شيعه ى شعوبى آريايى و يا همان " پرشين شيعه " درست پس از انتخاب روحانى يادش افتاد تا كوروش را فيلم كند. شيعه ى شعوبى مسيرى را در تاريخ پيموده است كه ديگرى ستيزى و ديگرى كُشى حاصل آن است.
كوروش كه قاتلى بيش نيست پيوسته تيتر روز " پرشين شيعه ' و اهالى شعوبيه مى باشد. حالا چرا اينها اينهمه براى احياى تفكر گند و مُرده ى كوروش تلاش مى كنند و ولخرجى مى نمايند؟
چرا فيلم شاهان تُركى كه عصرها بر ايران حكومت راندند را توليد نمى كنند؟
برگشت شيعه ى شعوبى به كوروش در چيست؟
طبيعى است كه هر بازگشتى نشانه اى از گريز دارد، شيعه ى شعوبى از چه مى گريزد؟
شيعه ى شعوبى براى چه به دامان كوروش پناه مى برد؟
چرا شيعه ى شعوبى مدام از مدرنيته به سمت سنّت و كلاسيسم ديگرى ستيز عقب مى نشيند؟
اين دوگانه سازى سلطنت - شريعت مبتنى بر كدام تفكر رهايى بخش و توسعه گرا و عدالت محور است؟
روحانى و احمدى نژاد، اصلاح طلب و اصولگرا دربدر دنبال شانه هايى هستند تا سر راحت بر آن بگذارند و بياسايند.
آيا حركت احمدى نژاد را به خاطر داريد؟
چفيه ى ولايت بر شانه هاى كوروش همان دوگانه اى است كه ايرانيّت مدنظر آقايان دنبال آن است.
قتل عام مردم هگمتانه و نينوا، تخريب و نابودى تمدن ليدى، بابل و عيلامى...تخريب آثار فرهنگى تمدنهاى ديگر، رواج ديگرى كشى و برده دارى و نزديكى با محارم از سلسله جناياتى است كه كوروش كبير شيعه ى شعوبى مرتكب شده است.
در اين برهه از تاريخ، اين دوگانه ى سلطنت - شريعت با رجعت به سمت كوروش دارد دنبال كدام ديالوگ فراموش شده ى نجاتبخش مى گردد؟
اين " الگو سازى چند وجهى " با تكيه بر كدام مفاهيم مشترك و تامل شده ساخته مى شود؟
امثال همين الگوسازهاى چند وجهى اخيراً مطالبى مى نويسند عليه محمد امين رسولزاده و رهبران حركت ما. بايد به اينها گفت كه رهبران ما خشونت و ديگرى ستيزى را هرگز وارد تاريخنگارى ما نكرده اند و رهايى را با راههايى مدرن و مبانى تامل شده ى سياسى و بر اساس ديگرى دوستى سروده اند.
به هر حال مى خواهم بپرسم آن مبانى مشترك بين ايرانيّت اكنون و دوره ى هخامنشيان كدامها هستند؟ من اولين و برجسته ترين مبنا را ديگرى ستيزى مى دانم.
الگوسازى سيّد - ساتراپى در اين برهه از تاريخ كه ديگرى ها در ممالك محروسه تحت ستم و ظلمند هدف روشن و آشكارى دارد.
پيشتر گفته ام كه شيعه ى شعوبى يا همان شيعه ى " سيّد - ساتراپى " فرق زيادى با شيعه ى آزربايجانى دارد و يكى از فرق هايش هم همين تفاوت مبانى است.
در شيعه ى سيّد - ساتراپى ديگرى ستيزى مبناست اما در تشيع آزربايجانى بنا بر ديگرى دوستى است.
با اين اوصاف پروژه ى ساخت فيلم كوروش اشاعه ى ديگرى ستيزى و دهن كجى به مليت هاى ديگر است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید