اما بر خلاف خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و پیروزی ترامپ، "رای اعتراضی" در ایتالیا به معنی بقای وضعیت موجود خواهد بود.
یکی از نقاط قوت قانون اساسی اصلاح شده این بود که شمار صندلیها را کاهش میداد. "صندلی" استعاره از پست و مقام سیاستمداران، به ویژه نمایندگان پارلمان است که در اروپا از بالاترین حقوق و مزایا برخوردارند. بنا بر اصلاحات پیشنهادی رنتسی، از قدرت سنا کاسته میشد و تعداد سناتورها از سیصد و پانزده به صد می رسید. اما چرا این تغییر، ایتالیاییها را وسوسه نکرد؟
با وجود نارضایتی عمومی از طبقه حاکم و "سیستم"، قانون اساسی این سیستم در میان طیف گستردهای از ایتالیاییها محبوبیت بالایی دارد. سندی که در سال ۱۹۴۸ و کمی بعد از پایان جنگ جهانی دوم نوشته شد، به قلم گروههای رقیب و حتی متخاصم که کمی پیشتر جنگ داخلی را تجربه کرده بودند. این قانون اساسی، سرمایهای مشترک و الهامبخش است که نتیجه کار فراجناحی و خردمندانه شمرده میشود. عامل وحدت ملی کشوری که جغرافیا و ایدئولوژی دو پارهاش کرده است.
I
مخالفان اصلاح قانون اساسی معتقد بودند که پیشنهاد رنتسی قابل قبول نبود، نه از نظر اصولی و نه در شیوه ارائه: پیش از هر چیز، تغییر ۴۷ اصل از ۱۳۹ اصل، زیادهروی تلقی شد. لوییجی فرایولی، کارشناس برجسته قانون اساسی، در مصاحبه با لورنتسو دیلنا، خبرنگار در میلان گفت: «این قانون اساسی اصلاح شده نیست. یک قانون جدید است!»
از سوی دیگر، منتقدان می گفتند ماتئو رنتسی که "منتخب هیچکس" لقبش داده بودند، صلاحیت تغییر قانون اساسی را ندارد. سنت سالهای اخیر در ایتالیا این بود که رهبر ائتلاف پیروز در انتخابات پارلمانی نخست وزیر شود. اما بعد از سیلویو برلوسکونی که چنین رهبری بود، ایتالیا سه نخست وزیر "غیر منتخب" داشته است. بسیاری رنتسی را هنوز نبخشیده اند چون بعد از رسیدن به رهبری حزب دمکرات، هم حزبیاش جانی لتا را از نخست وزیری کنار زد و در حالی جایش را گرفت که خودش حتی نماینده پارلمان هم نبود. ضمن این که پیشتر علنا به لتا اطمینان داده بود که در پی مقامش نیست!
هنگامی که رنتسی رفرم قانون اساسی را به رأیدهندگان عرضه کرد، حتی ائتلاف حاکمی که رهبری میکرد دیگر همان ائتلافی نبود که برنده انتخابات ۲۰۱۳ شده بود: بعضی متحدان سابق، حزب دمکرات را رها کرده بودند و حالا بزرگترین حامی رنتسی، آنجلینو آلفانو بود. رهبر حزب راست میانه جدید که از حزب برلوسکونی انشعاب کرده بود. به عبارت دیگر، آلفانو هم متهم بود که به رهبرش "خیانت" کرده است، مانند رنتسی که به لتا از پشت خنجر زده بود.
با این ترتیب، اصلاحیه قانون اساسی را دو "خائن"با اکثریت نازلی در پارلمان تصویب کردند و به رفراندوم گذاشتند. از نظر ایتالیاییها، این شیوه در شأن سند اتحاد ملیشان نبود.
رنتسی می گفت که می خواهد ایتالیا را یک کشور "جدیتر" کند، با سبک کردن بوروکراسی، پایان دادن به بیثباتی دولتها، و کم کردن صندلیهای سیاستمداران شیفته قدرت و پول. وقتی در هدفش ناکام ماند، دست کم الگویی از جدیت از خود بر جای گذاشت: با عمل کردن به قولش و کنار رفتن از نخست وزیری. در نطق بعد از شکست در رفراندوم گفت: «می خواستم صندلیها را کم کنم. موفق نشدم، بنابراین صندلی خودم را رها میکنم.»
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید