رفتن به محتوای اصلی

فراکسیون مناطق ترك نشين؛ فرصت‌ها و تهدیدها

فراکسیون مناطق ترك نشين؛ فرصت‌ها و تهدیدها

 

   

 

‎مقدمه: اگر به خاطر داشته‌باشیم که "تشکیل فراکسیون نمایندگان ترک‌" از اهم درخواست‌هایی بود که از سوی فعالین ترک و مخصوصاً طیف‌های تعامل‌گرای مجموعه فعالین هویت‌طلب ترک(1) در دوران تبلیغات انتخابات نمایندگی مجلس مطرح شده‌بود، خوشحالی و رضایتمندی طیف‌های مزبور از "تشکیل فراکسیون مناطق ترک‌نشین" قابل درک خواهد بود. هر چند به نظر می‌رسد که این طیف‌ها در ارزیابی وضعیت موجود و تحلیل دلایل شکل‌گیری فراکسیون مزبور تا حدودی دچار اشتباه شده‌اند و نقش خود را پررنگ‌تر از آنچه هست، می‌بینند! ساده انگاری خواهد بود، اگر گمان گنیم که علت‌العلل تشکیل فراکسیون فقط و فقط درخواست‌های مطرح‌شده از سوی این طیف‌ها بوده‌است. بنابراین،در این یادداشت کوتاه، بدون اینکه قصد داشته باشم به انکار نقش مؤثر طیف‌های مزبور در شکل‌گیری این فراکسیون بپردازم، سعی خواهم کرد به سایر دلایل احتمالی مؤثر در این فرایند اشاره نمایم. دلایلی که متاسفانه تاکنون نه در نوشته‌های موافقین و نه حتی در نوشته‌های مخالفین این فراکسیون، چندان که باید و شاید، مورد توجه قرار نگرفته‌اند.

‎فراکسیون مناطق ترک‌‌نشین به مثابه یک سیستم ناهمگن
‎اشتباه دیگری که اکثر موافقین و مخالفین تشکیل فراکسیون مناطق ترک‌نشین در نوشته‌های خود مرتکب شده‌اند این است که فراکسیون مزبور را به عنوان یک سیستم مستقل از مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده آن مورد بررسی قرار داده‌اند. به بیان دیگر، این افراد بدون توجه به عناصر تشکیل‌دهنده این سیستم، فقط به کلیت آن پرداخته‌اند و آن را به صورت یک کل مستقل و یکپارچه مد نظر قرار داده‌اند. در حالی که، با یک نگاه اجمالی به لیست نمایندگان تشکیل‌دهنده این فراکسیون، مشخص خواهد شد که این فراکسیون نمی‌تواند یک سیستم همگن با اهداف و اغراض واقعاً مشترک باشد. در درون این سیستم افرادی حضور دارند که به هیچ وجه نمی‌توانیم بپذیریم صرفاً به خاطر مواضع و مواردی که به صورت رسمی بیان کرده‌اند، به یک کار مشترک روی آورده‌اند. چطور می‌توان باور کرد که افرادی که سالها در سطوح مختلف حکومتی و مدیریتی اعم از نمایندگی مجلس، استانداری، فرمانداری و حتی وزارتی حضور داشته‌اند و در تمام این مدت هیچ حرفی و اقدامی در خصوص حقوق مغفول و حتی پایمال‌شده ترکان این سرزمین از آنها دیده و شنیده نشده، یک شبه همچون ژاندارک خواب‌نماشده، فرشته آزادی ملت خویش شده‌اند؟ چگونه می‌توان باور کرد که افرادی همچون قاضی‌پور و پزشکیان که هیچ قرابتی و هیچ سنخیتی باهم ندارند و نمی‌توانند هم داشته‌باشند به یک‌باره در رأس چنین فراکسیونی در کنار هم قرار بگیرند؟ شکی نیست که موفقیت فراکسیون مزبور در پیشبرد اهداف و تحقق چشم‌اندازها مستلزم تعامل و تفاهم کامل بین رئیس و نائب رئیس آن خواهد بود، امری که با این "جمع اضداد" بعید می‌نماید. می‌توان خوش‌بین بود که "گفتمان هویت‌طلبی تعامل‌گرا"ی ترک‌های ایران توانسته‌است گفتمان جدیدی را در سپهر سیاسی ایران طرح نماید که به صورت مستقل و فراتر از دو گفتمان حاکم (اصلاح‌طلبی، اصول‌گرایی) عمل می‌نماید. البته، نشانه‌های آن هم به چشم می‌خورد ولی به زعم اینجانب هنوز بسیار زود است که به یک چنین تحلیلی دل خوش کنیم. بسی ساده‌لوحی خواهد بود که اتحاد قاضی‌پور و پزشکیان را از جنس همان ائتلافی بدانیم که بنا بر ضرورت انتخاباتی و وجود شرایط ویژه، مابین بهادری (اصلاح‌طلب) و حضرت‌پور (اصول‌گرا) شکل‌گرفت.
‎با نگاهی مجدد به لیست نمایندگان حاضر در فراکسیون مناطق ترک‌نشین به نظر می‌رسد بانیان و شرکت‌کنندگان در این فراکسیون، دست کم دارای چهار انگیزه متفاوت بوده‌اند. که در این میان، دو مورد را می‌توان انگیزه‌های تا حدودی مشترک تمامی نمایندگان دانست.
‎1- همکاری با همدیگر در جهت رفع محرومیت از حوزه‌های انتخابی خود و تلاش در جهت احقاق نسبی (و نه احقاق کامل) پاره‌ای از مطالبات رأی دهندگان؛ علی‌رغم سیاه‌نمایی‌های برخی از مخالفین فراکسیون، بنده بر این باورم که این انگیزه تا حدودی -و البته تا حدودی- در شکل‌گیری این فراکسیون مؤثر بوده و اتفاقاً تنها انگیزه‌ای است که می‌توان گفت تمامی نمایندگان عضو فراکسیون تا حدودی از آن برخوردار بوده‌اند.
‎2- جلب آرای رأی‌دهندگان در انتخابات بعدی و مهمتر از آن برخورداری از حمایت فعالین مدنی ترک و استفاده از پتانسیل عظیم آنان در موسم تبلیغات انتخاباتی. فعالین مدنی ترک در انتخابات اخیر در اکثر شهرهای آذربایجان نشان داده‌اند که پتانسیل بالایی برای تبلیغ کاندیدای مورد نظر خویش دارند. البته، این امر لزوماً به معنی "پتانسیل رأی بالاتر آنان" نیست و نباید این دو مقوله را باهم خلط کرد. علی‌رغم اینکه طبعاً هر نماینده‌ای، نیم نگاهی هم به انتخابات آینده و انتخاب مجدد خویش دارد، نمی‌توان پذیرفت که این انگیزه، به یک اندازه، برای تمامی نمایندگان حاضر در فراکسیون مهم بوده‌است. همان‌طور که اشاره کردم پتانسیل بالای فعالین مدنی ترک در شهرهای مختلف آذربایجان در امر انتخابات قابل قبول است ولی نمی‌توان این امر را در مورد سایر شهرهای ترک‌نشین صادق دانست. مخصوصاً در شهرهای دوردست به نظر نمی‌رسد که فعالین هویت‌طلب ترک در حال حاضر به صورت بالفعل از چنین پتانسیلی برخوردار باشند. مساله دیگر، حضور افرادی همچون قاضی‌پور و مخصوصاٌ پزشکیان آن هم در رأس این تشکیلات است که به نظر نمی‌رسد دیگر نیاز چندانی به پشتیبانی فعالین هویت‌طلب ترک جهت برنده‌شدن در انتخابات نمایندگی مجلس داشته‌باشند. نظر به اهمیت موضوع، انگیزه‌های احتمالی این دو نماینده محترم را به صورت جداگانه بررسی خواهم کرد.

‎انگیزه قاضی‌پور از تشکیل فراکسیون چه بوده‌است؟
‎جامع‌ترین تعریفی که می‌توانم از شخصیت قاضی‌پور ارائه دهم این است که وی "فردی است از تبار لوتی(2)‌های سنتی آذربایجان که رفتارش لزوماً با نورم‌های سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و هنجارهای رفتاری جامعه مطابقت ندارد ولی در عین حال همواره به دنبال آن است که دیده‌شود و به نیکی یاد شود." وی یک اصول‌گرای سنتی است ولی عملکرد وی به عنوان یک نماینده مجلس، مبین آن است که او را نمی‌توان در ردیف هم‌قطاران خودش قرار داد. در خصوص موضوعات و مسائل مربوط به تر‌ک‌ها و آذربایجان هم، من او را بیشتر از جنس همان سربازان ترکی می‌دانم که در پادگان با یکدیگر متحد می‌شدند تا حق یک سرباز غیر ترک را کف دستش بگذارند! این سربازان لزوماً اندیشه سیاسی و هویتی جاافتاده و معینی نداشتند و معمولاً از روی تعصبی که بر ترک بودن خویش داشتند در مقابل اهانتی که احساس می‌کردند به آنها شده، به یک چنین کاری دست ‌می‌زدند. گو اینکه بعد از خاتمه خدمت سربازی، برخی از آنها با یک دختر فارس ازدواج می‌کردند و یا در پی یافتن شغلی راهی تهران می‌شدند و تا پایان عمر به زبان فارسی سخن می‌گفتند و اکنون هم فرزندان و نوه‌هایشان در تهران فارسی حرف می‌زنند. اما در عین حال، هر جا که لازم باشد تعصب ترکیشان گل می‌کند و به شدت از آن دفاع می‌کنند!
‎قاضی‌پور بارها در سخنانش تأکید کرده که پیرو رهبری است و تنها و تنها مطیع اوامر ایشان است. اتهام تجزیه‌طلبی که از سوی برخی از منتقدان کم‌مایه فراکسیون، به ایشان زده‌شده، آن قدر دور از ذهن می‌باشد که جز اثبات کم‌مایگی اتهام‌زنندگان، هیچ چیز دیگری را نمی‌تواند اثبات نماید. قاضی‌پور در روزهای اخیر یکی از اهداف تشکیل فراکسیون را مقابله با تجزیه‌طلبی عنوان کرده، که نظر به اهمیت موضوع، ذیلاً مورد بحث قرار خواهد گرفت.
‎البته، نباید فراموش کرد که قاضی‌پور هم از منظر موضوعات مربوط به وظایف نمایندگی مجلس و هم از منظر پیگیری مطالبات مردم آذربایجان (و نه لزوماً مطالبات صرف حوزه انتخابیه خویش) از پرکارترین نمایندگان آذربایجان در مجلس می‌باشد که در مورد اخیر نمی‌توان از نقش سازنده طیف فعالین هویت‌طلب آذربایجان در پیگیری و برقراری رابطه مداوم با این نماینده، چشم‌پوشی نمود. گو اینکه، قاضی‌پور هم بدش نمی‌آید که نامش در ردیف قهرمانان آذربایجان از جمله ستارخان که اتفاقاً ایشان نیز سابقه لوتی‌گری داشته‌اند، به نیکی یاد شود.

‎انگیزه پزشکیان از تشکیل فراکسیون چه بوده‌است؟
‎قضاوت در مورد انگیزه‌ اصلی پزشکیان از مشارکت در شکل‌گیری فراکسیون مناطق ترک‌نشین آسان نیست. پزشکیان شناخته‌شده‌ترین و باتجربه‌ترین رجل سیاسی حاضر در فراکسیون مزبور می‌باشد و اگر واژه محبوبیت را در تمامی ابعاد آن در نظر بگیریم، شاید بتوانیم بگوییم که وی محبوب‌ترین نماینده‌ای است که در فراکسیون حضور دارد. برخلاف قاضی‌پور محبوبیت وی تنها به خاطر اظهارنظرهای جسورانه‌اش در خصوص مسائل مربوط به ترک‌ها و آذربایجان نمی‌باشد. بلکه وی از مدت‌ها پیش و حتی قبل از اینکه به صورت علنی از حقوق ترک‌ها و آذربایجان سخن بگوید، از یک محبوبیت نسبی برخوردار بود. شخصیت متین و محجوبی که حتی در دورانی که رئیس دانشگاه علوم پزشکی تبریز بود، در مقایسه با رئیس وقت دانشگاه تبریز که همواره مغضوب دانشجویان این دانشگاه بود، از محبوبیت گسترده‌ای در میان دانشجویان هر دو دانشگاه برخوردار بود.(3)
‎اصلاح‌طلب میانه‌روی که در سوابق خود چندین دوره نمایندگی مجلس و حتی وزارت بهداشت دولت اصلاحات را دارد و اتفاقاً –که البته چندان هم اتفاقی نیست- در میان اصلاح‌طلبان و حتی اصول‌گرایان هم از یک محبوبیت نسبی برخوردار است. در عین حال، نیم نگاهی هم به نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری دارد.
‎اکنون، سؤال اساسی این است که چه انگیزه‌ای پزشکیان را بر آن داشته که پس از سال‌ها حضور در عرصه سیاسی که با سکوت مطلق در خصوص مطالبات مدنی و فرهنگی ترک‌های ایران و به‌ویژه آذربایجان همراه بوده، به یک باره، تغییر موضع دهد و در اولین نطق خود پس از انتخاب مجدد به عنوان نماینده مجلس، بخشی از این مطالبات را در تریبون مجلس مطرح نماید و به دفاع از حقوق مدنی و فرهنگی ترک‌ها بپردازد؟ همانگونه که در ابتدای این یادداشت اشاره کردم، طیف فعالین تعامل‌گرای ترک این اقدام را مرهون تلاش‌های خویش در دوران انتخابات می‌داند و از آن به عنوان موفقیتی بزرگ برای خویش یاد می‌کند. اگر بخواهیم با نگاهی منصفانه به این مساله نگاه کنیم، باید هم به آنها حق بدهیم. اما به نظر می‌رسد، مسأله نباید به این سادگی باشد. در میان تمامی نمایندگان حاضر در فراکسیون، پزشکیان تنها نماینده‌ای است که با قطعیت می‌توان گفت نیاز چندانی به حمایت طیف‌های هویت‌طلب ترک، جهت کسب آرای مردم حوزه انتخابیه خویش نداشته‌است. پزشکیان می‌توانست با اتکا به سوابق ریاستی، نمایندگی، وزارتی و با برخورداری از محبوبیت گسترده خویش بدون حمایت این طیف‌ها هم راهی مجلس شود.
‎آیا می‌توان گفت انگیزه پزشکیان از مشارکت در شکل‌گیری فراکسیون مناطق ترک‌نشین فراهم ساختن زمینه لازم برای بهره‌برداری از پتانسیل نسبتاً بالای این طیف‌ها در رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری آینده می‌باشد؟ با شناختی که از درایت پزشکیان دارم، بعید می‌دانم که ایشان بر این مسأله واقف نباشند که ریاست وی بر این فراکسیون و نزدیکی وی به جریانات هویت‌گرای ترک می‌تواند همچون شمشیر دو لبه‌ای عمل نماید که در نهایت به ضرر ایشان در انتخابات ریاست‌جمهوری تمام شود. به بیان دیگر، این مسأله هم می‌تواند در موضوع احراز صلاحیت وی در شورای نگهبان به ضرر ایشان تمام شود –همانگونه که در خصوص اکبر اعلمی، دیگر نماینده محبوب و حتی محبوب‌تر تبریز شاهد بودیم- و هم در جلب آرای تمامی رأی‌دهندگان ایرانی که نه تنها لزوماً طرفدار حقوق و مطالبات ترک‌های ایران نیستند، بلکه در اغلب موارد متأسفانه طرح این مطالبات را اقدامی تجزیه‌طلبانه می‌دانند و یا به هر دلیلی مخالف احقاق چنین حقوقی می‌باشند. حتی در خود آذربایجان هم کم نیستند آنهایی که آگاهانه یا ناآگاهانه هویت ترکی خود را انکار می‌کنند و هم اکنون هم پزشکیان و دیگر نمایندگان تشکیل‌دهنده فراکسیون مناطق ترک‌نشین را آماج حملات سنگین و اتهامات ناجوانمردانه خود قرار داده‌اند. بنابراین، پزشکیان به خوبی می‌داند -و یا از وی انتظار می‌رود بداند- که ورود وی به این حوزه‌ها می‌تواند برای وی دردسرساز شود. پزشکیان بیشتر از اینکه آرمان‌گرا باشد، فردی عمل‌گراست که با سنجش وضعیت موجود و ارزیابی هوشمندانه آن به دنبال حفظ و حتی ارتقای جایگاه سیاسی خویش در هرم قدرت نظام است. حتی اگر او را فردی آرمان‌گرا بدانیم، امکان ندارد آرمان‌های او را از جنس همان آرمان‌هایی بدانیم که فعالین ترک آذربایجانی در سر می‌پرورانند.
‎فکر می‌کنم با این مقدمه‌چینی‌ها می‌توانم به سؤال اساسی در خصوص انگیزه اصلی پزشکیان از مشارکت در تشکیل فراکسیون مناطق ترک‌نشین پاسخی هرچند محتاطانه و ملاحظه‌کارانه ارائه دهم. جریان اصلاحات و اعتدال‌گرا اکنون دیگر به خوبی دریافته که در میان ترک‌ها بالأخص ترک‌های آذربایجان پایگاه مردمی قابل اتکایی ندارد. عدم همراهی خاتمی با خواسته‌ها و مطالبات ترک‌ها منجر به سرخوردگی عمیق ترک‌ها از جریان اصلاحات گردید. از سوی دیگر تئوریسن‌های جبهه اصلاحات همواره بیشتر از نظریه‌پردازان جریان اصول‌گرایی در مقابل جریان هویت‌طلبی ترک‌های ایران صف‌آرایی کرده‌اند. به بیان ساده‌تر، ترک‌های آذربایجان به این باور رسیده‌اند که اندیشه‌های شوونیستی در اردوگاه اصلاح‌طلبان، بیشتر بیداد می‌کند. عدم مشارکت مردم آذربایجان و مخصوصاً تبریز در اعتراضات خیابانی پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 خود گواهی بر این مدعاست. شخصاً در آن روزگار شاهد تلاش گسترده عوامل وابسته به جبهه اصلاحات و مخصوصاً رسانه‌های خارجی حامی آنها برای تهییج و تحریک مردم تبریز به منظور راه‌اندازی اعتراضات خیابانی در این شهر بودم ولی هیچ یک از این اقدامات نتیجه‌ای به همراه نداشت. سکوت تبریز آن قدر عمیق بود که در آن سال‌ها بسیاری از تحلیل‌گرانی که در متن واقعیت‌های تبریز قرار نداشتند را به اشتباه انداخت. حتی مدتی بعد صادق زیبا کلام اظهار داشت که تبریز، دیگر غیرسیاسی شده‌است!
‎از سوی دیگر، دولت تدبیر و امید روحانی هم تاکنون نخواسته یا نتوانسته به وعده‌های اصلی انتخاباتی خود مبنی بر تشکیل فرهنگستان زبان ترکی و احیای دریاچه اورمیه تحقق بخشد. تمامی این‌ها موجب سرخوردگی عمیق مردم آذربایجان و مخصوصاً فعالین هویت‌طلب ترک از جریان اصلاحات شده، به نحوی که در انتخابات مجلس طیف‌هایی از فعالین هویت‌طلب ترک آذربایجانی در برخی از شهرهای آذربایجان به حمایت از نامزدهای اصول‌گرا روی آوردند و حتی در برخی از شهرها حمایت آنها تعیین‌کننده بوده‌است.
‎به زعم اینجانب، جبهه اصلاحات با نقش‌آفرینی شخصیت‌هایی همچون پزشکیان به دنبال ترمیم موقعیت آسیب‌دیده خویش در میان ترک‌ها و مخصوصاٌ آذربایجانی‌هاست. گو اینکه دولت اصلاحات هم زمانی پزشکیان را وارد کابینه خود کرد که به سال‌های پایانی خود رسیده بود و دریافته بود که نتوانسته رضایت ترک‌ها را جلب نماید و با این کار به دنبال ترمیم موقعیت خویش در انتخابات آتی بود. بنده، نطق‌های اخیر وزرای پیشنهادی دولت تدبیر و امید برای وزارتخانه‌های فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش و پرورش را هم از جنس همین تلاش‌ها برای ترمیم همان موقعیت آسیب‌دیده می‌دانم و صد البته تأسیس رشته‌های دانشگاهی زبان و ادبیات ترکی و کردی در دولت تدبیر و امید را هم باید از همین منظر نگریست. جبهه اصلاحات و اعتدال به خوبی می‌داند که در برابر اصول‌گرایان که تمامی نهادهای قانونی تعیین کننده قدرت همچون رهبری، شورای نگهبان، قوه قضائیه، مجلس خبرگان، تریبون‌های نمازجمعه و حتی پادگان‌ها را در اختیار دارد، جز پشتوانه مردمی هیچ برگ برنده‌ای در دست نخواهد داشت و از اینرو شدیداً به دنبال اعاده حیثیت از دست رفته خویش در میان ترک‌های آذربایجان است.

‎فراکسیون مناطق ترک‌نشین از منظر انسجام ملی
‎قاضی‌پور به عنوان نائب رئیس اول فراکسیون مناطق ترک‌نشین، در آخرین اظهار نظر خویش در خصوص این فراکسیون، آن را "یک فراکسیون ولایتمدار و انقلابی" نامیده که "پیگیر اسناد بالادستی نظام از جمله فرمایشات ابلاغ شده توسط رهبر عظیم الشان نظام است" و اظهار داشته که هدف از تشکیل این فراکسیون مقابله با تجزیه‌طلبی بوده‌است. با این اظهارات، دیگر جای هیچ شک و شبهه‌ای باقی نمی‌ماند که تشکیل فراکسیون نمی‌توانسته تنها و تنها نتیجه پیگیری طیف‌های تعامل‌گرای فعالین هویت‌طلب ترک آذربایجانی و وفای به عهد نمایندگان مزبور بوده‌باشد. در واقع، موضوع اقوام در ایران همواره از امنیتی‌ترین موضوعات نظام بوده و امکان نداشته بدون هماهنگی با نهادهای ذیربط و عالی‌ترین مقامات نظام چنین فراکسیونی پا به عرصه وجود بگذارد. مخالفت‌های گاه و بیگاهی هم که با تشکیل فراکسیون مزبور صورت می‌گیرد از دو حالت خارج نیست. بدین معنی که گروهی از این مخالفین از جریانات پشت پرده و هدف غایی این فراکسیون بی اطلاع هستند ولی گروهی دیگر ضمن آگاهی کامل از تمامی این مسائل به دنبال جنگ زرگری و بازارگرمی هستند و هدف از این بازارگرمی نیز جلب نظر آن دسته از مخالفین ترک و آذربایجانی است که هنوز به این فراکسیون به دیده شک و تردید نگاه می‌کنند.
‎البته، نباید فراموش کرد که فراکسیون مخالفین دیگری هم دارد. گروهی از این مخالفین، کسانی هستند که ذاتاً به کلماتی همچون "ترک" و "آذربایجان" حساسیت دارند و نمی‌توانند آن‌ها را برتابند و هرگاه، تحت هر عنوانی، با این کلمات برخورد کنند، حساسیت نشان می‌دهند. در نظر این‌ها صرف استفاده از این واژگان به مفهوم "تجزیه‌طلبی" است و تنها راه حفظ تمامیت ارضی کشور و اتحاد و انسجام ملی، حذف این واژگان مخصوصاً واژه "ترک" از قاموس سیاسی و حتی فرهنگی و تاریخی این سرزمین است! این‌ها تعریف بسیار سختگیرانه و البته ناقصی از مفهوم انسجام ملی دارند و تنها راه حصول آن را در کتمان و حذف هویت‌های متفاوت می‌دانند. همانگونه که اشاره شد، گروه دیگری از مخالفان، افراد و طیف‌هایی از فعالین هویت‌طلب ترک می‌باشند، که ذیلاً مورد بحث قرار خواهند گرفت.
‎در هر حال، نمی‌توان منکر این قضیه شد که یکی از اهداف اصلی شکل‌گیری فراکسیون مناطق ترک‌نشین مقابله با جریانات افراطی و تجزیه‌طلب –به زعم بانیان این فراکسیون- در آذربایجان و تلاش برای مدیریت این جریانات می‌باشد. به نظر می‌رسد، گسترش روز افزون جریان هویت‌خواهی و رشد خودآگاهی در میان ترک‌های ایران و مخصوصاً آذربایجان و نتایجی که این امر به بار آورده، گروهی را بر آن داشته تا ضمن همصدایی با بخشی از مطالبات قانونی آنها عنان این حرکت را دست بگیرند و از بروز حوادث محتمل آتی جلوگیری کنند. حوادثی که در سال‌های اخیر به بهانه‌های مختلف به کرات رخ داده و بعضاً هزینه‌های امنیتی بسیاری را به نظام تحمیل نموده‌است. نفس نامگذاری این فراکسیون را می‌توان از همین منظر تحلیل کرد. برخلاف نام "حرکت ملی آذربایجان" که بر سرزمین مشخص و منسجمی اطلاق می‌شود و مواجهه با آن به طور طبیعی امکان وجود انگیزه تجزیه‌طلبی را متبادر می‌سازد، نام "فراکسیون مناطق ترک‌نشین" به خودی خود نافی این انگیزه بوده و می‌تواند در راستای زدودن و خنثی کردن چنین افکاری عمل نماید. چون برخلاف نام "آذربایجان"، ترک‌‌های ایران در جغرافیای مشخص و منسجمی ساکن نیستند و در اقصی نقاط این کشور پراکنده‌اند. به نحوی که عملاً امکان پیوند دادن جغرافیایی این سرزمین‌ها به یکدیگر و تشکیل یک جغرافیای سیاسی یکپارچه منتفی است.

‎واکنش افراد و طیف‌های منتسب به جریانات هویت‌طلب ترک:
‎برخلاف تصوری که خیلی‌ها دارند –بهتر است بگویم برخلاف تصوری که خیلی‌ها دانسته یا ندانسته ایجاد کرده‌اند- اکثریت قریب به اتفاق افراد و طیف‌های منتسب به جریانات هویت‌طلب ترک در پی اهداف تجزیه‌طلبانه نیستند. علی‌رغم اینکه اتهام تجزیه‌طلبی همواره به عنوان حربه‌ای غیر منصفانه جهت سرکوب این فعالین مورد استفاده قرار گرفته‌است، بسیار بعید به نظر می‌رسد که بتوان قول یا فعلی از این فعالین -مخصوصاٌ افراد مطرح و سرشناس این طیف‌ها- پیدا کرد که مصداق تجزیه‌طلبی باشد. اکثر فعالین این جریان به خوبی از هزینه‌های این امر آگاهی دارند و با درک درست شرایط و تحلیل هوشمندانه وضعیت بحرانی منطقه و پیش‌بینی سوءاستفاده‌ها و عواقب احتمالی، به دنبال آن هستند که به دور از خیال‌پردازی‌های بلندپروازانه در پی تحقق خواسته‌ها و نیازهای عینی، ملموس و قانونی ترک‌های ایران و مخصوصاٌ آذربایجان باشند. برای آنها تحقق مطالبات حقوقی و قانونی ترک‌ها، به منزله پیش‌شرط لازم برای تحقق کرامت انسانی تمامی ترک‌های ساکن در این سرزمین، از اولویت اصلی برخوردار است. به همین خاطر هم است که برخی از طیف‌های منتسب به این جریان از تشکیل فراکسیون حمایت کرده‌اند و حتی خود از پیشنهاد دهندگان آن بوده‌اند. حتی مخالفت برخی دیگر از طیف‌ها و افراد منتسب به این جریان ناشی از این امر نبوده که فراکسیون را مخالف تجزیه‌طلبی! می‌دیده‌اند، بلکه نظر غالب آنها بر این بوده که تشکیل‌دهندگان فراکسیون به دنبال فریب دادن ترک‌ها و سرگرم کردن آنها با وعده‌های دروغین می‌باشند. وعده‌هایی که سال‌هاست مردم آذربایجان از دهان چپ و راست و اعتدال می‌شنود و هیچ‌گاه شاهد تحققشان نیست. شاید هم علت اصلی سکوت سرشناس‌ترین و مطرح‌ترین چهره‌های جریان هویت‌طلبی در قبال تشکیل فراکسیون از همین امر نشأت می‌گیرد. به نظر می‌رسد این جریان نمی‌خواهد تمامی تخم مرغ‌های خود را در سبد تعامل و به تبع آن در سبد فراکسیون بگذارد. تعاملی که معلوم نیست چه نتایجی در پی خواهد داشت و فراکسیونی که معلوم نیست چه فرجامی خواهد یافت.

‎جمع‌بندی:
‎با توجه به موارد فوق، به نظر می‌رسد نمی‌توان انتظار زیادی از فراکسیون داشت. شاید بزرگترین انتظاری که وجود داشت و محقق هم شد، همین شکل‌گیری صوری فراکسیون مناطق ترک‌نشین بود! فراکسیونی که نامش و حوزه فعالیتش می‌تواند تا حدود زیادی نظرات مقامات حکومتی را تأمین نماید. از سوی دیگر، این نام و این حوزه فعالیت –اگر در عمل فعالیتی مشاهده شود- علی‌رغم برخی نارسایی‌ها می‌تواند تا حدود زیادی نظرات فعالین هویت‌طلب ترک را نیز تأمین نماید و در نهایت منجر به سطحی از تعامل و همگرایی در سطح ملی شود.
‎پی‌نوشت: 1) استفاده از این نام خالی از اشکال نمی‌باشد و شاید نتواند از جامعیت لازم برخوردار باشد. با این وجود، چاره دیگری نداشتم.
‎2) نباید فراموش کرد که این واژه که در میان ترکان "لوتو" تلفظ می‌شود، در آذربایجان دارای بار معنایی کاملاً مثبتی می‌باشد.
‎3) باید توجه داشت که این دو دانشگاه در تبریز در جوار یکدیگر و عملاً در یک محوطه دانشگاهی قرار گرفته‌اند.
‎4) این متن یک بار ویرایش شده است. در متن اولیه با استناد به اقوال نمایندگان تشکیل دهنده فراکسیون از نام "فراکسیون ترک‌زبانان" استفاده شده بود که با پیگیری‌های به عمل آمده مسجل شد، خود این نمایندگان در نهایت به این تصمیم رسیده‌اند که نام فراکسیون، "فراکسیون مناطق ترک‌نشین" باشد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمدرضا لوایی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید