طبق گزارشهای رسانه ها مردم 1.1 میلیونی روهینگیا در میانماز، که 4 درصد مردم کشور را تشکیل میدهند، و در کل مسلمان اند، نسلهاست تحت « تبعیضات گوناگون و فقر و خشونت » تحمل ناپذیری قرار دارند. فاقد سرزمین و تابعیت قلمداد شده و مهاجر بنگالادشی و غیره حساب میشوند.« به گفته فعالان حقوق بشر یک وضعیت «شبهآپارتاید» دارند. آنها از حقوق شهروندی برخوردار نیستند و آزادی حرکت شان به شدت محدود است».
عمدتا به علت وجود همین سه عامل( تبعیض، فقر، خشونت)، در روز جمعه ۲۵ اوت / ۳ شهریور شورشیان روهینگیا تحت رهبری گروهی با نام «ارتش آزادیبخش آراکانِ روهینگیا»، که خود را مدافع حقوق نقضشده اقلیت مسلمان روهینگیا میداند، به دهها پاسگاه پلیس با سلاح، چماق و بمبهای دستساز حمله کردند.مسئولیت حملات اخیر و نیز حمله اکتبر گذشته را این گروه، که نام قبلی اش «حرکت الیقین» بود، بر عهده گرفته است.
به گزارش رویترز، حملات اخیر آنچنان گسترده بوده که «به یک جنبش یا قیام شبیهترند» تا به حملههای گاهبهگاه گروهی شورشی. یک منبع وابسته به ارتش میانمار از راخین به رویترز گفته است: «همه روستاییها شورشی شدهاند، انگار دارند به یک انقلاب شکل میدهند. برایشان مهم نیست بمیرند یا زنده بمانند. دیگر نمیتوانیم شورشیها را از روستاییهای عادی تشخیص دهیم.»
کودکان و زنان آواره ی رهینگیا
ارتش آزادیبخش آراکان روهینگیا ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ اعلام وجود کرد و رهبر آن، عطاء الله در بیانیه گروه چنین گفت:
«دیگر برکسی پوشیده نیست که روهینگیا بیش از هر اقلیت دیگری بر کره زمین تحت تعقیب و آزار قرار گرفته…. اما جهان تصمیم گرفت تا ما را نادیده بگیرد… وضعیت دشوارمان باعث شده تا سرنوشتمان را از راه قیام، دفاع از خود و خودمدیریتی پی بگیریم… ما اکنون اعلام میکنیم که مردممان به دنبال آزادکردن خود از شر ستمکاران و سرکوبگران هستند.»
دولت میانمار مدعی است که ارتش آزادیبخش آراکان روهینگیا از سوی شبکه بینالمللی جهادیهای تندرو پشتیبانی میشود و آن را گروهی تروریستی میداند اما تاکنون مدرکی در این باره ارائه نداده است.
گویا عطاءالله یک مسلمان روهینگیایی است که در کراچی پاکستان به دنیا آمده و در مکه بزرگ شده است.
واکنش به شدت خشونت آمیز ارتش و بوداییان بر این حملات موجب آواره شدن دهها هزار از همین مردم شده. گویا حدود 400 نفر که 370 نفر آنان از گروه فوق الذکر است کشته شده اند. تصاویر زیادی منتشر شده که انسانها را زنده زنده مسوزاننذ. که تشخیص درستی یا نادرستی آنها ممکن نیست. احتمالا تعداد کشته شدگان بسیار زیاد است .
بودایی ها خشونت دینی را عیان کرده اند و از رهبران آنان تاکنون کسی این خشونتها ی دینی را محکوم نکرده است. آنگ سان سوچی، برنده صلح نوبل، و مشاور دولت کنونی میانمار، تا کنون تنها حملات به پاسگاههای پلیس را محکوم کرده است. و گفته که رسانه ها در اخبار بزرگنمایی میکنند.
تنفر از موضع سان سوچی
سیاستمداران و شخصیتهای معروف از سراسر دنیا به این بحران واکنش نشان میدهند و خواسته های حقوق بشری را مطرح میکنند. اما برای روحانی رییس جمهور ایران ، نجیب رزاق، نخست وزیر مالزی، جوکو ویدودو، رئیس جمهور اندونزی، رمضان قدیروف، رئیس جمهور چچن، یا رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، موضوع نه در اصل « حقوق بشر» برای مردم روهینگیاست، که خودشان ناقضان شدید این حقوق اند، بل استحکام سیاست داخلی کشورشان و تقویت تفکر اردوگاهی اسلامی شان، مطرح است و عملا به سخت شدن مواضع جبههها کمک میکنند.
به نظر میرسد راه حل مشکل عدم خشونت، رفع تبعیض و اجرای عدالت اجتماعی و دموکراسی ست. اما نه « کشورها و گروههای اسلامیست» به حرکت در آمده این را میخواهند و نه حکومت همچو برنامه ای دارد.
« پاکسازی قومی و خشونتها» وسیله خوبی شده برای پیشبرد اهداف سیاست پیشگان. و در نهایت نابودی را مردم تحمل میکنند.
فاجعه ی این مردم نشان میدهد تبعیض دیدگان و تهیدستان با گروههای خشونت طلب راه بیافتند چه فجایعی میتواند رخ دهد.
گروه خشونت طلب اسلامیست عبدالله، مسئله ی بعد از حملات و ضرباتی که مردم میخورند برایشان مطرح نبوده است. اینجا آزادی بخشی به فلاکت و بدبختی کشاندن بیشترمردم تبدیل شده است.
سیاست بدون آسیب به مردم و راه تأمین حقوق آنان مسئله یشان نبوده است.
گروه عملا نشان داده در اندیشه مردم نبوده است. بیچاره مردمان ، بدبختی شان همیشه وسیله ای برای بهره گیران سیاسی ناقض حقوق بشر بوده است .
گزارش ویدئویی:
http://www.bbc.com/persian/world-41206178
افزودن دیدگاه جدید