رفتن به محتوای اصلی

این منم که در"حَلب"، دوباره کشته می شوم

این منم که در"حَلب"، دوباره کشته می شوم

.......................................
نه.....
نمی توان به شیونِ زنانه ،چشم بست.
نه.....
نمی توان به کودکانِ مرگ
عاشقانه، دل نبست.
اشک را زچهره ی کبوترانِ زخمدیده، پاک کن!
آرزوی آبی ِ سپیده را
پیشِ چشمِ دخترانِ نورسیده یِ دیار ِ درد-
سینه ریز ِ خاک کن!
مرگ
ماجرای تلخ ِ روزگارِ ماست.
این منم که در "حَلب"، دوباره کشته می شوم.
خانه ام خراب
سینه ام پُراز بُراده های اضطراب.
آرزوی آبگونه ام به ناگهان
شعله- شعله، درد می شود.
می روم به سوی سرنوشتِ تیره ای که در برابرِ من است.
می روم به سوی آن جهنمی که رنگِ مرگِ باورِ من است.
**
ای فروغ ِ سالهای دوردست!
این منم که در" دمشق" های دل، دوباره مشق می کنم:
شعرهای عاشقان ِ این دیار را
شعر های عاشقانه ی" نزار" * را.

اشک را زچهره ی کبوترانِ من بیا وُ پاک کن!
جانِ ناشکفته ی مرا
همنشین ِ هرچه تاک کن!
این منم که در "حَلب"، دوباره زنده می شوم.
.......
رضا مقصدی
...........................................................
* نزار قبانی ،شاعر عشق وَ شراب وُ زن بسال1923در دمشق به دنیا آمد ودر
سال 1998 چشم از جهان فرو بست.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
منبع:
امیل رسیده

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید