشتر می گردد. با این تفاصیل، به سه نکته هم باید توجّه خاص داشت. اول اینکه ما در مورد مأموران مخفی رژیمی صحبت می کنیم که نامش در صدر لیستِ تروریزم جهانی است و معروفترین شخصیتهای سیاسی را در همان کشور و حتی شهری که قرار است ملاقات در آنجا صورت گیرد، ترور کرده است. دوم اینکه سوژه مورد نظر، یک مقام اطلاعاتیِ سابق و آنهم شناخته شده است که چنین افرادی معمولاً مورد استفاده سازمانهای امنیتی کشور محل سکونت خود قرار می گیرند و این موضوع و یا احتمال، باز هم بر احتیاطِ مأمور مخفی اعزام شده از جانب یک رژیم تروریستی می افزاید و به قول معروف "دُم به تله نمی دهد" و چنین خطر و ریسکی را به جان نمی خرد. سوم اینکه قرار ملاقات نه در داخل سفارت جمهوری اسلامی که طبق قوانین و عُرفِ بینالمللی نباید به حریم آن تجاوز کرد، بلکه در بیرون سفارت تعیین شد و این خود بیانگر عدم نگرانیِ مأمور مخفی اعزامی، از جانبِ فرد مورد نظر می باشد. جناب پرویز معتمد خودش اعتراف می کند که به دفعات با یکی از سرگردگان وزارت اطلاعات و آنهم نه در ایرانِ تحت حاکمیت خودشان، بلکه در کشور مدعیان مبارزه با تروریسم، یعنی فرانسه ملاقات حضوریِ از پیش تعیین شده داشته است و این نشان می دهد که آنها به همکاری کردن او تردید نداشتند و چه بسا طعم شیرین آن را هم چشیده بودند.
امیدوارم همۀ کسانی که پرویز معتمد به آنها درخواست ملاقات داده و آنها درخواستش را پذیرفتند و یا نپذیرفتند، جزئیاتِ درخواست و یا ملاقات را انتشار دهند تا درسی برای همه ما باشد. از پیروان راستین حمید اشرف، یاران صدیق عباس جمشیدی و دیگر ایرانیان آزاده هم انتظار می رود که سازمان اطلاعات و امنیت فرانسه را تحت فشار قرار دهند تا طی گزارشی فعالیتهای اینگونه پرویز معتمد را به اطلاع عموم برساند. یقیناً چنین اقدامی نتیجه مطلوب خواهد داد و این به سود جنبش است. باشد که چنین شود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید