هیچکس انتظارش را نداشت. من هم نداشتم، و به عنوان یک محافظه کار که در بطن آمریکای سرخ زندگی می کند، حتی این بهانه شهرنشینان ساحل نشین را هم ندارم که از «ترامپستان» دور هستند و نمیدانند آنجا چه میگذرد!شاید انتظارش را نداشتم چون زیادی به نظرسنجیها اعتماد کرده بودم. شاید چون وقت زیادی را صرف خواندن و گوش دادن به رسانهها کردم به جای این که روی تراس خانه مادرم بنشینم و شاید انتظارش را نداشتم چون اگرچه به طور کلی با دیدگاه ناسیونالیستی و پوپولیتسی ترامپ موافقم، نمیتوانستم تصور کنم رایدهندگان مردی چنین بیملاحظه و غیرقابل پیشبینی را رئیس جمهور کنند.
اما این اتفاق افتاد. و من میدانم که در روزهای آینده سیلی از دشمنی از جانب همان طبقه حاکم که ترامپ شکستشان داد روانه خواهد شد. آنها رای دهندگان ترامپ را نژادپرست، فاشیست، متعصب، پر از نفرت و مانند آن خواهند خواند. مدتها است که چنین کردهاند و دودش هم در چشمشان رفته است. من از طرفداران ترامپ نیستم، ولی احساس رضایت آنها قابل درک است.
قیام نامطلوبها
در طول یک ده دهه گزارش رویدادهای مربوط به ازدواج همجنسگرایان، اغلب با روزنامهنگاران دیگر درباره نحوه پوشش این موضوع بحث داشتهام. پوششی که آشکارا یکطرفه بوده و آنها در عمل طرفداران سینه چاک ازدواج همجنسگرایان بودهاند. آیا وظیفه حرفهای ما ایجاب نمیکند که طرف دیگر داستان را هم روایت کنیم؟ در جواب من میگفتند آیا رسانهها موظف بودند در قبال کوکلاس کلان ها هم در جریان جنبش حقوق مدنی (سیاهپوستان) منصفانه عمل کنند؟
برای بسیاری از خبرنگاران قضیه به همین سادگی بود. ما به واقعگرا بودن خود افتخار میکنیم، اما در عمل، دنیایمان را بر اساس ارزشهای اخلاقی خودمان تجسم میکنیم. این باعث شد بسیاری نتوانند بفهمند چرا مردم از تصمیم اوباما که توالتهای جنس مخالف را به روی دانشآموزان تراجنسی باز کرد، ناراحت شوند. یا نفمهند چرا از نظر بسیاری از سفیدپوستان، جنبش «جان سیاهان اهمیت دارد» واکنشی نژادپرستانه و ضد آزادی به مساله خشونت پلیس است.
I
اصحاب اتاق خبر حساسیت زیادی روی گوناگونی و تنوع دارند: هر تلاشی می کنند تا تنوع نژاد، جنسیت و گرایش های جنسی را بیشتر کنند. اما تنوع اندیشهها برایشان ارزشی ندارد. در یکی از اتاق خبرهایی که کار میکردم، تنها مسیحیان محافظهکار به جز خودم منشیهای سیاهپوست بودند. این از نظر هیچکس مشکلی نبود. بر عکس، معتقد بودند محافظهکاران مذهبی، مثل دیگر اقشار نامطلوب، خود مشکل هستند.
اما این نامطلوبها(مردم فراموش شده ترامپ) نشان دادند که اکثریت رایدهندگان هستند. اگر فکر کنند که پوشش خبری، آن طور که ترامپ گفت، دستکاری شده، حق دارند.
آیا رسانه ها باید این قصور فاجعه بار را بازبینی و حتی جبران مافات کنند؟ فکرش را هم نکنید! اگر چنین کنند باید به بدترین پیش داوریهای خود اذعان کنند، و بزرگترین پیشداوری آنها این است که در «طرف درست تاریخ» ایستادهاند.
یک اعتراف
من هم باید به اشتباه خودم اعتراف کنم. تابستان ۲۰۱۵ با پدر و مادرم که از طبقه کارگر هستند در خانه روستاییشان نشسته بودم و میتینگ انتخاباتی ترامپ را در موبیل، آلاباما، تماشا میکردم که زنده از فاکس نیوز پخش میشد. پدر و مادرم تماشایش میکردند چون مشتاق بودند حرفهایش را بشنوند. من با پنج سال سابقه در رسانه های نیویورک، حرفهای ترامپ را میشناختم. باقی آمریکا هم بعد از مدتی با او آشنا شد.
پدر و مادر من فکر می کردند حرفهای ترامپ منطقی است. من به آنها میگفتم: "به او زمان بدهید. خودش خودش را نابود خواهد کرد."
شب انتخابات، بعد از رای دادن، مادرم را به شام دعوت کردم (پدرم سال ۲۰۱۵ در گذشت). او با شور و شوق به ترامپ رای داده بود و فکر میکرد که برنده شود. من در انتخابات ریاست جمهوری رای ندادم، چون نمیتوانستم نه ترامپ و نه هیلاری کلینتون را تحمل کنم. اما به مادرم گفتم که کلینتون با فاصله زیادی برنده میشود.
مادر من یک مادربزرگ بیوه و راننده سابق اتوبوس مدرسه است که از سیاست هیچ چیزی نمیداند. پسرش یک کارشناس محافظهکار است که برای یک مجله در واشنگتن درباره سیاست و فرهنگ مینویسد. با وجود این، خانم کوچکاندام روستانشین نتیجه را درست پیشبینی کرد. خوب یا بد، مردم ساده مانند او هستند که تاریخ جهان را عوض کردهاند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید