قرار بر این است که این توافق وضعیت برنامههاى ملى ١٩٢ کشورى را که آن را امضا کردهاند به شکل شفاف از جنبه نتایج و تعهد به توسعه پایدار نشان دهد و اثرات ناشى از تغییر اقلیم براى ساکنان این زمین را روشن کند.
از آنجایی که این توافق چهارچوبى از سرمایهگذاریها و تقویت توانایى و تامین منابع مالى را در بر میگیرد حضور تک تک کشورهایى که قطب اقتصاد و توسعه جهان هستند در آن اهمیت دارد. همینطور چون زمانبندى و بازنگرى آن شامل محدوده زمانى است، مطمئناً حمایت کامل و مداوم دولتها و سیاستمداران بسیار مؤثر و تعیین کننده خواهد بود.
به عبارت دیگر، درست است که اتحادیه اروپا با وجود ضعف عملکردش در پروتکل کیوتو و توافق کپنهاگ در عمل به تمامى تعهداتش هنوز پرچمدار تعهدات وبرنامهها و کمک به توانمندسازى جهان است ولی نمیتوان از اهمیت نقش آمریکا به هیچ وجه چشمپوشی کرد. خصوصاً آمریکای هشت سال اخیر.
نقش آمریکا به سببب نتایج در نظر گرفته شده و نقشه راه وضع شده است که اهمیت مییابد.
در حالی که آمریکا به تنهایى دو برابر قاره اروپا و قاره آسیا ( بدون چین و خاورمیانه)، دى اکسید کربن تولید میکند اما امید بر این بود که شفافسازى سیاستهاى کربنزدایى از اقتصاد و انرژى و همین طور تعهدات زمانبندىشده در تغییر الگوى رفتار ملى بتواند در کاهش این حجم عظیم از دیاکسید کربن مؤثر و مفید باشد.
علاوه بر دو عامل فاعلیت آمریکا در تولید درصد زیادى از آلودگیهاى زیستمحیطى و سرمایهگذارى سبز و پایدار، عامل مهم سیاستورزى متعهدانه هم طرح میشود. آنچه رهبران گروه ۷ و گروه ۲۰ بر آن اصرار میورزیدند، بر مسؤولیتپذیر نگهداشتن آمریکا استوار بود.
اما اکنون این تزلزل و شکننده بودن توافقها و تعهدات حتى در حد جهانى روشن میکند که شهروندان چطور با رها کردن مواضع قدرت و کنترل و نظارت خود در غالب گروههاى آزاد و مستقل، جا را براى فرمانروایى شرکتهاى چند ملیتى و سیاستمداران امروز باز کردهاند.
تنها در بخش کوچکی از آسیبها آمریکا و اروپا به زودى گرفتار موج جدیدى از مهاجران میشود که به سبب تغییرات اقلیمی ناچارند کشورهای خود را رها کنند. آنچه ساماندهى این وضعیت را پیش از زمان وقوع ممکن میکرد تلاش و حمایت از کشورهایی بود که در شرایط سخت اقتصادى با وضعیت غیر قابل برگشت و شکنندهاى در حوزه محیط زیست مواجهاند.
واگذارى تصمیماتی با این دامنه گسترده از نتایج به افراد(در اینجا ترامپ)، روشن میکند که بىتفاوتى در انتخابهاى ملى میتواند در جهان بىمرز و محدوده امروز اثرات منفى بینالمللى داشته باشد. اینکه فرهنگ نسلهاى امروز و انتخاب آنها و میزان نگرانیشان از وضعیت اقلیم و زیست گیاهى و جانورى چطور در فردایى بسیار نزدیک اثر گذار است. این همان آموزش و مطالبهگرى است که حتى گاه بیارتباط با درآمد خالص ملى میتواند باعث افت رتبه کشورى مانند سوئیس در شاخص بینالمللى محیط زیست شود و آمریکا را در ابتداى مسیرى طولانى براى بهبود وضعیت اقلیم، تحت یک توافق بین المللى، از خروج باز دارد و همزمان براى هند و مالزى پیام سبز و نوید بخشی به ارمغان بیاورد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید