انتخابات ایالات متحده بالاخره به پایان رسید. پیامد پیروزی دونالد ترامپ برای بریتانیا چالشهای فراوان و همچنین فرصتهایی را به همراه دارد.
آقای ترامپ فرزند مادری اسکاتلندی است، در این کشور املاک و زمینهای گلف دارد، و وقتی به اینجا میآید حرفهای قشنگی درباره بریتانیا میزند. او در ماه مه گفت که "بریتانیا متحده بزرگی بوده. من اگر به قدرت برسم همیشه برخورد محشری با آنها خواهم داشت."
او حامی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا است و نگاه مثبتی به ایجاد قرارداد تجاری بین دو کشور دارد. او میگوید: "نمیخواهم بگویم که آنها نفر اول صف خواهند بود، ولی برای من فرقی نمیکند که درون اتحادیه اروپا باشند یا بیرون آن. البته به شما قول میدهم که ته صف هم نباشید."
جیمی کارتر، رئیسجمهور سابق آمریکا، در سفری که امسال به بریتانیا داشت به من گوشزد کرد که آقای ترامپ نشان داده که در بعد سیاسی کاملا انعطابپذیر است. این یعنی بریتانیا میتواند در بعضی از ابعاد سیاست خارجی با او همکاری کند و روی تصمیماتش تاثیر بگذارد.
در نتیجه دست دیپلماتهای بریتانیایی کاملا خالی نخواهد بود و فرای همه این مسائل، روابط اطلاعاتی، نظامی و دیپلماتیک دیرپایی که بین بریتانیا و ایالات متحده وجود دارد قطعا ادامه پیدا خواهد کرد.
ولی با وجود این نباید چالشها را کوچک پنداشت. خیلی از سیاستهای مورد علاقه دونالد ترامپ با مخالفت بریتانیا روبهرو است.
آقای ترامپ گفته که ولادیمیرپوتین"قهرمان" است
او میخواهد توافقنامهای را که با کوشش فراوان بریتانیا بر سر برنامه هستهای ایران به دست آمده، پاره کند. او میخواهد از توافق پاریس بر سر مسائل اقلیمی پا پس بکشد. او میخواهد بعضی از قراردادهای تجارت آزاد آمریکا را لغو کند و به طور غریزی به حمایتگرایی گرایش دارد.
او خواهان تغییر رویه در سوریه است و میخواهد به جای پیدا کردن راهحلی سیاسی برای پایان دادن به جنگ داخلی بدون حضور بشار اسد، بر شکست دادن گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) تمرکز کند. او میخواهد با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، همکاری کند، در حالی که خیلیها عقیده دارند که آقای پوتین تهدیدی برای غرب است. او حتی گفته که به آقای پوتین به چشم "یک قهرمان" نگاه میکند.
و از همه مهمتر گفته که متحدان آمریکا در اروپا و آسیا باید مخارج حمایت نظامی آمریکا را تقبل کنند و بودجه نظامی خود را افزایش دهند. او حتی در اظهاراتش اینطور نشان داده که ایالات متحده شاید به آن دسته از اعضای ناتو که مخارج نظامی خود را تامین نمیکنند، کمک نکند. این قطعا باعث نگرانی شدید کشورهای حوزه بالتیک خواهد شد.
به قول دونالد رامسفیلد، مواردی که در بالا اشاره کردم در زمره دانستههای ما قرار میگیرد. چیزی که باعث نگرانی دیپلماتها میشود ندانستهها است.
به گفته یکی از دیپلماتها "او کمیتی مجهول است. هیچکس نمیداند چه برنامهای در سر دارد." آنها میگویند مشاوران انتخاباتی آقای ترامپ بین "شعارهای انتخاباتی" و سیاستهای واقعی تفاوت قائل میشوند.
دیپلمات دیگری میگوید: "آنها معتقد نیستند که باید در آینده به شعارها و وعدههای انتخاباتی خود متعهد بمانند."
با این اوصاف، عملکرد کاخ سفید تحت امر آقای ترامپ غیر قابل پبشبینی خواهد بود و این مساله رهبران غربی را نگران میکند. اما نگرانی اصلی آنها از این است که تمرکز اصلی او بیشتر بر مسائل داخلی آمریکا باشد و نه منافع این کشور در خارج.
آقای ترامپ هنگام پذیرش نامزدی حزب جمهوریخواه گفت: "طریقت ما آمریکاییگرایی خواهد بود، نه جهانیگرایی". دیپلماتها میگویند این حرف به این معنی است که رئیسجمهور منتخب به ایده پاکس آمریکانا (صلح آمریکایی) اعتقادی ندارد و تلاش برای بهتر کردن دنیا را وظیفه این کشور نمیداند.
این دیپلماتها میگویند که او به سیاست خارجی به چشم معامله نگاه میکند - یعنی مجموعهای از قراردادهای منفرد که ربطی به پراکندن ارزشها و منافع آمریکا در دنیا ندارد. آنها به شعار "اول آمریکا" اشاره میکنند و میگویند این حرف جدی است.
دیپلماتهایی که از همه به اوضاع بدبینترهستند از در هم شکسته شدن اجماع جهانی حاصل از جنگ جهانی دوم سخن میگویند. آنها هرگونه مقایسه با رونالد ریگان را رد میکنند و میگویند او پیش از ریاستجمهوری فرماندار یک ایالت مهم بود، که بیش از اینکه شورآفرین باشد الهامبخش بود، که او عامل اتحاد بود و نه افتراق.
البته گزینه آقای ترامپ برای وزارت خارجه بسیار مهم است و این نامها تا امروز مطرح شده:
- جف سسیون، سناتور ایالت آلاباما، که در حال حاضر رئیس تیم انتقالی آقای ترامپ در مسائل امنیت ملی است
- جان بولتون، سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل
- ریچارد هاس، رئیس یکی از اندیشکدههای بانفوذ سیاست خارجی در واشنگتن
- استیفن هدلی، مشاور امنیت ملی در زمان ریاستجمهوری جورج بوش پدر
نایجل فاراژ گفته که بدش نمیاید سفیر آقای ترامپ در اتحادیه اروپا باشد
احتمال نقش بازی کردن نایجل فاراژ هم در دولت بعدی کم نیست - او قبلا گفته که بدش نمیآید سفیر آقای ترامپ در اتحادیه اروپا باشد.
نگرانی موجود میان دیپلماتهای غربی این است که پیروزی آقای ترامپ نه تنها به کشورهای دیگر اجازه میدهد که در خلاء پدید آمده بر نفوذ جهانی خود بیافزایند - مثل روسیه و چین - بلکه در عین حال به احزاب پوپولیست و سیاستمداران مخالف طبقه حاکم در اروپا و باقی دنیا روحیه میبخشد.
نخستوزیر ایتالیا در همهپرسی قانون اساسی ماه آینده با خطری جدی روبهرو است. هلند، فرانسه و آلمان هم سال آینده انتخاباتهای سختی پیش رو دارند.
یکی از دیپلماتهای ارشد با اشاره به رهبر جبهه ملی فرانسه به من گفت: "مارین لوپن چه برداشتی از این اتفاق خواهد کرد؟" آیا واقعا باید توضیح بدهم که چرا او یکی از اولین سیاستمداران خارجی بود که به دونالد ترامپ تبریک گفت؟
اما در میان این همه مشکل بعضی از سیاستمداران بریتانیایی باید به فکر ترمیم روابطشان با آقای ترامپ هم باشند. در ماه ژانویه گذشته، وقتی طرح ممنوعیت ورود او به کشور در پارلمان مطرح شد، تعداد زیادی از نمایندگان از تمام احزاب به او حمله کردند.
I
ترزا می گفته که نظر آقای ترامپ مبنی بر ممنوعیت ورود مسلمانان به ایالات متحده "تفرقه انداز، غلط و نامفید" است
ترزا می، نخستوزیر بریتانیا، پارسال گفت که طرح آقای ترامپ برای ممنوع کردن ورود مسلمانان به ایالات متحده "تفرقهانداز، غلط و نامفید" است، این ادعا که غیرمسلمانها جرات رفتن به بعضی از محلههای لندن را ندارند "حرف مفت" است و او "بریتانیا و مسائل جاری در آن را درک نمیکند".
بوریس جانسون، وزیر خارجه بریتانیا، در اقدامی قابل پیشبینی از این هم جلوتر رفت و گفت: "نظرات نادقیق آقای ترامپ کاملا و مطلقا حرف مفت است. در لندن و نیویورک از میزان جرم و جنایت به مرور کاسته شده - و تنها دلیل من برای نرفتن به بعضی از محلههای نیو یورک این است که نمیخواهم با دونالد ترامپ روبهرو شوم."
آقای جانسون در ماه مه و پیش از آنکه وزیر خارجه بشود قانون مهم عدم دخالت در انتخابات یک کشور دیگر را زیر پا گذاشت و گفت: "من واقعا از اینکه او شاید رئیسجمهور بشود احساس نگرانی میکنم. وقتی در نیویورک بودم تعدادی عکاس میخواستند از من عکس بگیرند، و دختربچهای که داشت در پیادهرو راه میرفت ایستاد و گفت وای خدای من، انگار ترامپ است. از آن لحظههای عجیب و غریب بود."
پس دو چیز حتمی خواهد بود: یکی اینکه بعضیها باید غرورشان را زیر پا گذارند و دیگری اینکه پایداری روابط خاص میان دو کشور شاید بیش از هر زمان دیگری محک بخور
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید